عصر ایران؛ مهرداد خدیر- تارنمای جماران برای نخستین بار 4 سند منتشر کرده که نشان میدهد امام خمینی رهبر فقید انقلاب در 4 یا 5 انتخابات (دورۀ اول مجلس خبرگان رهبری و ادوار اول و دوم و سوم مجلس شورای اسلامی به اضافه میان دورهای در یک دوره) به چه کسانی با کدام گرایشهای سیاسی رأی داده است.
اسناد را در واقع مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی در اختیار جماران قرار داده و نام های مندرج در آنها بسیار جالب توجه و قابل تأمل و گاه غافلگیر کننده است.
هر چند به نظر میرسد انگیزۀ اصلی آقای حمید انصاری از انتشار این اسناد ( و نه برگههای مخفی آرا) تأکید بر تنوع و تکثر و اهمیت تشکیل مجلس چندصدایی است اما 20 نکتۀ دیگر را هم میتوان از این فهرستها برداشت کرد:
1. در میان 30 نام که امام خمینی برای مجلس اول (در سال 58) نوشته اسامی 8 یا 9 چهرۀ شاخص ملیمذهبی که در فهرست حزب جمهوری اسلامی نبودند دیده میشود. این امر نشان میدهد در آن زمان اولویت امام رأیآوریِ طیف شورای انقلاب ( روحانیون و ملی مذهبیها) در مقابل مجاهدین خلق، حزب توده و فداییان خلق و روشنفکران غیر مذهبی بوده که همه نامزد داشتند و شورای نگهبانی نبود که قبل از انتخابات حذف کند و تعیین صلاحیت به خود ملت سپرده شده بود
تنها کاندیدای خارج از فهرست آنان که امام به او رأی داده دکتر علی گلزاده عفوری است. رأی به گلزاده غفوری مهمترین مدافع حقوق ملت و اصول دموکراتیک در مجلس خبرگان قانون اساسی نشان میدهد امام با مواضع او در آن مجلس مخالف یا کاملا مخالف نبوده است. گلزاده غفوری که روحانی و یکی از نویسندگان کتب تعلیمات دینی در رژیم شاه در کنار دکتر بهشتی و دکتر باهنر بود البته به سرعت از گردونه حذف و فرزندان او به اتهام همکاری با سازمان مجاهدین خلق اعدام شدند.
مهدی بازرگان، یدالله و عزتالله سحابی، علیاکبر معینفر، هاشم صباغیان، مصطفی کتیرایی و ابراهیم یزدی چهرههای شاخص و کاندیداهای نهضت آزادی ایران (فهرست همنام: هیأت معرفی نامزدهای انتخابات مجلس) هستند که امام به آنان رأی داده است. اینان البته 7 نفرند و اگر در بالا آمد 8 یا 9 نفر به خاطر نام گلزاده غفوری و حسن حبیبی است که در آن زمان به آن طیف منتسب بود. در تحلیل این رأی باید در نظر داشته باشیم که مسعود رجوی و نورالدین کیانوری هم در آن انتخابات کاندیدا بودند و امام در مقابل آنان به مجموعهای از نامزدهای حزب جمهوری اسلامی و نهضت آزادی و روحانیت مبارز (شیخ اصغر مروارید) رأی داد.
2. این که امام در ردیف اول نام آیتالله سید علی خامنهای را نوشته هم جالب است در حالی که ایشان تازه 40 ساله شده بود و نسبت به هاشمی رفسنجانی، بازرگان، سحابیها و دکتر یزدی و معینفر و به نسبت دیگران، جوان محسوب میشد. دقت امام را هنگامی درمییابیم که در فهرست خبرگان سه سال بعد نام آیتالله مشکینی و موسوی اردبیلی و روحانیون معمرتر را بالاتر از نام ایشان میآورد.
3. نام حاج محمود مانیان (ردیف 26) بازاریِ ملیگرا و مصدقی و نامزد جبهه ملی در این فهرست هم بسیار قابل توجه است. چرا که او نامزد تشکل های روحانی نبود.
4. در فهرست خبرگان هم تنوع قابل توجه است. هم روحانی راستگرایی چون راستیکاشانی و هم آیتالله صانعی و البته شیخ صادق خلخالی. امام در میاندورهایِ خبرگان بعدی هم باز به خلخالی رأی میدهد. خود خلخالی احتمالا نمیدانسته که امام دوبار به او رأی داده و گرنه وقتی شورای نگهبان پس از امام تأیید صلاحیت او را منوط به اخذ آزمون کرد بلندتر اعتراض میکرد.
