عصر ایران؛ رضا شاهملکی- سوم دیماه زادروز دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی از مشهورترین استادان تاریخ هم در میان نخبگان و هم نزد مردمان عادی است زیرا هم جایگاه برجسته دانشگاهی داشت و هم با نثر شیرین خود تاریخ را به میان مردم آورد. او به دانشگاه بسنده نکرد و با بهره از مهارت نویسندگی و غالبا آمیخته با طنز یادگارهای فراوان بر جای گذاشت.
سبک باستانی البته منتقدانی هم داشت که البته اگر در حیات او میگفتند پاسخی صریحتر دریافت میداشتند و از جملۀ آنان دکتر سید جواد طباطبایی است که با سنجۀ علم تأیید نمی کند و اگرچه پزوهش هایی در مبانی تاریخ انجام داده اما با تاریخ شناخته نمیشود حال آن که دکتر باستانی پاریزی بر قلۀ علم تاریخ نشسته بود. آن مدعا دربارۀ استاد فقید بهانۀ گفتوگوی ماست با دکتر ابوالفضل حسن آبادی و در آغاز چند سطر دیگر برای ورود بیشتر به این مقوله:
سی.بی ین مکالا فیلسوف نامدار و نظریهپرداز فلسفه تاریخ، باور دارد تلاش مورخان به طور کلی بر آن بوده تا تصویری منصفانه از گذشته به دست دهند. به ویژه آنگاه که میخواهند در آشکارترین شکل تاریخنگاری، به توصیف و نقد روایتها و البته تولید فکت بپردازند. با این نگاه میتوان پرسید چه کسی بیش از اهل تاریخ و استادان و مورخان آکادمیک از صلاحیت توصیف عمیق و گسترده از گذشته همراه با نقد روایت و راوی همراه با اصول علمی آن برخوردار است؟
این اشارات از آن روست که چنانچه در صدر آمد چندی پیش مباحثهای درگرفت میان دکتر سید جواد طباطبایی پژوهشگر نامدار حوزه سیاست و فلسفه با دکتر حسن حضرتی استاد سرشناس دانشگاه تهران دربارۀ تأثیرپذیری یا تأثرناپذیری مشروطه ایرانی از عثمانی.
دکتر حسن حضرتی دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران با تاریخورزی و آوردن فکتهایی این تاثیرپذیری را (بدون فروکاستن از اهمیت کوششهای آزادیخواهانه ایرانیان در روزگار انقلاب مشروطه) نشان داد و در جایی حتی خوانش سید جواد طباطبایی از عناوین کتب تاریخی را زیر سؤال برد.
از سویی دیگر جواد طباطبایی و هوادارانش با خشمی که شاید ناشی از بدفهمی دیدگاه حضرتی بود، به پاسخگویی پرداختند و استاد تاریخ دانشگاه تهران را به «خواندن یکجانبه اسناد» و در نتیجه به خطا رفتن برداشت او از مشروطه ایرانی متهم کردند.
در میانه پاسخ سید جواد طباطبایی به حسن حضرتی اما دانشآموختۀ فلسفه و سیاست آنجا که با ادبیات خود خواست «حد تاریخ نویسان وطنی» را یادآوری کند و آنها را به داشتن نگاهی «سخت سطحی» متهم کند، طعنه ای نثار سبک تاریخنویسی شادروان استاد محمد ابراهیم باستانی پاریزی کرد و از نوشته های او زیر عنوان «بحر طویلهایی بامزه که موجب انبساط خاطر است» نام برد با این ادعا که هر چه هست،تاریخ نیست!
به قول استاد عبدالرسول خیراندیش، پس از یک عمر معلمی و تاریخنویسی و تاریخورزی و تاریخنگاری ، آیا این عاقبت به خیری است؟ چرا که باستانی پاریزی به نوعی شناختهشدهترین استاد تاریخ ایران در میان مردم بود. درباره سبک تاریخنویسی ، جایگاه علمی، کتب، منش و نگاه باستانی پاریزی به تاریخ، مقالات فراوان، یادبودها، کتب، پایاننامهها و سخنرانیهای بسیار در دست است و حتی زمانی دانشگاهی در آلمان چند واحد درسی را برای دانشجویان رشته تاریخ ارایه میداد تا با سبک تاریخنگاری باستانی پاریزی آشنا شوند.
