عصر ایران- در نگاه اول عکس نمایه یا تصویر زیر ( که مربوط به چند روز قبل است) ویژگی خاصی ندارد که قابل مکث باشد: چند مرد و زن عرب (شهروندان کشور عربستان سعودی) در سالن سینما در حال تماشای یک فیلم هستند. بله، همین است اما عکس جای مکث دارد. به چند دلیل:
اول این که عربستان 35 سال سینما نداشت یا ممنوع بود ولی حالا چند سالی است که شمار سینماهای این کشور به 63 مجموعه سینمایی رسیده و ظرفیت صندلیهای آنها در 20 شهر به نزدیک 60 هزار. 63 مجموعه سینمایی به معنی 581 پردۀ سینماست و در سال گذشته میلادی عربستان از سینما 240 میلیون دلار درآمد داشته است.
به عبارت دیگر در حالی که تنها چند سال است سالنهای سینما را به روی مردم گشوده اند اما تنها کشور جهان است که در دو سال گذشته فروش سینماهاشان دو برابر شده است. 240 میلیون دلار فروش گیشه یا اصطلاحا "باکس آفیس"، میزان استقبال را نشان میدهد.
هدفگذاری سعودیها این است سهم کنونی ۱۵ درصدی خود از گیشه خاورمیانه را به بیش از ۴۰ درصد افزایش دهند و تا پایان سال آیندۀ میلادی ۱۴۰۰ سالن سینما بسازند. حال آن که شمار سینماهای این کشور دو سال قبل تنها ۳۰۰ فقره بود.
احساس خوانندۀ این متن قابل پیشبینی است. سینمای مایی که 100 سال است صنعت و هنر سینما داریم ورشکسته شده وتکلیف جشنواره 30 ساله فجر هنوز کاملا روشن نیست و همچنان اکران فیلمهای روز خارجی در سالنها ممنوع است و سالنهای خاطرهساز یکی پس از دیگری تعطیل میشوند یا دنبال تغییر کاربریاند تا به جای آنها مجموعه تجاری ساخته شود و شهرداریها به ویژه در کلانشهرها بتوانند با پول تراکم و عوارض آنها حقوق ماهانه پرسنل خود را تأمین کنند.
روزنامه ارگان صدا وسیما هم دنبال آن است که ثابت کند فلان سریال «امنیتی» است تا با استناد به «امنیتی» بودن آن بتواند پلیس بینالملل را به بازگرداندن بازیگر کوچیده آن مجاب کند (و چنان مینویسد امنیتی که انگار روزنامه منوتوست در حالی که از نظر روزنامه صدا و سیما که نباید امنیتی بد باشد) و عدهای هم از این که جشنوارۀ فجر کمرونق باشد خوشحال میشوند. خارجیها با هدف تحریم و داخلیها به قصد عماریزاسیون فجر یا تبدیل آن به جشنوارۀ خودیها.
داستان سینما اما در دنیا و همین خاورمیانه - یا در ادبیات رسمی غرب آسیا- اینگونه نیست. بر خلاف تصور فناوریهای دیجیتال سالنها را به تعطیلی نکشانده و اگر در دو سال گذشته افت کردند به خاطر کرونا بود و گرنه فیلم روز را به اتفاق دوستان در سالن دیدن همچنان جذاب است و اگر در ایران سینما به این روز افتاده چند دلیل دارد:
اول این که نهادهای رسمی آن قدر که درگیر امر تبلیغ و نگاه ایدیولوژیک و انتظارات پروپاگاندایی از اهل هنرند، صنعت سرگرمی را به رسمیت نمیشناسند چون فرهنگ و هنر را با ایدیولوژی اشتباه گرفتهاند. دوم این که آنقدر مردم درگیر تأمین معاش و امر واقع شدهاند که مجالی برای خیال و هنر نمانده است و عجیب هم نیست. به قول سهراب: مرد بقال از من پرسید چند من خربزه میخواهی. من به او گفتم دل خوش سیری چند؟!
سوم این که هر وقت کار اجرا به دست جماعتی خاص افتاده اهل هنر را از صرافت و ذوق و تولید خلاقه انداختهاند. چهارم هم این که تلویزیون رسمی انحصاری است و چندان میانهای با سینما و سینماگران مستقل ندارد. با همه اینها اگر اجازه دهند فیلمهای روز دنیا در سینماها نمایش داده شود صنعت سینمای ایران و گیشهها نجات پیدا میکنند. (همۀ فیلم ها که تنکامانه نیست و چهار تا صحنه را میتوانند حذف یا شطرنجی کنند و به قوۀ خیال مخاطب بسپارند!).
محدودیت یا ممنوعیت اکران فیلمهای روز خارجی در دهه 60 در حمایت از تولید داخلی و برای ساخت سینمایی نوین ایران به جای «فیلمفارسی» بود و امری موقت منتها مثل پلهای فلزی تهران دایمی شد! سختگیری بر سر داستان فیلمها و بهانهجویی هم سرمایهگذاران واقعی را ترسانده و میدان را برای جماعت پولشو فراخ کرده است. مصادرۀ سینماها و دخالت سلیقۀ حوزه هنری در نوع نمایش فیلم در سینماهای تحت تملک هم دلیل دیگر است. مجموع این عوامل سینمای کشوری را که واقعا سینما داشته و سینماگران بین المللی دارد به این روز انداخته تا حالا در این عرصه که در خاورمیانه سرآمد بودیم هم حسرت عربستان را بخوریم!
یک نکته سیاسی هم باید اضافه شود. درست است که در عربستان دوران جدید همچنان از مشارکت در قدرت و آزادی های سیاسی و انتخابات و پارلمان خبری نیست اما محدودیت بر سر آزادی های اجتماعی را برداشته است و این یعنی نمی شود همه عرصهها رابست. روزنهها و منافذی را باید باز گذاشت!
م.خ