5. به وضوح روشن است که ترجیح امام برای مجلس سوم اکثریت کاندیداهای مجمع روحانیون مبارز (جناح چپ) بودهبا این حال به صورت کامل و یکدست هم به آنها رأی نداده کما این که نام فقیه سنتی و چهرۀ شاخص جناج مقابل- شیخ محمد یزدی- را نیز نوشته و این یعنی به توازن نیروها بها بسیار میداده است. مجمع روحانیون مبارز با چهره هایی چون کروبی، خویینیها، خاتمی، توسلی و برادران انصاری اندک زمانی قبلتر و در اسفند 66 از جامعه روحانیت مبارز منشعب شد و جالب این که حتی نام برخی نامزدهای غیر روحانی و اختصاصی آن مانند دکتر حسین فروتن هم در فهرست امام دیده میشود.
6. امام در فهرست مجلس اول برای برخی از تعبیر «آقای» استفاده کرده و برای بعضی نه. (آقای سید علی خامنهای، آقای هاشمی رفسنجانی، آقای مهدی بازرگان ولی برای محمد جواد باهنر این لفظ را نیاورده یا شاید زیر هم نوشته و نیاز ندیده اما در پایان آقای دکتر ابراهیم یزدی نوشته).
در حالی که نام هیچ زنی در این لیست دیده نمیشود در فهرست مجلس دوم اما برای سه خانم لفظ «خواهر» آمده و برای بعضی مانند حسین کمالی هم «برادر». امام خمینی اما هیچگاه با سن بالای 75 و در جایگاه مرجع تقلید و رهبر انقلاب و با فاصله بسیار از دیگران از الفاظ برادر و خواهر به جای آقا و خانم استفاده نمیکرد. از این رو میتوان حدس و فقط حدس زد حجتالاسلام رسولی محلاتی که دستخطی بسیار نزدیک به امام داشته نوشته و البته و قطعا امام بعدتر امضا و تأیید کرده است. خاصه این که در بالا آمده «مجلس شورای اسلامی ایران» حال آن که که در عنوان رسمی مجلس، ایران نیست. رسما اعلام شده که برخی از نوشتههای امام اگرچه به تقریر ایشان یا بر اساس دستنوشتۀ دیگری از رهبر انقلاب بوده اما به خط آقای رسولی محلاتی است و البته امام ذیل آنها را امضا و تأیید کرده است.*
7. برای آن که با نگاه سنتی با نامزدهای زن آشناتر شوید نقل خاطرهای شخصی خالی از لطف نیست: مرحوم پدربزرگ من که با مرحوم مهدوی کنی نسبتی سببی داشت به فهرست جامعه روحانیت مبارز رأی میداد ولی روی نام خانمها را قلم میکشید! به خواست من که دستکم نام چهرههایی دیگر را جایگزین کند نیز وقعی نمینهاد و از این رو ترجیح میداد با دیگری پای صندوق حاضر شود تا در رودربایستی قرار نگیرد! رأی دادن امام به خانمها در دوره های دوم و سوم اما نشان میدهد در عمل هم باور داشته است. حال آن که بحث حق رأی زنان پیش از انقلاب مورد چالش و مخالفت نیروهای مذهبی بوده است.
8. این اسناد برای کسی چون حسن روحانی که به رغم حضور در نوفل لوشاتو (و همراهی با هاشمی رفسنجانی که امین و مشاور امام بود و اعتماد شهید بهشتی) هیچ حکمی از امام خطاب به خود دریافت نکرده بود میتواند جالب باشد. چرا که رؤسای جمهور قبل از او ( بنیصدر، رجایی، آیتالله خامنهای ، هاشمی رفسنجانی و خاتمی) همه یا احکامی از امام دریافت کرده بودند یا از آنان بارها نام برده بود. حال آن که حسن روحانی ذیل هاشمی رفسنجانی تعریف میشد و مانند آنان مستقلا مورد خطاب و انتصاب امام نبود. حتی به عنوان عضو شورای بازنگری قانون اساسی در سال 68 هم منصوب نشد و حتی در زمرۀ 5 نمایندۀ منتخب مجلس برای اضافه شدن به آن 20 نفر هم قرار نگرفت. به موجب این اسناد اما رهبر فقید انقلاب دستکم یک بار به او رأی داده و فهرست را جای دیگر نوشته و مستند کرده است. وقتی مجمع روحانیون این عضو جامعه روحانیت را در فهرست سال 67 خود قرار داد طبعا امام که به دنبال توازن نیروها بود نیز نام او را نوشته است. (البته طبعا نامی از سلف و خلف حسن روحانی در آرای امام نیست).
