رضا جعفری در عصر خبر نوشت: خون ریخته شده تمام جوانان ایران در سال 1388، در دی ماه 1396، در آبان 98 و در ماه های اخیر به گردن گردان سایبری منافقین است.
فیلم « سرهنگ ثریا» با مرثیه سرایی برای فرزندان کادر سازمان منافقین خلق آغاز میشود.
در ابتدای فیلم نمایش چهره معصوم کودکان تروریستها مخاطب را با لطافت سمپات بازماندگان و خانوادهای این گروهک شرور میکند.
تبلیغات میدانی سازمان اوج برای تطهیر تروریستهای آلبانی در جشنواره فجر
در ادامه این سازندگان این اثر سینمایی با نمایش عجیبی، وقایع یک دهه قبل خانوادههای اعضای این گروهک تروریستی را در میزانسنهای به شدت تئاتری با رنگ و لعاب سینما ارائه میدهند.
تمام تلاش این فیلم این است که مخاطب به اعضای خانواده این گروهک شرور نگاه دلسوزانهای داشته باشند.
فیلم هیچ برنامه متمرکزی برای برجسته کردن شرارتهای ضدانسانی اعضای این سازمان ندارد.
فیلم سعی میکند با رویکردی زنانه که در مخاطب حس ایجاد میکند، روایت و نگاه میانهرو بدون موضعش را نسبت به خیمه جنایتکاران پیش ببرد.
فعالان فرهنگی که در سالن فیلم را تماشا میکردند، میدانند که نمایش «باباآدم» با کدام پیش زمینه حمایتی روی صحنه رفت و توسط چه افرادی و با چه دیدگاهی پشتیبانی شد. همان افرادی که نگاه انحرافیاشان در فیلم «لباس شخصی» تجلی پیدا کرد.
به فیلم نقدهای فراوانی وارد است اما سازمان اوج به عنوان نهاد سازنده و تشنه تسخیر جوایز فجر با دستاویز شدن به هر ابزاری، کارزار نمایشی فیلم در پشت دیوار اشرف را به میانه جشنواره فجر تسری داد.
آیا قرار است خانواده اعضای زنده و فعال فرقه نفاق با در دست داشتن عکس فرزندان خود وارد صحن جشنواره فیلم فجر شوند؟
آیا این افراد که دشمنان قسم خورده و غیرقابل بازگشت جمهوری اسلامی هستند به اندازه شهدای این انقلاب مقدس هستند که عکسهایشان اجازه ورود به جشنواره را پیدا کرد.
سازمان اوج یکبار در تبلیغات میدانی فیلم «به وقت شام» عملکردی نامناسبی از خودش به نمایش گذاشت. اما تبلیغ میدانی روز گذشتهاش به نظر ضد امنیتی نیست؟
هر کدام از قصابان مستقر در اشرف از دهه شصت تا کنون دوجین آدم بیگناه را کشتهاند، قاتلی که بنا بر وظیفه سازمانیاش میکشد و دستش به خونهای فراوانی آلوده است، به صورت طبیعی علاقهای ندارد با خانوادهاش دیدار کند.
باید با مدیر خیلی هنری سازمان اوج که میزان بصیرت سیاسی اش کمتر از نوجوانان حاضر در اجرای شعر سلام فرمانده است یادآور شد، خون ریخته شده تمام جوانان ایران در سال 1388، در دی ماه 1396، در آبان 98 و درحوادث ماه های اخیر به گردن گردان سایبری منافقین است.
برادر جان! طنین صدای پیشوا چگونه در آن تشکیلات شنیده میشود. به این طنین پیشوا با دقت بیشتری باید گوش جان سپرد و جای جلاد و شهید را عوض نکرد.
مقدس کردن چهرههایی که در آلبانی همچنان برای جمهوری اسلامی تهدید محسوب میشوند با چه برآورد امنیتی صورت گرفت؟
خانوادههای این افراد میتوانستند بدون در دست داشتن عکسهای فرزندان و وابستگانشان در جشنواره حضور پیدا کنند، اما عکسهای فرزندانشان را در دست داشتند تا مسیر شکار سیمرغ توسط سازمان شکست خورده اوج با دستاویز قرار دادن یک نمایش ضد امنیتی فراهم شود.
دبیر جشنواره که خودش ادعای داشتن دکترای نفوذشناسی را دارد چرا تن به این تبلیغ ضد امنیتی داد؟
برای آقای امینی بهتر است پس از پایان جشنواره فصل سوم گاندو را درباره برگزاری این رویداد و تمهید ستایش از حضور عکس های کادر آلبانی به نگارش درآورند.
حالا حق العملکاران رسانهای این شایعه را تکثیر میکنند که ژاله صامتی برای ایفای این نقش سیمرغ خواهد گرفت. اگر این اتفاق بیفتند دبیر جشنواره را باید مجبور کرد تا سرفصلهای مهم امنیت ملی را در حوزه فرهنگ در کلاس فردی «آشنا» و آگاه به فقه رسانهای دوباره مرور کند.