سال ها پیش هم البته دکتر سیمین فصیحی در جوانی و درکتابی (برگرفته از پایاننامه دکتری خویش) ضمن اشاره به اینکه از خرمن دانش استاد خوشهها چیده، اظهار امیدواری کرده بود « راه باستانی پاریزی ادامه نیابد» هر چند بعدتر در گفت و گو با «فرهنگ امروز» پذیرفت تندروی کرده و حرف خود را پس گرفت.
همین اشاره به راه باستاني پاریزی اما نشان از این دارد که او سبک ویژه خویش را داشته و همچنان نیز این سبک بی رهرو است و در گفتوگو با دکتر ابوالفضل حسنآبادی ، تاریخنگاری باستانی پاریزی و سبک ویژه استاد فقید را بررسیدهایم. (دکتر حسن آبادی مدیر مرکز نسخ خطی آستان قدس رضوی و دانشآموخته دکتری تاریخ محلی است و علاوه بر تألیفات و پژوهشهای گوناگون در حوزه تاریخ ایران به ویژه تاریخ شفاهی و محلی، تحقیقات ارزندهای را درباره مولفههای تاریخنگاری باستانی پاریزی به انجام رسانده است).
مؤلفه های اصلی و تاثیر گذار در تاریخنگاری باستانی پاریزی کدامهاست؟
باستانی پاریزی را میتوان نماد کامل یک مورخ محلی نگار دانشگاهی دانست که تاریخ را برای مردم مینوشت. از مهمترین مولفههای تاریخنگاری وی میتوان به مردم نگاری، توجه به اعتقادات، باورها و سنت ها، توجه به روایات و گفتارهای عامیانه، اهمیت دادن به جغرافیا و کاربردی کردن آن در تاریخ، تاریخ برای مردم یا مردم برای تاریخ،خوب اندیشیدن و خوب نوشتن، طنز، شوخی و شوخ طبعی، داشتن انگیزه و هویت قائل شدن برای تاریخی محلی، تنوع در نگارش وخودانتقادی نسبت به خویش و جامعه اشاره کرد.
وی عمری را صرف خدمت به تاریخ محلی ساخته است. از بیش از 60 کتابی که توسط او نوشته شده، 22 کتاب مربوط به شهر کرماناست؛ بیشترین تعداد کتابی که تاکنون یک مورخ برای شهر خود به نگارش درآورده و افزون بر آن، حدود 250 مقاله را در زمینه تاریخ کرمان و مردم کرمان و فرهنگ کرمان نوشته است.
با این اوصاف ایشان را می توان مورخی صاحب سبک توصیف کرد؟
بله، البته. یکی از ایرادات تاریخنگاری ایرانی آن است که سبک تاریخنگاری کمتر در آن شکل میگیرد و افراد محقق و برجستهای داشتهایم و داریم که دانش کافی در تاریخنگاری، بدلایل مختلفی روش نگارشی آن ها ادامه پیدا نمیکند. باستانی پاریزی این شانس را داشت که در زمان زنده بودن در کنار تحسینها و توجهها، شاهد انتقادات بر روش کارش نیز باشد. این امر نشان میدهد که روش و شیوه کار او بسیار مورد توجه بوده و باوجود برخی انتقادات در جامعه علمی (در کنار موافقان و ستایشهای پرشمار) در بین مخاطبان عام حرفهای زیادی برای گفتن داشته و دارد و شاخصه های تاریخنگاری وی مورد توجه عام و خاص بوده است.
سبکی که او ارایه میدهد منحصر به فرد است و توسط نویسندگان محلی دیگر استفاده نشده است. البته احاطه او به ادبیات مسألهای است که به سبک نگارش آثار او ویژگیهای خاصی بخشیده است. امری که بسیاری در بررسی آثار او به آن اشاره کردهاند. او به ریشخند تاریخدانان به عنوان مزاربانان تاریخ میپردازد و تلاش میکند با طرح مباحث اجتماعی بر کاربردی بودن تاریخ تأکید ورزد. برخلاف بسیاری از مورخین تاریخ محلی او قصد ندارد دانش خود را یک جا و در یک کتاب و با یک بیان مشخص به مردم ارائه دهد. آثار او نشان میدهد که روح تاریخ محلی میتواند در طول زندگی فرد جاری باشد.