9. این که امام همهجا نام کوچک هاشمی رفسنجانی را «علیاکبر» آورده نه «اکبر» هم جالب است. چون نام او اکبر بود نه علیاکبر و امام با ان همه پیشینۀ دیرینه با او قاعدتاً میدانست. در موارد دیگر هم البته امام به اشتهار شخص به یک نام و نام خانوادگی توجه داشت نه آنچه در شناسنامه آمده چون در آن صورت باید «هاشمی بهرمانی» مینوشت یا موسویخویینی به جای خویینیها.
10. این که امام خمینی به همسر شهید رجایی با همۀ ملاحظاتی که مراجع برای رأی به زنان داشتند رأی بدهد ولی شورای نگهبان صلاحیت او را برای ادوار بعد تأیید نکند در نوع خود جالب است. خیلی!
11. اشاره شد ولی تاکید جدا هم جا دارد که هرچند امام برای مجلس سوم بیشتر به فهرست مجمع روحانیون توجه نشان داده تا جامعه روحانیت ولی مشخصا نام آیتالله یزدی را نوشته و هر چند به مجلس راه نیافت اما بعد او را به عضویت فقهای شورای نگهبان منصوب کرد.
12. از دقت و چینش و توجه دقیق به گرایش سیاسی و سعی در برقراری توازن در رأی سال 1367 میتوان استنباط کرد که حال و حوصله و روحیه رهبر فقید انقلاب قبل و بعد از قبول قطعنامه 598 کاملا متفاوت است. پس از پذیرش قطعنامه هیچ ملاقات عمومی در جماران صورت نپذیرفت و دیدارها محدود به جلسه کوتاه هیأت دولت در شهریور و چند ماه بعد هم دیدار فرستادگان گورباچف بود که آن را نیز عملا نیمه تمام ترک کرد. در خاطرات مرحوم صابری گلآقا آمده که به پیشنهاد سید محمود دعایی و پذیرش سید احمد خمینی برای تغییر روحیه به دیدار امام رفتند و مرحوم صابری نقل کرده امام را خسته و نسبت به قبل با حوصله کمتر دیده که هر چند به شرایط سنی و بیماری مربوط بوده اما ناشی از تصممیم بسیار دشوار قبول قطعنامه پس از سالها شعار ادامه جنگ و چالش با آیتالله منتظری هم میتوانست باشد.
13. انتشار اسنادی دایر بر این که امام خمینی در انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی به چه کسانی رأی داده این انتظار یا تصور را ایجاد میکند که رأی خود به رییس جمهوری مورد نظر را نیز جایی ثبت کرده باشد. روشن است که دورۀ دوم به شهید رجایی و دورۀ سوم به آیتالله خامنهای رأی داده ولی این که در سال 58 و اولین دوره به بنیصدر رأی داده یا به حسن حبیبی مشخص نیست. نامزدهای دیگر و از جمله برادر عروس خود امام - صادق طباطبایی- هم بودند اما احتمال رأی دادن به آنها یا به تیمسار مدنی نزدیک به صفر است و بحث تنها بر سر همان دو نفر است: ابوالحسن بنیصدر که با نزدیک به 11 میلیون رأی پیروزی قاطعی به دست آورد و حسن حبیبی که از جانب جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و روزنامه ارگان حزب جمهوری اسلامی حمایت شد ولی آرای او به یک میلیون هم نرسید.
این شایعه هم وجود دارد که امام در برگه رای نوشته «رای ملت ایران» ولی این گزاره را نمیتوان پذیرفت چون اگر باور داشت که رهبری نباید به شخص خاصی رای دهد در قانون اساسی میآمد (در انگلستان پادشاه یا ملکه رأی نمیدهد و در عراق آقای سیستانی میگوید من ایرانیام و رأی نمیدهد) ضمن این که اگر نام نامزد مورد نظر را روی برگه ننویسیم آن برگه باطله محسوب میشود و هنوز نظارت استصوابی هم ابداع نشده بود که شخص در عین علاقه به رأی دادن کسی را نیابد.
