۱۶ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۶۶۱۷۰
تعداد نظرات: ۲۰ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۴ - ۲۳-۰۸-۱۴۰۱
کد ۸۶۶۱۷۰
انتشار: ۱۱:۲۴ - ۲۳-۰۸-۱۴۰۱

آیدا؛ سرشار از زنانگی و زندگی

آیدا؛ سرشار از زنانگی و زندگی
چه به گزاره " پشت سر هر مرد موفقی یک زن ایستاده " باور داشته باشیم و چه نه، در یک فقرۀ خاص با صدای بلند می‌توان گفت: اگر زنی به نام آیدا در مسیر زندگی مردی به نام احمد شاملو قرار نگرفته بود شاملو هرگز آنی نمی‌شد که شد.

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- آن قدر گفته شده و شنیده‌ایم که «پشت سر هر مرد موفقی، زنی ایستاده» که جنبۀ طنز و طعنه پیدا کرده و از وزانت و اعتبار گذشته افتاده است. ضمن این‌که در گرماگرم پویش زنان، چه بسا یک گزارۀ ضد زن در نظر آید و گفته شود چرا باید در پشت سر هر مرد موفق، در جست‌و‌جوی زنی بود و چرا عکس این گزاره صادق نباشد و چرا هر یک را بنا بر کارنامه و زندگی خودشان داوری و ارزیابی نکنیم؟ چرا اصرار داریم خویش‌کاری و یگانه مأموریت زنان را فداکاری و از خود‌گذشتگی آنان برای موفقیت مردان بدانیم؟ در پاسخ البته برخی می‌گویند صحبت از دیگری نیست بلکه به عنوان مرکزیت کانون خانواده دایرۀ زندگی خود را تقویت می‌کند.


  به هر یک از این دو دیدگاه باور داشته یا نداشته باشیم در یک فقرۀ خاص اما با صدای بلند و با اطمینان می‌توان گفت: اگر زنی به نام آیدا در مسیر زندگی و در کنار مردی به نام احمد شاملو قرار نگرفته بود شاملو هرگز آنی نمی‌شد که شد. نه که قبل از آیدا نبود بلکه دوام نمی‌آورد و بی‌هیچ تردید در زندگی 75 سالۀ خود قریب 40 سالی را که با او زیست وام‌دار اوست و این را خود به هزار زبان در نثر و شعر و در گفتار و نوشتار بازگفته است و کاش به زوج‌های جوان دو کتاب «بام بلند هم‌چراغی» و «مثل خون در رگ‌های من» را هدیه دهیم که اولی گفت‌و‌گویی است بسیار خواندنی با آیدا دربارۀ احمد شاملو و دومی نامه‌های احمد شاملوست به آیدا و نشنیدم کسی این دو را خوانده و آیدا را ستایش نکرده باشد: این زن امروز 83 ساله می‌شود.

آیدا؛ سرشار از زنانگی و زندگی


   «ریتا آتانث سرکیسیان» که نام او به عنوان «آیدا» در دو دفتر «آیدا، درخت و خنجر» و «آیدا در آینه» بر سر زبان‌ها افتاد 83 سال قبل در چنین روزی - 23 آبان 1318 خورشیدی- در کرمانشاه زاده شد و احمد شاملو یک بار دربارۀ او به مجلۀ فردوسی گفت: «هر چه می‌نویسم برای اوست، به خاطر او به خواست او. من با آیدا آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکرده بودم، پیدا کردم.»


   تمام نکته و تفاوت و تمایز در همین جملۀ اخیر است. این که شاعران زنی را بستایند و از سر عشق و عاطفه باشد یا غریزۀ مرد به زن و با آنان ازدواج کنند و تا پایان با هم بمانند یا سراغ عشقی دیگر بروند در میان اهل شعر و هنر و ادب بسیار رخ داده و گاه اصلا وصالی هم در کار نبوده و یک سر به هجر گذشته است. جنس رابطۀ شاملو و آیدا اما همان است که خود گفته: انسانی را که در زندگی خود پیدا نکرده بود در او پیدا کرده است.


   هر چند یکی از مخاطبان ( آقای نصر اصفهانی که احتمالا نام مستعار است) هر بار که از شاملو یا شجریان می‌نویسم بد و بیراه می‌نویسد و انواع ناسزاها را نثار این دو و این نویسنده می‌کند اما این سخن یا کشف من نیست خود شاعر گفته و آیدا در نگاه شاملو نه زن در ادبیات روشن‌فکری است چنان که فروغ بوده و نه زن سنتی و انگار تلفیقی از هر دوست و از این رو لفظ «پرستار» را به کار می‌برد که هم مراقبت در آن مستتر است و هم پرستش که شکل اغراق شده‌ای است از دوست داشتن.


   برخی حتی این نگاه شاملو به زن را مدرن ندانسته‌اند اما او دربارۀ آیدا سخن گفته و از خود مخاطب اعتراضی نشنیده‌ایم.