آقای دکتر طباطبایی اخیرا در یادداشتی اشاره داشته نوشته های باستانی پاریزی بحر طویلهایی بامزه است، برای انبساط خاطر خوانندگان و نه تاریخ نویسی جدی ( نقل به مضمون). آیا این نوع نگاه حاکی از عدم شناخت جهان بینی و درنیافتن روح آثار باستانی پاریزی نیست؟
مهمترین پرسش درباره باستانی پاریزی آن است که آیا او در همه آثار خود به دنبال تاریخنگاری است؟ آیا او با سبک نگارش خاص خود به دنبال لذت بردن از تاریخ است؟ یا این که قصد دارد لذت تاریخ را برای دیگران معرفی کند؟
باستانی پاریزی نماینده مورخانی بود که دوست داشتند سخن خود را در لفافه طنز، شوخی و ادبیات با چاشنی تاریخ بیان کنند و البته برداشت او از تاریخ را اگر بخواهیمدر ترازوی داوری علمی در مقایسه با مورخان دانشگاهی قرار دهیم کار عبثی است. چه، نیت و هدف او از نگارش کاملا متفاوت است. اما هرگاه که خواست مانند مورخان دانشگاهی و متدیک عمل کند آثاری ارزشمند بر جای گذارد. منبع شناسی یکی از وظایف اصلی مورخ است و باستانی پاریزی در این حوزه بیهمتا بود.
دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی
نگاه باستانی پاریزی به تاریخ به مثابه علمی اکادمیک چگونه بود؟
یکی از مشکلاتی که فراروی تاریخنگاری معاصر در ایران قرار داشته و دارد مسأله ارتباط با جامعه و کاربردی بودن آن در سطوح مختلف است که همواره از نقاط ضعف رشته تاریخ در ایران محسوب میشده است.توجه بیش از حد به تاریخنگاری رسمی و دانشگاهی و عدم تنوع در زیرمجموعههای رشته تاریخ باعث شده تا ماهیت آن در ایران در سالهای اخیر بیش از پیش به چالش کشیده شود.
باستانی پاریزی را میتوان نماد مورخان محلی دانشگاهی نامید. کسانی که آگاهانه و روشمند مینوشتند و تلاش میکردند تا علایق شخصی خود در تاریخنگاری را در پیوند با زمان و مکان قرار دهند و در عین حال به فکر مخاطب نیز باشند و به خواستههای تاریخی او توجه کنند. سبک و شیوه تاریخنگاری باستانی ساده و بیپیرایه است و به او این امکان را میدهد که مضامین تاریخی مورد نظر را به صورت عامهپسند و اجتماعی ارائه کند. سبک تاریخنگاری او تبلور آمال، آرزوها، خواستهای شخصی یک مورخ علمی از تاریخ بود.
جایگاه باستانی پاریزی را در تاریخنگاری محلی ایران چگونه میبینید؟
مورخان محلی را میتوان به دو دسته مورخان آماتور محلی و مورخان محلی دانشگاهی تقسیم کرد . نویسندگان آماتور طیف گوناگونی را از نظر سواد، مدرک، تخصص و پایگاه اجتماعی تشکیل میدهند و علاقه به زادگاه وجه مشترک آنهاست. این نویسندگان سختیها و مرارتهای فراوانی هم برای تهیه منابع و نگارش کتابهای خود تحمل میکنند. انجام تاریخ محلی برای آنها زمان ندارد و تاریخنگاری را در طول و عرض با هم انجام میدهند. گاهی در طول و گاهی در عرض، و بیشتر کاوش میکنند. مدرک بسیاری از آنها حتی مرتبط با تاریخ نیز نیست و تاریخ محلی را پاسخی برای علایق و خواستهای خود میدانند. اما باستانی پاریزی را میتوان نماد مورخان محلی دانشگاهی نامید. کسانی که آگاهانه و روشمند می نویسند و تلاش میکنند تا علایق شخصی خود را در تاریخنگاری در پیوند با زمان و مکان قرار دهند و او در زمره این گروه است.
با توجه به گفتههای شما و در نگاه کلی باستانی پاریزی پیوندی میان تاریخ و مردم ایجاد کرد و لذا تعمدا از رویکرد مرسوم دانشگاهی فاصله میگرفت. حال میتوانیم کتابهایی چون «سیاست و اقتصاد عصر صفوی» یا «یعقوب لیث» و «تلاش آزادی» و... را مستثنی کنیم. این رویکرد چه گسستی را پر کرده و آیا این شیوه تاریخنویسی را سودمند میبینید؟
توجه به نیازهای تاریخی جامعه، دید انسانی به تاریخ میبخشد و جنبه های موضوعی ، احساسی و تجربی زندگی اجتماعی و تعامل انسانی را درآن پر رنگ میکند و انسانها در این تاریخ نه به خاطر نخبه بودن بلکه به دلیل تعاملی که با محیط خود دارند مورد توجه قرار میگیرند.