14. امام ذیل برگهای به تاریخ 23 اردیبهشت 1367 مینویسد: رأی به اشخاص فوق در دو مرحلۀ دورۀ سوم مجلس شورای اسلامی و همچنین دورههای قبل هرگز دلیل بر رد صلاحیت نامزدهای دیگر نیست.
از تعبیر «رد صلاحیت» میتوان اینگونه استنباط کرد که صلاحیت کاندیدا برای ورود را رأی دهنده تعیین کند و تازه بر دیگرانی که رأی نداده نیز انگ رد صلاحیت نمینشاند. پس از امام اما شورای نگهبان با اختراع نظارت استصوابی به تأیید و رد صلاحیت پیشاپیش کاندیداها پرداخت و این دایره را آن قدر وسیع کرد که دو رییس جمهوری پیشین و رییس سه دورۀ مجلس هم طعم آن را چشیدند!
رهبر فقید انقلاب البته در وصیتنامه خود هم هم وظیفه جلوگیری از ورود نمایندگان ناصالح را به دیگر نمایندگان و از طریق بررسی اعتبارنامهها سپرده و مأموریت تعیین صلاحیت به شورای نگهبان نداده است.
15. از دقت و حوصله رهبر فقید انقلاب در انتخاب کاندیداها و کامل کردن لیستها میتوان دریافت برای نهاد مجلس جایگاه بسیار ویژهای قایل بوده است. جایگاهی که با شوراهای عالی متعدد موازی در روزگار ما نازل شده است. کما این که یگانه شخصیت تاریخی که بارها و بارها از او نام برده و ستوده سید حسن مدرس است که نماد پارلمانتاریسم در ایران شناخته میشود و در جوانی به تهران امده و به مجلس شورای ملی رفته بود تا مذاکرات مجلس با حضور مدرس را از نزدیک ببیند.
16. به تازگی سید محمد خاتمی رییس چمهوری پیشین ایران در دیداری به پاسخی از امام به نامۀ یک روشنفکر عرفی - مصطفی رحیمی- اشاره کرده که در آن تصریح کرده بودند جمهوری اسلامی حکومت آخوندی نیست. وقتی در مجلس اول و برای امر تقنین و نه اجرا بیش از نصف اسامی مورد نظر رهبر فقید انقلاب، معمم نیستند و تازه از معممین هم چهرههایی هستند که قایل به حکومت روحانیت نبودند (کسانی مانند گلزاده غفوری و حجتی کرمانی و اصغر مروارید) میتوان این سند را هم تأییدی بر همان گزاره دانست و بررسی کرد که بعدتر چه اتفاقی افتاد. البته در هر دوره شمار نمایندگان معمم در مجلس کاهش یافت چون هم مردم کمتر اقبال نشان دادند و هم خودشان جاهای دیگر را ترجیح دادند.
17. به فهرست نامزدهایی که امام خمینی در مجلس اول به آنها رأی داده نگاه کنید. از بین آنان سه نفر رییس جمهور شدند، سه نفر نخستوزیر بودند یا شدند و اکثر قریب به اتفاق را بعد از 44 سال میتوان به یاد آورد. نمایندگان فعلی را چطور؟ اگر از میدان ولیعصر تهران عبور کنند چند نفر آنها را میشناسند/ میشناسیم؟
18. اگر نام حسن روحانی یا سید محمد خاتمی یا مهدی کروبی را در فهرست مجلس اول نمیبینید به خاطر آن است که ترجیح داده بودند نه از تهران پر رقیب و فشرده که از زادگاههاشان (سمنان، اردکان و الیگودرز) کاندیدا شوند تا به سادگی به مجلس راه یابند وگرنه اگر از تهران نامزد بودند قطعا در فهرست امام قرار میگرفتند. اگر هم شاید روحانی نه ولی در مورد خاتمی و کروبی هیچ تردیدی با توجه به علاقه و احکام و توصیفات بعدی چون "فرزند فاضل و باتقوا و متعهد" برای خاتمی و "دوست خوب من" برای کروبی نمیتوان داشت.
