عصر ایران - مقدسنمایی (Sanctimony) یا زاهدنمایی (Asceticism) دلالت دارد بر رفتاری که بیانگر رعایت و اجرای مقتضیات اخلاقی و اعراض از دنیا و خوشیهای آن است ولی در واقع، ظاهرسازی یا رعایت ظاهری آیین و آداب و نوعی ریاکاری است.
شخص زاهدنما مقتضیات اخلاقی را فوقالعاده سخت، خشکهمقدسانه و متعصبانه جلوه میدهد و خود را به عنوان نمونۀ رفتار خوب، تقوا و پارسایی مینمایاند.
زاهدنمایی به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی، از یکسو اخلاقیات را به مراسم ظاهرفریب، صوری و خودنمایی تبدیل میکند، از سوی دیگر باب نظارت و دخالت آشکار و ناپسند در زندگی خصوصی شهروندان را باز میکند.
زاهدنمایی معمولا عدم اعتماد، شک و سوءظن و نگرش موهن و تحقیرآمیز به شخصیت انسان را در پرده نگه میدارد و هنگامی که اکثریت قاطع مردم اجرای رسمی اخلاقیات را تحت اجبار و ارعاب ناشی از سختگیریهای سیاسی و اقتصادی و یا فشارهای روحی و روانی، به جای پذیرش ناشی از وجدان و تفکرشان، پذیرا شوند، تحقق تام مییابد.
چنین وضعیتی، جزو اشکال ظلم و ستم و تعدی محسوب میشود و مردم را آکنده از احساس افسردگی، رخوت، بیحالی، عدم تحرک و بیتفاوتی به امور و مسائل پیرامونشان میسازد.
این وضع در دوران حاکمیت بلامنازع کلیسا در اواخر قرون وسطی، آشکارا به چشم میخورد و به همین دلیل اومانیستها علیه سختگیریهای کلیسا علیه مردم شوریدند و پیامشان خطاب به کلیسا این بود که "دست از سر انسان بردارید" و انسان را مراعات کنید.
دسیدریوس ارسموس یکی از اومانیستهای مشهوری بود که برای انسانی کردن مسیحیت، از در تقابل با کلیسا درآمد و پس از مرگش نیز کلیسا انتشار آثار او را ممنوع کرد.
وقتی که زاهدنمایی مبنای سیاست عمومی میشود، همیشه در میان مردم، عدهای هم پیدا میشوند که حامیان افتخاری نظم موجودند و وفاداری خویش را با زیر نظر قرار دادن وفاداری سایر افراد نشان میدهند.
چنین افرادی در آغاز با انگیزههای عقیدتی نسبت به سیاست زاهدنمایانه اظهار وفاداری میکنند ولی چون چنین سیاستی در درازمدت دوام نمیآورد، به تدریج انگیزههای مالی نقش مهمی در داوطلبان حمایت از سیاست مبتنی بر زاهدنمایی میشود.
علت دوام نیاوردن سختگیریهای مبتنی بر زاهدنمایاندن مردم در درازمدت، چیزی جز این نیست که انسان بالطبع نمیتواند مدام "شرمسار هر لغزش ناگزیر تنش" باشد (به قول شاملو).
سیاست مبتنی بر زاهدنمایاندن مردم، در واقع عذاب وجدان و شرمساری و احساس گناهکاری را دائما به مردم تزریق میکند تا کسی جز مؤاخذۀ خودش، به فکر مؤاخذۀ ارباب قدرت نیفتد.
باز بودن فضای زندگی اجتماعی و ماهیت مردمسالارانۀ قدرت، زمینه را برای خنثی کردن سیاست زاهدنمایی و رفع این خصوصیت در نسلهای آتی مهیا میکند.
به همین دلیل مدافعان زاهدنمایی، مخالفان سرسخت جامعۀ باز هستند؛ چراکه در جامعۀ باز، صداهای گوناگون به گوش میرسد و باب نقد سیاست رسمی، باز است. مخالفت کلیسا با آزادی بیان دانشمندان و فیلسوفان، تا حد زیادی ریشه در هراس مقامات کلیسا از شکلگیری جامعۀ باز داشت.
سیاست زاهدنمایی، مصداق بارز توتالیتریسم است چراکه علاوه بر تحت فشار قرار دادن مردم برای رفتار متناسب با اخلاقیات سختگیرانه در عرصۀ عمومی، زندگی خصوصی مردم را نیز به شدت کنترل میکند مبادا در این حوزه اخلاقیات مد نظر چنین سیاستی، نقض شود.
به همین دلیل بسیاری از منتقدان اقتدار کلیسایی در دوران سلطۀ پاپها بر زندگی مردم اروپا، معتقدند نخستین رژیم توتالیتر در تاریخ سیاسی بشر به دست کلیسا برپا شد.
مقدسنمایی یا زاهدنمایی، معمولا زشتی را به زیبایی، و غمناکی را به شادی ترجیح میدهد زیرا زیبایی و شادی را رهزن و دام راه انسان میداند. ترجیح زشتی به زیبایی، در سلوک برخي دروایش و صوفیان و نیز مرتاضان هندی در طول تاریخ نمود آشکاری داشته است؛ تا جایی که حتی به نظر میرسد که زاهدنمایی "کثیفی" و "شلختگی" را نیز به "پاکیزگی" و "آراستگی" ترجیح میدهد.