سید اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات دولت سیزدهم با تشریح مصادیق نقض حقوق بشر در امریکا و کشورهای اروپایی تاکید کرد: دخالت مستقیم امریکا و اعوانش در مسائل اخیر کشورمان و حمایت از اغتشاشات و اغتشاشگران قطعا بیپاسخ نخواهد ماند.
حجتالاسلام والمسلمین خطیب در گفتو گو با خبرنگار روزنامه ایران به سوالاتی درباره وقایع اخیر کشور و نقش عوامل بیگانه در این حوادث پاسخ داد که مشروح این گفتوگو را از نظر میگذرانید:
*این روزها بعضی موضعگیریها از مقامات غربی دیده میشوند که به نظر میرسد در حد لزوم به آنها پاسخ داده نمیشود. آیا پشت پردهای در این موارد وجود دارد؟
اتفاقاً علت خیلی واضح و به اصطلاح «رو» است. علت در رفتار و گفتار برخی رهبران غربی است. گاهی اقدامات و موضعگیری آنها چنان سبک است که شما شگفت زده میشوید یا در شأن خود نمیبینید که با چنین پدیدهای طرف شوید. همچون زمانی که در خیابان یک معتاد متجاهر ژولیده آلوده خیابانخواب به شما ناسزا بگوید. آیا شما حاضرید با او طرف شوید؟
*ممکن است مثالی بزنید؟
متأسفانه نمونه زیاد شده است. مثلاً اخیراً رئیس جمهور لــوده یکی از کشورهای سابقاً تراز اول اروپایی با یک زن از همان مدل معتادان متجاهر آلوده خیابانی ملاقات کرد و سخنانی که آن زن لوده سیاسی در دهانش گذاشت را تکرار کرد واقعاً قابل مطالعه و تأمل است که بر آن دولت چه گذشته که از میزبانی افتخار آمیز و تاریخی رهبران بزرگ عدالت طلب و آزادی خواه و تاریخساز جهان همچون حضرت امام خمینی(ره) به پایگاه اراذل و اوباش آلوده تبدیل شده است؟
شما شخصیت و سوابق آن زن را مرور کنید کسی که بر اساس مدارک فاش شده آشکار و اسناد پنهان مزدور و متکدی سرویسهای اطلاعاتی امریکا است، امروز بـا بالاترین مقام رسمی یک کشور سابقاً تراز اول اروپایی ملاقات میکند و سخنان سخیف خود را در دهان آن مقام میگذارد یا صدراعظم یک کشور دیگر سابقاً تراز اول اروپایی را میبینید که چقدر خام و به دور از واقعیتهای کشور ما دهان باز میکند و هر آنچه را که دیگران القا کردهاند بیرون میریزد یا نخست وزیر نپخته کانادا را میبینید که در توئیتی عین ادعای بیپایه ضد انقلاب فراری را تکرار و ادعا میکند که 15 هزار نفر در جریانات اخیر ایران به اعدام محکوم شدهاند! 15 هزار نفر!!
یعنی لازم نیست یک نخستوزیر، آمار دقیق اعدامیهای ایران را داشته باشد؛ کافی است مختصر عقلی داشته باشد تا چنین ادعای هجوی نکند. پس از آن حدود 12 ساعت طول میکشد تا آدم مطلعی پیدا شود و به او تذکر دهد و با محرز شدن بیپایگی و سبکی این ادعا و خطر سلب اعتبار باقیماندهاش (اگر اعتباری برایش باقی مانده باشد) مجبور بـه حـذف آن توئیت سخیف میشود. آیا این رفتار در تراز رهبری یک کشور بزرگ است؟
*شما برای برخی کشورها از لفظ «سابقاً تراز اول» یاد کردید؛ چرا؟
برای اینکه آن کشورها روزگاری کشورهای اثرگذار و تعیین کنندهای بودند و رهبران اثرگذار و تعیین کنندهای در معادلات جهانی داشتند و این موضوع فارغ از ارزشگذاری خوب و بد و نوع اثرگذاری آنها است.
شما میبینید نام برخی رهبران حتی معاصر آلمان و فرانسه در تاریخ اروپا، ماندگار شده (تأکید میکنم فارغ از ارزشگذاریها).
اما آن نامها را مقایسه کنید با برخی رهبران نپخته فعلی آن کشورها. فاصله نجومی است. شما در گذشته میبینید برخی رهبران کشورهای اروپایی نسبت به استقلال کشورشان از ایالات متحده و حتى استقلال اروپا از امریکا نظریهپردازی میکردند و تعصب داشتند.
