۲۴ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۷۹۴۳۷
تعداد نظرات: ۱۷ نظر
تاریخ انتشار: ۰۱:۲۵ - ۰۱-۱۲-۱۴۰۱
کد ۸۷۹۴۳۷
انتشار: ۰۱:۲۵ - ۰۱-۱۲-۱۴۰۱
باغ ادبیات ایران؛ توشه‌ای و خوشه‌ای - 14

«هنر، نزد ایرانیان است و بس» یا «‌هنر، نزد ایرانیان است، وَس»؟

«هنر، نزد ایرانیان است و بس» یا «‌هنر، نزد ایرانیان است، وَس»؟
آن قدر ذهن ما با «هنر نزد ایرانیان است و بس» گرم گرفته و با آن به خودمان طعنه هم زده‌ایم که به دشواری می‌توانیم باور کنیم بس نیست و وس است اما همین که واژه‌ای ساده ساخته‌اند جالب است.

   عصر ایران- بعید است کسی این شعر ضرب‌المثل (‌زبان‌زد) شدۀ فردوسی را نشنیده باشد: "هنر نزد ایرانیان است و بس". در سال‌های اخیر البته این باور نقد و دست‌مایۀ طعنه به خودمان هم شده و در نوشتارهای مختلف آمده چه بسا یکی از دلایل ناکامی ایرانیان در رسیدن به توسعه - و به تعبیر دکتر سریع‌القلم دور خود چرخیدن- همین نوع نگاه بوده باشد. البته نه این‌که کسی بخواهد خرده‌ای بر فرزانۀ یگانه و احیاگر زبان پارسی و فرهنگ ایران بگیرد بلکه از منظر خود‌انتقادی که چرا چنین می‌پنداریم در حالی که سهم ما از هنرها و ادبیات تنها در شعر قابل بالیدن در سطح جهانی است و در دیگر عرصه‌ها نه که حرفی برای گفتن نداشته باشیم اما نه که در قله که گاه در دامنه هم نیستیم و چون فاصلۀ ما با قافلۀ شتابان جهانی هر روز هم بیشتر می‌شود، از این دست سخنان تسکین نمی‌بخشد ولو روزگاری راست می‌افتاده است.
   
    آن قدر این مصراع مشهور است که مصراع دوم یا نیمۀ دیگر بیت را تنها آنانی می‌دانند که با فردوسی و شاهکار او -شاهنامه- دم‌خورند: "نگیرند شیر زیان را به خس". برخی هم البته «به کس» آورده‌اند.

      چون در باغ ادبیات هزار سالۀ پارسی پرسه می‌زنیم پیداست که نقدهای پیش‌گفته مدنظر نیست و اگر سراغ این شعر ضرب‌المثل شده رفته‌ام به سببی دیگر است. دیدم دوستان «پارسی انجمن» به جای «تکثیر کردن» واژۀ « وَسیدن» را پیش‌نهاد کرده‌اند و بر پایۀ آن وَسِش (تکثیر)، وسیده ( تکثیر شده)، وسنده (تکثیر شونده) و وسان (در حال تکثیر) را ساخته‌اند و می خواستم بدانم آن «وَس» از کجا آمده که دانستم شعر بالا را چنین می‌خوانند: هنر نزد ایرانیان است، وَس. «وس» را هم به معنی «بسیار» گرفته‌اند. بدین ترتیب، وسیدن یعنی تکثیر کردن.

    البته آن قدر ذهن ما با «هنر نزد ایرانیان است و بس» گرم گرفته که به دشواری می‌توانیم این داستان را باور کنیم اما همین که واژه‌ای ساده (‌وس) ساخته‌اند جالب است.

     اگر می‌خواهید خرده بگیرید که «تکثیر» دیگر جا افتاده همان نکته همیشگی را می توان یادآور شد که چنانچه رسانه‌ها به کار برند به سرعت رواج می‌یابد و مثال همیشگی هم واژۀ یارانه است. حالا اگر بگویی «سوبسید» خیلی ها متوجه نمی شوند چرا؟ چون رسانه‌های عمومی زیاد به کار برده و در زندگی مردم جریان یافته و بر زبان آنها نشسته است. دیگری سامانه به جای سیستم. مردمان عادی هم این واژه را به کار می‌برند. یا در بنگاه هایی که کارانه می‌پردازند کارکنان می دانند کارانه چیست.
   
