عصرایران؛ مصطفی داننده- این روزها روایتهای مختلفی از قیمت گوشت به گوش میرسد. دولتیها یک قیمت میگویند و غیر دولتیها به قیمت دیگری اشاره میکنند. در این نوشتار اصلا کاری به این روایتها ندارم و نمیخواهم ببینم کدام راست میگویند و انشالله کدام کمتر راست. از کلمه دروغ استفاده نمیکنم که خدای ناکرده کسی را متهم به خلاف گویی نکنم.
در این یادداشت میخواهم به طبقهای اشاره کنم که چه گوشت 300 هزار تومانی چه گوشت 500 هزار تومانی برایشان گران است و توانایی خرید آن را ندارند. بحشی از آنها حتی نمیتوانند به صورت ماهانه یک کیلو گوشت بخرند چه برسد به اینکه به استخواندار یا بیاستخوان بودن آن فکر کنند.
باید فکری به حال زندگی این افراد کرد. طبقه متوسط با وجود همه گرانیها میتواند گلیم خود را البته به سختی از آب بیرون بکشد. با سرخ کردن صورت هم که شده ماه را به پایان میرساند اما زیر خط فقریها که طبق آمار تعداد آنها هم کم نیست، حقوقشان به هفته دوم ماه نمیرسد چه برسد به پایان ماه.
بسیاری از این خانوادهها، خانهای برای خود ندارند و به اجبار اجاره نشین هستند. اجاره هم که قربانش شوم، بخش مهمی از حقوق را با خود میبرد. به ویژه اینکه هر سال هم چندبرابر میشود. یادش به خیر زمانی اجاره نشینی «خوش نشینی» بود و حالا «سخت نشینی» است.
در زمانی زندگی میکنیم که دیگر توصیه به اشکنه خوری هم نمیشود کرد. قیمت نان، پیاز و مخلفات اشکنه کاری کرده است که غذای ساده سالهای نه چندان دور هم برای برخی گران باشد.
در این شرایط چه باید کرد؟ در وهله اول باید فکری به حال سیاست خارجی و رابطه با کشورهای جهان کرد و به سمت برجام برگشت که به نظر میرسد در کنار مدیریت داخلی، بهترین تدبیر ممکن است.
اما راه دیگری هم هست که میتواند باری از دوش این خانوادهها بردارد و آنهم احیای کوپن است. میشود به بخشی از مردم اقلام اساسی را داد تا آنها حداقل در این یک زمینه خیالشان راحت باشد.
در زمان جنگ، بسیاری از مردم خیالشان از کالاهای اساسی راحت بود. در لغتنامه دهخدا آمده است:« کوپن؛ ورقه جیره بندی قند وشکر و غیره» در فرهنگ معین هم آمده:«بلیط ارزاق و قماش و قند و چای که در جنگ و قحط سال متداول است».
خانوادههای ایران در دهه 60 خیالشان حداقل از گوشت، روغن، قند و شکر و ... راحت بود، چون میدانستند دولت متعهد شده است که آنها را در اختیار مردم بگذارد.
تصور کنید در همین شرایط فعلی اقتصادی، دوباره همین شیوه به کار گرفته شود. قطعا کمک بزرگی به خانوادههای ایرانی خواهد بود. بخشی از جامعه با توجه به گرانی گوشت و مرغ، آنها را از سبد زندگی خود حذف کردهاند. قطعا نباید جامعه ما به سمتی میرفت که دوباره احتیاج به کوپن میشد اما با توجه وضعیت اقتصادی کشور به نظر میرسد بهترین روش برای کمک به مردم همین کوپنی کردن اجناس است.
با این تصمیم حداقل یک نگرانی از نگرانی خانوادههای ایرانی کم میشود. خانوادههایی که هم با برنج هندی میسازند و هم با گوشت برزیلی.
در این شرایط اگر دولت همچون دهه 60 به کمک مردم نیاید، زندگیها به مشکل خواهد خورد. این کوپن میتواند مانند یک تور عمل کند و اجازه ندهد کسانی که در حال سقوط هستند، به ته چاه پرت شوند و در صورت سقوط دیگر نتوانند به جای قبلی خود بگردند.
باید به این بخش از جامعه که واقعا سخت زندگی میکنند کمک کرد تا حداقل در نیازهای اساسی زندگیشان مشکل نداشته باشند و کُمیتشان لنگ نزند.