حالا مقایسه کنید مثلاً با رئیس جمهور فعلی فرانسه که دیگر لازم نیست رئیس جمهور امریکا به او خط کاری دهد، بلکه یک منبع آلوده دست چندم اطلاعاتی سازمان سیا به او دیکته میکند که چه بگوید و چه موضعی بگیرد! اینها دیگر آن رهبران مستقل و مقتدر کشورهای درجه اول اروپایی نیستند.
این کشورها با چنین رهبران و با این گونه سیاستهای دنبالهروانهای، عملاً به دنباله صهیونیستها و امریکا تبدیل شدهاند، گرچه هر از چندی تلاش میکنند با یک ژست یا یک عبارت یا یک بازی دیپلماتیک، علایم حیاتی از استقلال خود مقابل امریکا نشان دهند اما علایم کاملاً مصنوعی و پوچ هستند.
*غیر از نوع برخوردشان با ج.ا.ا چه مصداق بهروزی از دنبالهروی آنها از امریکا دارید؟
یکی از مصادیق ماجرای اوکراین است، در این موضوع اروپاییها برای بازی امریکایی - انگلیسی- صهیونیستی هزینه سنگینی دادند و هزینههای سنگینی هم در پیش دارند.
اینها با فشار امریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی در دنبالهروی از آنها وارد مناقشهای شــدند کـــه مناقشه آنها نبود؛ اما هزینهاش از جیب مالیات دهندگان اروپایی و بویژه آلمانی و فرانسوی پرداخت میشود و تازه اکنون ابتدای پیامدها برای اروپا است و هنوز زمستان اروپا شروع نشده است و در ابتدای راه است که برخی مقامات اروپایی میگویند «مردم در زمستان آتــی بـایـد بـیـن غذا و گرما یکی را انتخاب کنند!»
حتی ذخایر راهبردی و نظامی آنها در این جنگ هزینه شده است یا هزینه مهاجرت و پشتیبانی نظامی و تدارکات این جنگ به عهده کشورهای اروپایی است که اخیراً فریاد مردم آنها بلند شده است. این یعنی اینکه امریکاییها عملاً اروپا و مشخصاً فرانسه و آلمان را گروگان گرفتهاند.
این سخن بنده صرفاً تحليل مشاهدات آشکار نیست بلکه اطلاعات پنهان ما نیز گویای نوعی اسارت اروپا توسط امریکاست. ما اسنادی داریم از نحوه مواجهه امریکا حتی با فرانسه و آلمان و نیز از نحوه مدیریت روابط برخی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس با اروپا توسط امریکا.
ما سند داریم از امر و نهی به برخی کشورهای نفتخیز خلیج فارس توسط امریکا که حوزه روابط اقتصادی، نظامی و خریدهای تسلیحاتی آنها از کشورهای مختلف، از جمله آلمان و فرانسه را مشخص میکند. صراحتاً برای روابط آنها با اروپا مرز و سقف تعریف میکنند.
حتی در مواردی به آنها میگویند به اروپاییها چه جوابی بدهند! اروپاییها هم کاملاً از این وضعیت بی اطلاع نیستند اما دیگر آن رهبران گذشته اروپا حضور ندارند که مقابل افزونطلبیهای امریکا ایستادگی کنند.
*آیا شما معتقدید که افزونطلبیهای امریکا و حتی رژیم صهیونیستی بر بروز چالشهای اجتماعی در اروپا تأثیر داشته؟
بیشک چنین است. در پاسخ قبلی عرض کردم که ما سند داریم از محدودسازی روابــط اقتصادی کشورهای ثروتمند حاشیه جنوبی خلیج فارس با برخی کشورهای اروپایی. خب این قبیل مداخلات به این منطقه محدود نمیشود و قطعاً تأثیر منفی بر اقتصاد و مردم اروپا میگذارد.
الان اضافه میکنم ما اخبار پنهانی داریم از قضاوتهای برخی اروپاییها نسبت به عملکرد امریکا و رژیم صهیونیستی و تأثیرات منفی آنها بر اوضاع اقتصادی و اجتماعی اروپا. مـا عـين برخی از اطلاعات و بعضی از قضاوتهای پنهان اروپاییها را داریم. آنها متأسفانه جرأت و شهامت بیان آشکار آن را ندارند.
