عصر ایران؛ فردین علیخواه (عضو گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان)- ما معلمان جامعه شناسی معمولا به دانشجویانمان تحلیل محتوا و در سال های اخیر، نشانه شناسی یاد می دهیم. دلیل توجه به نشانه شناسی در مطالعات فرهنگی و ارتباطات به این دلیل است که در جهان مدرن، کشف و درک معانی و منظورهای نهفته در تصویر یا کلام بسیار سخت شده است. در واقع ما باید لایه های زیرین و دلالت های پنهان «جاساز شده» در پیام ها را بشکافیم تا به منظوری که آشکارا بیان نشده پی ببریم. پیام در جهان مدرن مانند کرمی لانه کرده در دل گیلاس است که به راحتی قابل مشاهده نیست. پیام امری چندلایه است.
بگذارید مثالی بزنم. در قرن بیستم، پژوهشگرانی که در غرب دغدغۀ شیوه بازنمایی زنان در رسانه های جمعی را داشتند از تعبیر «فنای سمبلیک زنان» استفاده کردند. فنای سمبلیک یا نمادین زنان به این معنی است که در رسانه های جمعی مانند تلویزیون یا سینما زنان نه به شکلی آشکار و قابل فهم، بلکه به شکلی «شکلات پیچ شده» و شما بخوانید فریبکارانه، مدفون، حذف و نامرئی می شوند. به همین دلیل است که درک و شناخت حذف زنان در رسانه نیازمند مهارتی همچون نشانه شناسی است.
و البته، همیشه در کلاس های آموزشی می گویم که شما در ایران نیاز چندانی به نشانه شناسی ندارید چون فرستنده پیام بی هیچ تلاش و زحمتی، همه آنچه را که قصد دارد بگوید صریح و البته به شکلی باسمه ای و زمخت، بی تعارف بیان می کند. شما فقط کافی است در معرض پیام قرار بگیرید. پیام مانند مشت بر پیشانی شما فرود می آید. او به هیچ وجه نگران برداشت شما به عنوان مخاطب نیست و اتفاقا به عمد می خواهد مخاطب همان برداشتی را داشته باشد که صریح در پیام تعبیه شده است.
به این عکس نگاه کنید. آیا در اینجا می توانیم از فنای سمبلیک زنان حرف بزنیم؟ آیا مضمونی در این چینش مجسمه های تماما مرد پنهان است که ما سعی کنیم با نشانه شناسی آنرا واضح و آشکار سازیم؟ من نام این اثر هنری را «زن زدایی» می گذارم.
تأسفم زمانی بیشتر می شود که فکر کنم سازنده این مجسمه ها احتمالا هنر خوانده باشد. نکند او خودش زن هم بوده باشد؟ که اگر اینطور باشد فاجعه است.