*امید فراغت
در شمال اروپا منطقهای وجود دارد به نام اسکاندیناوی. کشورهای این منطقه عبارتند از سوئد، نروژ، دانمارک، فنلاند، ایسلند و جزایر فارو. زبان مردم این سرزمینها از ریشه زبان آلمانی است. مردم اسکاندیناوی از نسل جنگجویان وایکینگ هستند که در زمانهای قدیم، با کشتی به سرزمینهای مختلف حمله میکردند و مایملک آنها را غارت میکردند.
گنده لات های شمال اروپا بسیار خرافاتی بودند و خدایان وایکینگی نظیر اودین و گرگ غول آسا فنریر را ستایش میکردند.
وایکینگها اعتقاد داشتند که اگر در جنگ کشته شوند روحشان به والهالا "بهشت وایکینگها" وارد میشود و به همراه سایر جنگجویان افسانهای بر سر یک میز بزرگ چوبی مینشینند و شراب ناب والهالایی مینوشند و میخندند!
بعداز جنگ جهانی دوم که اروپا تقریباً کامل ویران شده بود، صندوق جهانی پول اقدام به پرداخت وام به کشور های اروپایی کرد تا کشور هایشان را بازسازی کنند.
در این میان کشورهای اسکاندیناوی با این پول اقدام به ساخت کتابخانه و ترویج فرهنگ کتابخوانی بین مردم کردند، تا جایی که چندین بار باعث اعتراض و تذکر صندوق بینالمللی پول به این کشورها شد.
اما اسکاندیناوی ها اطمینان خاطر دادند که از این وام برای توسعه زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی استفاده میشود.
اکنون نوادگانشان تفاوتهای فاحشی با پدربزرگانشان دارند، که به نوردیکها معروف هستند. نوردیکها آدمهایی آرام و صلح طلب و در عین حال متفکر شناخته میشوند که نه تنها مثل وایکینگها نان کسی را از چنگش در نمیآورند، بلکه با تکیه بر نظام اقتصادی منحصر به فردشان کاری کردهاند که تمام اتباع آنها بدون چشمداشت به مال بقیه، در رفاه کامل زندگی کنند.
مؤسسه لگاتوم هر سال با بررسی عواملی مانند اقتصاد، کارآفرینی، سیستم حکومتی، تحصیلات، بهداشت و سلامت، امنیت فردی و اجتماعی، آزادیهای فردی و سرمایه اجتماعی در بین تمام کشورهای دنیا، لیستی منتشر میکند که خوشحالترین کشورهای دنیا را به ترتیب معرفی میکند.
با نگاهی به این لیست متوجه میشویم از ۶ کشور دنوردیک که نام بردیم، برای مثال در سال ۲۰۱۴، نروژ عنوان اول را دارد، دانمارک چهارم است، سوئد ششم، فنلاند هشتم و ایسلند یازدهم است.
سوال مهم اینکه چگونه مردمی که گرز و شمشیر به دست بودند، به سطحی رسیدهاند که میتوانند کشورهای سردسیر خود را به این خوبی اداره کنند؟
اگر بخواهیم کشوری داشته باشیم که فقر، تبعیض و جهل باعث نشود مردم حق و حقوق شهروندی یکدیگر رعایت نکنند ، باید در تمام سطوح اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عدالت برقرار شود، اگر میخواهیم اندیشههای پوسیده از سر مردم ایران جدا شود، باید به تقویت علم روز و دانشگاهها بپردازیم.
اگر میخواهیم شیوع یک بیماری مردم را به وحشت نیندازد باید زیر ساختهای نظام سلامت و بهداشت را به خوبی در کشور پیاده کنیم، اگر میخواهیم مردم ایران رفتار بالغی داشته باشند باید به آزادیهای فردی بها بدهیم و در نهایت اداره تمام این امور نیازمند دولتی عقلگراست که بدون شعار دادن، به مردم کشور خدمت کند
سیستمی که دولتهای اسکاندیناوی برای اداره کشورهایشان به کار میبرند چیزی است که به “مدل نوردیک” معروف است که خودشان از آن به عنوان ”سیستم دوستی یا رفاقتی” نام میبرند. بارزترین خصوصیتی که در این سیستم وجود دارد این است که نفع عمومی بر نفع فردی ترجیح داده میشود
در این کشورها، دولت ۴۰ درصد تا ۶۰ درصد از درآمد شما را مشمول مالیات میکند و البته مردم این کشورها بدون هیچ گونه کارشکنی و اعتراضی این مبلغ را دو دستی به دولت تقدیم میکنند، چون میدانند که اگر کارشان به بیمارستان کشید یا به دانشگاه رفتند نیازی نیست پول پرداخت کنند.
اگر شما پول بیشتری در بیاورید باید مالیات بیشتری هم بدهید، بنابراین در این نظام فاصله طبقاتی ایجاد نمیشود و اگر امشب شام مرغ دارند، خیالشان راحت است که بقیه هموطنانشان مثل گربه تا کمر در سطل آشغال فرو نرفتهاند.
فقر که نباشد و هر کسی دستش در جیب خودش باشد، بخش بسیار زیادی از جرم و جنایت هم خود به خود محو میشود و جامعه به امنیت میرسد و مردم فرصت میکنند وقتشان را صرف کارهای مهمتری کنند.
آگاهی یک شبه اتفاق نمیافتد، یا باید تجربه کرد و درونی بشود یا با تفکر عمیق و برنامه ریزی ایجاد میشود. وقتی یکی در بانک سپرده میگذارد یعنی توانمند است و کسی که از بانک وام میگیرد یعنی محتاج است.
بانکها در سوئیس ماهيانه یک درصد جهت حق نگهدارى پول از مشتری دریافت میکنند، ولی سود بانکی از وام گیرندهها نمیگیرد.
اما در بانکهای ايران، ماهيانه سودى حدود ٢٠درصد به سپرده ثروتمندان اضافه میشود، در عوض ٢٨ درصد بهره از وام گیرندگان یعنی محتاجان میگیرد!