*در مورد ادعای نقض حقوق بشر در ایران آیا شما هم مصادیقی از نقض حقوق بشر در اروپا دارید؟
فراوان داریم. در برخی از کشورهای اروپایی که ادعای حقوق بشری دارند، موارد زیادی از نقض حقوق بشر به صورت آشکار مشاهده میشود که گاهی در رسانههای خودشان هـم بـه آنها اشاره میشود، از جمله این موارد: محروم نمودن مسلمانان از برخی آزادیهای فردی و اجتماعی، ممانعت از تحصیل دختران محجبه، هتک حرمت مساجد، بدرفتاری با رنگین پوستان و ضرب و شتم و حتی قتل آنها توسط پلیس، اعمال شرایط تحقیرآمیز و غیر بشری و نقض حقوق مهاجران و دهها مصداق دیگر که نشانگر نقض صریح حقوق بشر در کشورهای اروپایی و امریکا میباشد.
همچنین، عربدههای حقوق بشری آنها در همین قرنهای اخیر با کشتار مردم کشورهای مختلف در جنگهای جهانی و کشتار مردم آفریقا و آسیا به منظور غارت ثروتها و منابع طبیعی آنها و امثال آن را براحتی میتوان راستیآزمایی کرد. به عنوان مثال، در مورد نسلکشی در کانادا و آفریقا چه کسی پاسخگوست؟ چند صدهزار نفر است؟
پیرامون چالشهای داخلی این مدعیان، شما میبینید آلمان به طور روزافزون مواجه با چالشهای ناشی از کمبود سوخت و افزایش قیمت آن است و تظاهرات موسوم به «دوشنبههای اعتراض علیه دولت آلمان» است و دهها هزار نفر در اعتراض به عملکرد ضعیف دولت آلمان و نارضایتی گسترده درخصوص مسائل مربوط به سوخت، رفاه، مسکن و... در اعتراضات حضور مییابند.
دولت آلمان هم که ایران را متهم به خشونت میکند در بیش از ۱۲ شهر آلمان، اقدامات قهری علیه معترضین به انجام رسانده و نیروهای پلیس فدرال خود را برای خاموش کردن معترضین به میدان آورده است.
علاوه بر آن، مواردی از قبیل: بیعدالتی تحصیلی نسبت به دانش آموزان خارجی مقیم آلمان، نژادپرستی در حوزه اشتغال (بویژه نسبت به بانوان محجبه)، بحران کودکان فقیر در این کشور، تضییع حقوق و دستمزد زنان شاغل و... از دیگر موارد نقض صریح حقوق بشر در این کشور است.
شما میتوانید به اقدامات ضدانسانی آلمان در جنگ نابرابر ایران و عراق و ارسال جنگافزارهای شیمیایی به حکومت دیکتاتور عراق برای سرکوب مردم مظلوم ایران و عراق اشاره کنید.
دولت کانادا در حالی در مسائل ایران دخالت میکند که عملکرد ضعیف و دنبالهروانه آن از امریکا و انگلستان از سوی نخست وزیر آن، اعتراضات و نارضایتیهای فراوانی در آن کشور موجب شده است.
به طوری که هزاران نفر از اعضای اتحادیه کارمندان عمومی کانادا و کارمندان حوزه آموزش (معلمان) در شهر تورنتو تظاهرات گسترده برگزار کردند. مهمتر از آن، تجمعات سال گذشته کامیونداران کانادا بود که موجب شد جاستین ترودو (نخست وزیر) به همراه خانوادهاش به مکانی مخفی منتقل شوند! پلیس برای متفرق کردن معترضین در اتاوا از سلاح صوتی برد بلند LRAD استفاده کرد که صدمات مغزی و شنوایی در پی داشت.
فرانسه نیز چند سال است گرفتار اعتراضات موسوم به جلیقه زردها است و به جای حل مشکل، به قتل و جرح معترضین میپردازد.
علاوه بر آن متعاقب جنگ روسیه و اوکراین و افزایش بی سابقه نرخ تورم در اروپا و مشخصاً در فرانسه، اعتراضات خیابانی به وضعیت اقتصادی فرانسه و عملکرد ضعیف دولت مکرون افزایش داشته است.
تجمع کمسابقه ۸۰ هزار نفری مخالفین دولت علاوه بر تجمعات جلیقه زردهاست. از سوی دیگر حزب متبوع رئیس جمهور فعلی فرانسه، پیروزی ضعیفی در انتخابات مجلس ملی فرانسه در ابتدای سال جاری داشت و از این لحاظ بشدت تحت فشار احزاب مخالف است.