19. نکته جالب این که برگههای رای فاش و منتشر نشده چون رأی مخفی است بلکه شخص امام جداگانه نوشته یا دستخط دیگری را امضا یا تأیید و در واقع برای ثبت در تاریخ، مستندسازی کرده است. آن هم در حالی که به هر حال این احتمال متصور بوده که افراد نام برده شده میتوانستند و میتوانند به نفع خود بهرهبرداری کنند. خویشتنداری مؤسسه برای انتشار دیرهنگامتر اسناد احتمالا با این ملاحظه بوده و از این منظر هم قابل تحسین است. چرا که اگر زودتر منتشر میشد چه بسا مورد بهرهبرداری تبلیغانی قرار میگرفت. از یک نظر هم البته قابل تأمل است و آن هم این که مؤسسه یا آقای انصاری دریافتهاند که نسل فعلی در حال و هوای دیگری است و تصویر امام در ذهن آنان یا توأم با خطاب و عتاب سال 60 در صدا وسیماست یا چهرۀ منفی در شبکههای ماهوارهای و از این رو ملاحظات قبل را کنار گذاشتهاند.
20. درست است که نسل عوض شده و گَردِ پیری بر انقلابیون اولیه نشسته یا درگذشتهاند اما این که از مدعیان سینهچاک کنونی که قایل به حذف دیگران با هر سابقهاند - با تفسیر وارونه از "میزان حال فعلی اافراد است"- در اسناد رسمی نشانۀ چندانی نیست در نوع خود جالب است و میتواند مثلا برای علاقهمندان آقای مصباح که او را با نظر امام محک میزنند این سؤال را ایجاد کند چرا در دوران امام فعالیت انتخاباتی نداشته و کجا بوده و شاید شگفتزده شوند اگر به صحیفه نور مراجعه کنند و ببینند در تمام آن تنها دو بار نام او آمده که یک نوبت همراه با اعضای شورای مرکزی نهضت سوادآموزی بوده است.
-------------------------------------------
اما مگه ایشون بعد ها نگفت
ولله من با ابزرگان هم مخالف بودم
به لحاظ تاریخی جالب است. 20 نکته درباره وجوه اهمیت موضوع نقل شد. هر سند تاریخی برای پژوهش گران جالب است.
یکی از نزدیکان می گفت به خاطر رای دادن به فلانی از پیشرفت شغلی باز داشته شدم ، گفتم از کجا فهمیدند و بلافاصله ادامه دادم حتما تبلیغات کردی !؟ جواب داد نه من اصلا اهل این کارها نیستم خودم یادم رفته بود به کی رای دادم ولی فلان مسئول اداره یا سازمان به من گفت .
باور نکردم و گفتم یک دستی زده مگر بیکارند بیایند ببیند مثلا تو به کی رای داده ای ؟ همه رای ها محرمانه است هیچ کس دسترسی ندارد .
ولی او از حرفش برنگشت ، من هم حرف او را رد کردم
به نظر شما باید دوباره به حرف هایش فکر کنم ؟ یا این موردی که توضیح داده اید و برای امام هست یک استثناست ؟
چرا احساس می کنم یک جای کار می لنگد؟
به چند نفر از همین افرادی که در لیست هستند با رسانه هایمان حمله کردیم و از گردونه و چرخه خارج کردیم ؟؟؟
نمایندگان آن مجالس به فکر مردم بودند اما بعد از امام به فکر منافع حزب و گروه خود و در پنج یا شش مجلس اخیر علاوه بر تامین منافع گروهی به فکر منافع شخصی هم رو آورده اند( چندنفر از ما اصلاح طلبان را با آدرس بگویم) و عده اندکی هم که سالم هستند بخاطر ناشناخته ماندن و حمله رسانه ها در بعض موارد زود خارج میشون
و.....
و.....
و.....
و....
و....
و.....
و....
و....
ممنوم که می نویسید.
ممنون. چه مشکلی؟ اشعار امام قطعا به خط خودشان است. همین طور نامه سال 64 در پاسخ به نمایندگان مجلس و در اعلام حمایت از نخستوزیری دوباره مهندس موسوی. دسخط های آقای رسولی محلاتی بسیار مرتب و روی یک خط با نقطهگذاری و علامت مد روی الف است و مشخص است.
نمونه خط دیگر خود امام تسلیت به آقای خزعلی بعد از شهادت فرزندشان پیش از پیروزی انقلاب است.