     نمی خواهم بگویم به جای تکثیر بگویید وس. غرض این بود که با شکل دیگری از خوانش آن شعر زبان زد شده آشنا شویم. هر وقت کسی مدعی شد نوواژه ها جا نمی‌افتد می‌توانید به او بگویید «دوسیه‌ات را به فاکولتی بردی؟» بعید است متوجه شود چون حالا به دوسیه می‌گوییم پرونده و به فاکولتی هم دانشکده ولی وقتی این دو ساخته شد می‌خندیدند که مگر می‌شود به دوسیه و فاکولتی گفت: پرونده و دانشکده؟!
   وس و وسیدن و وسان اگر بر زبان رسانه‌ها بنشینند مانند دیگر نوواژگان رایج می‌شوند و اگر نه در همین اندازه هم بد نیست بدانیم که کسانی چه کوششی دارند به خرج می‌دهند تا زبان ما پیراسته‌تر شود.

     قرار بود این نوشتارها دربارۀ ادبیات باشد و زبان و ادبیات اگرچه با هم پیوند دارند اما دو فقره‌اند و در این نوشته هرچند آنچه آمد از جنس زبان بود نه ادبیات اما چون توشه ای یا خوشه ای از شاهنامه برداشتیم ذیل همین مجموعه جای می‌گیرد./م.خ

       

      
    
      

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۷
در انتظار بررسی: ۱۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
United States of America
۰۴:۴۷ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
0
8
البته به دبیرستان هم لیسه(یا لیسئوم) می گفتند.درافغانستان که به دانشگاه پوهنتون میگویند.دوسیه ات را از لیسه بردار و به فاکولته برو و نامت را رجیستر کن و کاغذ گلابی(صورتی) را خانه پری کن بعد در میدان هوایی سوار طیاره بشو و من حیث کسب پیسه(پول)به خارج روان شو.
فرزاد
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۳۷ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
0
3
وس، ضمنا یک واژه رایج در گیلکی هست به معنی کافی
پاسخ ها
ناشناس
| France |
۱۴:۳۵ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
همچنین در زبان مازنی که ریشه پهلوی دارد به معنای کافی است.
هنر در نزد ایرانیان به اندازه کافی است.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۳۸ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
4
3
اصل بیت این است:
هنر نیز زایرانیان است و بس
ندانند کرگ ژیان را به کس

