عصر ایران؛ زینب رحیمی- پیروز را ایرانیها پسر ایران نامیدند. مردم ایران شاهد بزرگ شدن او بودند. او را دوست داشتند. مخصوصا که در هشت ماهگی حسابی وزن گرفت و جثهاش بزرگ شد. هشت ماهگی که قرار بود چکاپ کامل بشود اما نشد. شاید اگر میشد اثری از نارسایی کلیوی در او کشف و زودتر درمانش شروع می شد و حالا زنده بود.
اما شاید خبر هولناکتر از مرگ پیروز، خبر حامله بودن مجدد ایران است. دوشنبه شب هشتم اسفندماه، وقتی پیروز در بستر دیالیز بود خبر باردار بودن مادرش ایران را منتشر کردند شاید برای کم کردن فشار روی سازمان محیط زیست.
وقتی در 11 اردیبهشت امسال برای اولین بار زایمان کرد خیلیها خوشحال شدند. مخصوصا که سازمان محیط زیست اول اعلام کرد بچه های ایران هر سه مادهاند. اما اشتباه کردند چون هر سه فرزند ایران، پسر بودند!
مثل حالا که پیروز، قربانی یک تصمیم اشتباه شد. بروز یک شبه بیماری کیلوی کمی غیرمنطقی به نظر میرسد. اگر تحت نظر بود شاید زنده میماند. مخصوصا بعد از 10 ماه زحمتی که در پردیسان برای او کشیده شد.
خبر باردار شدن ایران باز هم مردم را نگران کرده مخصوصا که باز هم باید سزارین کند. اگر سازمان محیط زیست در زایمان دوم ایران هم مثل دفعه قبل عمل کند، معلوم نیست چه بلایی سر ایران یا تولههای او بیاید. اگر باز پروژه تکثیر در اسارت یوز را به یک پروژه محرمانه و مخفی و غیر شفاف تبدیل کند ممکن است هر اتفاقی بیفتد.
واضح است سازمان محیط زیست میتواند چنین پروژههایی را با خرد جمعی پیش ببرد. از متخصصان ایرانی و خارجی استفاده کند. یک تیم قوی تشکیل دهد. حالا وقتش است. اینها یک پروژه علمی است ممکن است شکست بخورد اما زمانی مردم این مرگها را از چشم محیط زیست نمیبینند که مطمئن شوند سازمان محیط زیست کوتاهی نکرده.
چه کسی تصمیم گرفت پیروز در هشت ماهگی چکاپ نشود؟ آنها باید پاسخگو باشند تا بلای مشابه بر سر ایران، فیروز، دلبر و حتی آذر و توران نیاید.