علاوه بر آن، حمایت صریح فرانسه از صدام در جنگ علیه ایران و ارائه تسلیحات شیمیایی و هواپیماهای میراژ به رژیم عراق، حمایت گسترده از گروهک تروریست منافقین، پرونده خونهای آلوده و جاسوسی علیه ملت ایران، از دیگر مصادیق نقض معاهدات بینالمللی و نقض حقوق بشر توسط این کشور میباشد.
در بعد بینالمللی نیز حضور و نفوذ سنتی فرانسه در کشورهای مختلف بویژه در آفریقا بیش از پیش در حال نزول است و اختلافات سیاسی این کشورها با فرانسه بتدریج ظهور پیدا کرده و میکند.
در چنین فضایی شما ملاحظه میکنید که به جای رسیدگی به مسائل و مشکلات داخلی و مقابله با فزونطلبیهای امریکا و هزینههای تحمیلی رژیم صهیونیستی، به فرافکنی مشکلات و خلق موضوعات موازی برای انحراف افکار عمومی فرانسویان میپردازد.
البته موضعگیریهای اخیر مکرون علیه کشورمان، علت دیگری نیز دارد و آن «شناسایی و بازداشت دو مأمور اطلاعاتی فرانسوی» توسط وزارت اطلاعات است.
ما چندی پیش فقط گوشههایی از مأموریت آنها را برملا کردیم. مهمترین و اثرگذارترین موضوع را هنوز رو نکردهایم. به هر حال مکرون آنقدر نپخته هست که براحتی سرش کلاه بگذارند. همچنان که در تحمیل ملاقات با آن زن لوده، سرش کلاه گذاشتند و بی آبرویش کردند.
اما در مورد انگلیس؛ کارنامه حقوق بشر انگلیس نه تنها منفی بلکه جزو بدترینها در اروپا به شمار میرود.
این توصیف به دلایل متعدد تاریخی و کنونی است. یک قلم از آن طرح ۱۰۷ مورد نقض حقوق بشر از سوی دادگاه حقوق بشر اروپا و عدم پاسخگویی مقامات و وزرای ذیربط انگلیسی بوده است.
مواردی همچون محرومیت فقرا از تحصیلات عالی، توسل به شکنجه تحت عنوان جنگ با ترور، توسل به شکنجه افرادی که توسط دولت انگلیس دستگیر و به نیروهای امریکایی تحویل شدهاند، امضای تفاهمنامه انگلستان با کشورهایی که شکنجه و سایر اشکال بدرفتاری در آنها مشکل دائمی به شمار میرود، وضع قوانين جديد شامل لايحـه تروریستی جدید که آزادی بیان، اجتماع، آزادی و محاکمه منصفانه را نابود میکند.
یا، آوارگی بازماندگان نسلکشی روآندا که نه تنها پناهجویان در انگلیس را به خطر انداخته، بلکه سـبب تخلیه پناهگاه بازماندگان نسلکشی روآندا شده است.
در مورد امریکا نیز باید گفت بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان امریکاست. از جنایت بزرگ استفاده از سلاح اتمی علیه مردم ناکازاکی و هیروشیما تا جنایت عظیم خلق داعش و کشتار صدها هزار نفری در عراق، سوریه، لیبی و افغانستان تا جنایاتی که پلیس و نیروهای امنیتی امریکا در داخل ایالات متحده به صورت مستمر مرتکب میشوند.
به نقل از رسانههای خودشان، شاهد مصادیق زیادی از نقض حقوق بشر هستیم. اقدامات تحقیرآمیز نسبت به سیاهپوستان، بی توجهی به فقرا و تنگدستان و دهها مورد دیگر را میتوان اشاره کرد و همه اینها علاوه بر دخالت مستقیم امریکا و اعوانش در مسائل اخیر کشورمان و حمایت از اغتشاشات و اغتشاشگران است.
ما، بارها گفتهایم که برنامهریزان و حامیان فتنه و اغتشاش و آشوب در کشورهای خودشان به آن مبتلا خواهند شد و این تقدیر الهی است.
در بیانیه مشترک وزارت و سازمان اطلاعات سپاه، حضور امریکاییها در مقر تروریستهای تجزیهطلب در کردستان عراق را افشا کردیم.
اخیراً دولتمردان آلمانی نیز در سفر به اقلیم کردستان با این مسلحین تجزیهطلب و تروریست ملاقات کرده و قول و قرارهایی گذاشتهاند؛ این قطعاً بی پاسخ نخواهد ماند. بنابراین خیلی بجا و مورد انتظار و طبیعی است که شاهد نتیجه آن باشند.