عصر ایران؛ مهرداد خدیر- این گزاره که مرجعیت رسانهای از داخل به خارج منتقل شده در ماههای اخیر بارها تکرار و مسؤولیت اصلی آن بر دوش صدا وسیمای انحصاری نهاده شده که با پول ملت به ارگان جبهۀ پایداری با گرایش خاص سیاسی بدل شده است.
معمولا اما این گونه توجیه میشود که صدا و سیما به عنوان یک رسانۀ رسمی ملاحظات خاص خود را دارد.
اخبار ساعت 21 روز پنج شنبه 4 اسفند 1401 و نوع مواجهه با خبر سقوط بالگرد حامی وزیر ورزش و همراهان در شهرستان بافت استان کرمان اما نشان داد مشکلشان در فهم ویژگیهای خبر است وگرنه خبری با این درجه از اهمیت و جذابیت و حساسیت را بدون اشاره در خلاصه خبرها و 25 دقیقه بعد نمیخواندند.
این که دیگر نشست مسیح علینژاد و حامد اسماعیلیون در واشینگتن نبود تا بررسی کنند به سوژۀ برنامۀ "پاورقی" شبکه دو تبدیل شود یا تحلیل روی آن بگذارند.
بالگرد حامل وزیر ورزش و جوانان و همراهان دچار سانحه شده و تا آن موقع یک کشته بر جای گذاشته بود و از بعد از ظهر که خبر منتشر شد در کانالهای تلگرامی و شبکههای ماهوارهای به خبری پرتکرار بدل شد و به آن اولویت دادند.
خبر ساعت 21 شبکه اول سیما اما در خلاصه خبر به آن اشاره نکرد و 25 دقیقه بعد جزییات را از زبان سید محمد حسینی معاون پارلمانی جویا شدند که احتمالا چون کرمانی است یا به نسبت دیگران وقت آزادتری دارد چون وظایف مجلس به شوراهای عالی موازی محول شده ونمایندگان هم کاملا هماهنگاند به کرمان رفته بود.
هر دانشجوی تازهکار روزنامهنگاری و هر که با رسانه کار کرده باشد می داند ارزش های خبری عبارتند از: شهرت، تأثیر، نزدیکی محل، شگفت آوری، برخورد و تازگی.
خبر سقوط یا سانحۀ بالگرد تمام این ارزش ها را دارد. وزیر ورزش مشهور است حتی بیش از وزیران دیگر چون نام او در رسانههای ورزشی هم میآید و قبلا قهرمان ورزشی بوده است. دربارۀ ارزش دیگر که تأثیر یا دربرگیری است مهمتر از این که جان او و همراهان را به خطر انداخته و یک نفر تا حالا درگذشته، چه؟
درست است که بافت کرمان به تهران نزدیک نیست و با خود کرمان 160 کیلومتر فاصله دارد ولی منظور این نیست که اتفاق در مجاورت خانه ما افتاده باشد. مجاورت جغرافیایی یا معنوی منظور است. بالگرد در زمین ورزش و در جریان یک برنامه رسمی سقوط کرده است و از این نظر ارزش مجاورت شامل آن میشود.
این که هلی کوپتر امداد هلال احمر وسیلۀ جابه جایی 15 شانزده نفر شود جای شگفتی است چون قاعدتا برای امداد باید به کار آید و مشخص نیست چرا از این وسیله که ساعتی 40 میلیون تومان هزینه دارد برای برنامهای که در حد مدیر کل هم قابل اجرا بوده استفاده شده و حالا از بین رفته و دیگر به کار یاریرسانی نمی آید. جدای این که خود سانحه برای یک مقام سیاسی آن هم در این حد از حیث شگفتآوری خبر است. کما این که سُر خوردن من نویسنده از روی پلکان هواپیما ارزش خبری ندارد ولی جو بایدن اگر از پلکان بیفتد خبر میشود و شگفتآور است.
ارزش دیگری برخورد است. از این "برخورد"تر دیگر چه؟! سرانجام، تازگی. اتفاق بعد ازظهر پنجشنبه رخ داده بود و ساعت 21 تازه بود. هنوز هم تازه است چون سید حمید سجادی وزیر ورزش و جوانان به خواب مصنوعی رفته است.
تا حالا فکر می کردم مشکل صدا و سیما نگاه ایدیولوژیک و تلقی و تصور بوق تبلیغاتی یا سپردن کارها به کسانی است که حزب متبوع شان در انتخابات واقعی و رقابتی و نه از پیش چینشی 15 درصد هم پشتوانه ندارد اما پنج شنبه شب دریافتم اینها معنی خبر را هم نمیفهمند.
اصلا برای چه خلاصه خبر میگذارند؟ برای این که اگر به لحاظ پروتکلی اخبار باید با مشروح سخنان رهبری و بعد خبرهای رییس جمهوری شروع شود ( که این دومی در دورۀ روحانی رعایت نمیشد) در خلاصه می توانند اشاره کنند. نه آن که در خلاصه خبر هم نگویی و 25 دقیقه بیننده را منتظر نگاه داری تا ببیند وزیر ورزش زنده است یا نه در حالی که ایران اینترنشنالِ در حال اسبابکشی از لندن به واشینگتن و بیبیسی فارسی هم زیرنویس کرده بودند.
حالا اگر خدای ناکرده همین آقای سجادی فوت کند از او به عنوان شهید یا شهید خدمت یاد میکنند و خبر تشییع جنازه را در اول اخبار میآورند ( خدا نکند البته این اتفاق بیفتد).
این جور خبر رسانی توهین به شعور بیننده است. البته قابل درک است که سیاست کلی صدا وسیما در قبال دولت فعلی حمایت مطلق است و به خاطر همین به مهران مدیری دور ندادند تا دورهمی بسازد و شاید نگران بودند بیننده بپرسد با هلیکوپتر هلال احمر آخر چرا و گردی بر یکی از کوپههای قطار پیشرفت آقای رییسی بنشیند.
از پسامهسا هم عادی جلوه دادن همه امور سیاست اصلی است و لابد سقوط بالگرد هم امری عادی است و همه جای دنیا اتفاق میافتد.
اگر وظایف رسانه رسمی را که خیلی دوست دارد به خودش بگوید ملی در سه حوزۀ اطلاع رسانی، سرگرمی و آموزش بدانیم تنها در سومی و با برنامههایی مثل طبیب توانسته رضایت مخاطب را جلب کند ولی در اطلاع رسانی چیزی در حد فاجعه و به معنی واقعی غیر حرفهای و حتی عقب تر از دهه 60 است. بخش سرگرمی هم بستگی به میزان تحمل مهران رجبی نزد شما دارد!
البته برای صدا و سیما در هر برنامه ای این شعار اصل است: همه بدند، ما خوبیم! همه جا غیر عادی و ناآرام است و فقط ما عادی هستیم. اگر افغانها در برابر تجاوز روسها مقاومت کنند مجاهدند ولی اگر زلینسکی مقاومت کند دلقک است. چرا؟ چون افغانها مسلمان بودند و اوکراینی ها نیستند؟ نه! چون روسیۀ پوتین همان اتحاد شوروی نیست.
شاید هم توجیه کنند مردم خبرها را از طریق فضای مجازی دنبال میکنند. برای ما رضایت مسؤول اداری بالاتر مهم است و بینندگان عزیز عزیز گفتنمان را زیاد جدی نگیرید!