باستانی پاریزی در این راه گام میزد. تاریخ محلی، تاریخ جوامع علاقهمند به حفظ تاریخ خود است. از برجسته ترین نکات در آثار باستانی، توجه به تودههای مردم و مسؤولان محلی و نمایان کردن ارزش آنان در شناخت تحولات تاریخی است.
یکی از مهمترین ویژگیهایی که همگان برای تاریخنگاری باستانی پاریزی قائلاند توجه به مردم در تاریخنگاری خویش است که خود در درجاهای مختلفی نیز به آن اشاره کرده است.
او مردم را حلقه گمشده در پیوندهای تاریخی میداند و با اطلاع از این حلقه گمشده آگاهانه سعی دارد تا نقش و جایگاه مردم را در تاریخ مشخص سازد و سهم آنها از تاریخ را بپردازد.
باستانی در قائل بودن به حق داشتن مردم بر گردن تاریخ، تا آن جا پیش میرود که معتقد است تاریخ باید کاربردی در زمان حال و برای جامعه داشته باشد و گرنه سودمند نخواهد بود. این هدف با ماهیت تاریخ محلی که در واقع بدنبال پاسخ به منتقدانی است که معتقدند تاریخ مربوط به گذشته است و ما می خواهیم در امروز زندگی کنیم، همخوانی دارد.
در تاریخنگاری باستانی پاریزی نوعی پیوستگی با میراث ادبی_تاریخی ایران و هر آنچه به گذشته ایران مربوط است مشاهده میشود. در این راه باستانی پاریزی به منابعی توجه میکند که از چشم بسیاری از پژوهندگان دور مانده است. نگاه باستانی پاریزی به منابع تاریخ ایران چگونه است؟
باستانی احاطه رشکبرانگیزی بر منابع تاریخی و ادبی ایران پس از اسلام داشت. او نماد استفاده از ادبیات در تاریخ و تاریخ در ادبیات است. این ویژگی آنچنان در آثار او در هم تنیده که نمیتوان وجه غالب در آثار او را تشخیص داد. آثار او نماینده ویژه سبکی در تاریخ ایران است که هم از جنبه ادبی و هم تاریخی اهمیت دارد.
چنانچه برای تاریخ بیهقی نمیتوان میان اهمیت ادبی و تاریخی آن تمایزی قائل شد، در زمینه آثار باستانی نیز نمیتوان بین اهمیت ادبی و تاریخی آن تفاوتی دید و قائل شد و این در زمره مهمترین ویژگیهای نگارشی وی به شمار میرود. آیا اینها همه بحرطویلهایی بامزه است؟ ادبیاتی بودن و مورخ بودن دو توانمندی است که باستانی به خوبی ازآن برای بیان عقاید و دیدگاههای خود در قالب طنز فاخر استفاده میکند. طرح این پیوند فقط در ذهن باستانیپاریزی است اما عرضه آن با نمودار شدن در قالب کلمات و جملات صورت میگیرد. این مهم در معرفی میراث ادبی و تاریخی با ارزش کرمان مانند تاریخ سالاریه و مقدمه مفصل و با ارزش وی نیز نمود دارد. تنها با دو خط تعریف و دوسطر نقد نمی توان به وجوه مختلف تاریخنگاری باستانی پاریزی پرداخت .
بسیار عالی و ارزشمند. از مطالعه این نوشتار تحلیلی و قواممند استفاده بردم و از جناب شاهملکی تشکر میکنم.
از دو یا سه سال پیش که در کامنت های برخی از مقالات یک چهره- یک روایت از جناب خدیر تقاضا داشتم تا نوشتاری از این سلسله را به این استاد بزرگ اختصاص دهند، با دیدن این مطلب بسیار خوشحال شدم و قدردان زحمات شما.
اما حسرتی هم در دلم ماند و آن هم این بود که کاش از این استاد بزرگ نوشتاری با سبک ادبی-پژوهشیِ یک چهره- یک روایت منتشر شده بود و با قلم جناب خدیر و یا جناب شاهملکی روایت ابعاد مختلف علمی، اخلاقی،اجتماعی و فرهنگی ایشان ارائه می گردید و حال با این نوشتار که بیشتر پاسخی مستدل به شبهه ای که به رویکرد و سبک علمی و نگاه او به تاریخ است، این اطلاعات ارزشمند و تخصصی ارائه می شد.
به هر حال همچنان قدردان این سایت، جناب خدیر و جناب شاه ملکی هستم.
برقرار باشید.
سپاس از شما. در سالگرد درگذشت شان به نکات مورد نظر شما خواهیم پرداخت.