در اینجا کرگ به معنای کرگدن است. ما در جایی "وس" نخوانده ایم.
مرتضی بهرامی
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۴ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
0
9
بسیار خوب بود. سپاس!
ولی یک نکته: تبدیل دو واژ «و» و «ب» به یکدیگر در زبان فارسی، بسیار رخ داده و می‌دهد (بر افتادن/ ور افتادن و...). در این جا هم به نظرم «وس» همان «بس» است که در کلماتی مانند «بسا» و «بسیار» هم به کار رفته است. بنا بر این، بیت مورد بحث را می‌توان این گونه خواند:
هنر نزد ایرانیان است، بس!
(یعنی آنچه به غلط رایج شده، فقط افزودن حرف عطف «وَ» است و نه تغییر کلمه از وس به بس)
فرید
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۳ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
3
2
هنر به طور مطلق و بعنوان پایه برای هر ارتباط و آغاز راه بیان احساسات و افکار و اندیشه هنر سخن و سخنوری است (رجوع به بیانات استاد دینانی در یکی از برنامه‌های معرفت)و منظور فردوسی هم از هنر همان هنر سخن گفتن در بستر زبان فارسی است با قدرت بی مانند واژه سازی و زبان واسطه در زبانهای هندواروپایی
لیلا
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۴ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
0
2
سلام. «وس« یک واژه مازنی است که البته ریشه زبان مازنی، فارسی دری است. وقتی میخواهیم بگوییم «کافی است« می گوییم «وسه« با تشدید س. وس در زبان مازنی یا تبری یعنی بس!
عباس حسني
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۸ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
0
2
كلمه «بس» در انتهاي اين شعر قيد هست و به معناي «بسياري». يعني هنر نزد ايرانيان است و بسي هنرهاي ديگر.
چطور ممكنه كسي مثل فردوسي دچار اين خودبزرگ بيني بشه و بگه هنر فقط نزد ما ايرانيان و بس!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۲ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
0
6
آقای خدیر، خوش به حالتان. چه کامنت های جالبی گذاشتند. چه مخاطبان فرهیخته ای دارید. از این کامنتها هم کلی یاد گرفتم. ممنون.
عصر ایران خوشا به حال همه مان. به نکته درستی اشاره کردید. نکات جالبی بود و برای نویسنده هم تازگی داشت.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۷ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
0
11
در شعر دیگری که البته از زبان یکی از شخصیت های شاهنامه آمده هم کلمه بس باعث سوء تفاهم شده. وقتی می گوید زنان را همین بس بود یک هنر/ نشینند و زایند شیران نر. منظورش اینه که اگر فقط همین یک هنر را داشتند برای ستایش و دوست داشتن شون کافی و بس بود نه اینکه کار دیگه نکنن و هی بشنن بچه بزان تازه اونم پسر و نر! مثلا وقتی به کسی بگیم همین که پسر فلانی هستی برای اینکه دوستت داشته باشم کافیه معنیش این نیست که مدرکت یا قیافت یا اخلاقت برام مهم نیست و همین که پسر فلانی هستی بسه دیگه کاری نکن! اینجا هم می خواهد بگوید برای شناخت ایران و ایرانی هنر کفایت می کنه و بسه و سراغ چزهای دیگه نمی خواد بریم. نه این که دیگران هنر ندارند و ما داریم. به نظر من بس رو این جوری باید معنی کرد.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۰۴ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
احسنت بر شما ! مثبت کم بود و خواستم بر این نکته سنجی آفرین نیز بگویم . نکته دقیقی بود . بله هنر نزد ایرانیان بوده و هست و خواهد بود ولی بس به معنی کفایت پیشرفت نیست بلکه به معنی کفایت برای شناسایی و شهرت است و طبیعی است که ایرانیان از زمان سروده شدن این بیت هم هنر را پیشرفت دادند و هم در عرصه های دیگر پیشرفت داشته اند و آن بس دلیلی بر سکون و عقبگرد نیست بلکه نوعی تشویق به سرآمدی نگاه داشتن جایگاه است . همانطور که در حدیث از پیامبر اسلام داریم که اگر علم به ثریا رود مردانی از سرزمین پارس به آن دست خواهند یافت که نشان از توقف ناپذیری ایرانیان در کسب علم و معرفت دارد و هر جا که جلو پیشرفت آنها گرفته نشود مدارج ترقی را به سرعت می پیمایند و البته این با تلاش و پیشرفتهای سایر ملتها منافات ندارد .
جیم کاشی
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۷ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
0
1
سلام وقت بخیر.
در مازنی به بچه وچه گفته میشود.ر
وس یا وسی همان بسی است که کنون بکاره میبریم و با الف و را بسی +ار = بسیار را میسازیم و بکار میبریم.
همچنین بسپار نیز بر همین معنی برای دانه های گرانول ساخته شده است.
گویش برخی مناطق بویژه مازن و گیلک و بختیار و کردی در گفتن واک ها (هجا) و با هم اختلاف دارد.
در بختیاری و یزدی به هلیدن که همان رها کردن یا ول کردن کنونی پارسیان است بل میگویند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۸ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
0
2
«هنر نزد ایرانیان است بس» بدین مفهوم
هنر نزد ایرانیان است بسیار یعنی ایرانیان هنرهای بسیاری دارند، نه بر خلاف برداشت عامه که هنرها فقط نزد ایرانیان است و تمام. این خود بزرگ بینی و غرور نابجا است. قطعا از فردوسی حکیم چنین تفکر نابجایی انتظار نمی رود و از واژه بس هم در آن زمان چنین مفهومی به هیچ عنوان برداشت نمیشد.
ايراني
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۲ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
1
1
خوب براي خودمان نوشابه باز مي كنيم
ناشناس
Switzerland
۱۸:۰۳ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
0
0
لجاجت با سماجت فرق می کند بارها دیده ام که بسیاری از ایرانیان در فرهنگ ساده ترین الفاظ را چه حتی چین و ماچین هم برایشان بین المللی شده و می فهمند را گیج گیج می زنند و می پرسند معنای فارسی آن چیست و می گوییم همان دانشکده‌ای است که در آن درس خواندی و لیسانس و... گرفتی.
گویا لج وکج یکی بودند
Mehbod
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۵۵ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
0
3
نکته ای را می خواستم در واژه سازی یادآور شوم . یک واژه چه سره چه بیگانه باید در چارچوب دستوری آن زبان جای بگیرد . در اینصورت آن واژه دیگر مال آن زبان می شود. فهم عربی است ولی چون در چارچوب دستوری زبان فارسی قرار گرفته کاملا فارسی شده و ما چندین واژه از آن می سازیم فهمیدن ، فهمیده با فهم و ... در فیزیک یون از لاتین وام گرفته شده ولی فارسی شده است مانند یونیده ، یونش، وایونش و ... واژه هایی که در چارچوب دستوری قرار نمی گیرند مانند تکثیر باید از زبان پیراسته شوند .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۱۱ - ۱۴۰۱/۱۲/۰۲
1
0
بد نبود یادی هم می کردید از عبید زاکانی و بیتی که در پیروی از این بیت شاهنامه گفته ، آنگاه که در ادامه داستانی کوتاه و منظور می‌گوید؛ شنیدم که می‌گفت در هر نفس هنر نزد ایرانیان است و بس