  نگاه انسانی شاملو به زن را در شعر «هاسمیک» هم می‌بینیم که در پیشانی آن نوشته: "با آیدا در ستایش بانوی مادر": «‌این شعر با صحبت‌هایی که با هم کردیم به وجود آمد. دست‌های مادرم ظریف و زیبا بود. ناخن‌هایی صورتی با ماهک‌های سفید داشت. این بود که شاملو در این شعر گفت: «کِی چنین بر‌بالیده بودی؟/ ای هِلالکِ ناخن‌هایت/ دَه بار بلور حیات؟»


  یکی از زیباترین توصیف‌ها دربارۀ زن که به جای اشاره به جنبه‌های اروتیک که در اشعار دیگران می‌بینیم به تشبیه ناخن به هلالک یا ماهک پرداخته و به زن به مثابه نماد زندگی پرداخته است: دَه بار بلور حیات...


   شاملو در سال 41 و در سی‌‍و‌هفت سالگی در نامه‌ای به آیدا تصریح می‌کند که با او به زندگی بازگشته است و برای او نماد بازیافتن و بازگشتن می‌شود. دو ازدواج را پشت سر گذاشته و در آن دو نیافته است. اولی با این که 4 فرزند برای او دربرداشت نپایید چون نمی‌توانست مثل دیگران زندگی کند و دومی زیاده از حد مدرن بود و البته آن زن تحصیل کرده فرانسه‌دان (دکتر حایری توسی) با بدترین دوران شاملو مقارن شد و نمی‌توان به او حق نداد چرا که فداکاری خود را با قبول پرورش فرزندان ازدواج قبل ثابت کرده بود و داستان آیدا اما دیگر بود.

 
    چرا که او را برای «هم‌تنی» و حتی «هم‌روانی» نمی‌خواست: نهایت عاشقی است این؟ وعده دیدار در فراسوی پیکرها؟


   «فراسوی پیکرها» اما کجا بود؟ آنجا که در «کنار» خویش آیینه‌وار در او بخندد و بگرید و در «فراسوی مرزهای تن» دوست داشته باشد:


چه بی‌تابانه می‌خواهَمَت
ای دوریَت
آزمونِ تلخِ زنده به گوری


   بگذارید روایت خود شاملو را بخوانیم در نامه‌ای که نهم یا دهم خرداد 1341 نوشت (‌تردید در نهم و دهم از خود شاعر است: شب پنج‌شنبه نهم یا دهم خرداد 1341، فقط خدا می‌داند چه ساعتی است):


   «کنار تو خود را بازیافته‌ام، به زندگی بازگشته‌ام و امیدهای بزرگ رؤیایی ترانه‌هایی شادمانه را به لب من بازآورده‌اند. هرگز هیچ چیز در پیرامون من از تو عظیم‌تر نبوده است. تو شعر را به من بازآورده‌ای. تو را دوست می‌دارم و سپاسَت می‌گزارم. خانۀ فردای ما خانه‌ای است که در آن شعر و موسیقی در پیوندی جاودانه به ابدیت چنگ می‌اندازند.... من عشق گرامی تو نسبت به خود و به عشق دیوانه‌وار خودم به تو اعتماد دارم و به خاطر همین اعتماد از این پس با جرأت و با شهامت بیشتری زندگی می‌کنم.»


   این گونه بود که آیدا نماد «زن»ی شد که «زندگی» را به احمد شاملو بازگرداند تا او با فراغ بال واطمینان بیشتر در ستایش «آزادی» بسراید:


  آه اگر آزادی سرودی می‌خواند
  کوچک
  کوچک‌تر حتا
  از گلوگاهِ یکی پرنده...


   این نوشته به بهانۀ زادروز آیداست پس دریغ است با سخن شاملو دربارۀ او پایان نیابد:


   ای معشوقی که سرشار از زنانگی هستی
   و به جنسیت خویش غرّه ای
    ای صبور!
    ای پرستار! 
    ای مؤمن!
    پیروزی تو میوۀ حقیقت توست...

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲۰
در انتظار بررسی: ۱۸
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
5
43
بسیار زیبا
مریم
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
3
44
آقای خدیر، الحق که استادانه ادبیات و تاریخ و سیاست و دیروز و امروز را به هم پیوند میزنی. لذت بردیم...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
3
29
جناب آقای خدیر، دست مریزاد. نوشته‌های شما مایه‌ی بسی امیدواری، دلگرمی و شور است در این سرای ‏بی‌کسی! تا ما را با خود همراه کرده که به تماشا و دیدار نویسندگان و بزرگان این سرزمین همچون ‏شجریان، شاملو، امیر‌کبیر، خواجه نظام‌الملک، مصدق، طاهرۀ صفارزاد، فریدون مشیری، مرتضی کیوان، ‏حسین منزوی، عادل فردوسی پور مجری، امین تارخ هنرمند، جواد علیزاده کاریکاتوریست، سنایی غزنوی، ‏ناصر خسرو، محمود دولت‌آبادی و ... برویم.‏
سپاسگزارم که هستی، از مردم می‌نویسی، دلنوشته‌های آنان را به قلم زیبای خود می‌آرایی. ‏
علی مرادی
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
1
27
جناب خدیر .نوشته های شما بسیار شیوا .جذاب و درجه یک هست .
ناشناس
Australia
۱۳:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
7
9
داستان نصر اصفهانی، کل موضوع رو زیر سایه ی خودش برد :))
عصر ایران جایی باید به این مخاطب گرامی اشاره می شد. چون کامنت های ایشان به دلیل انبوهی از اتهامات و اهانت ها قابل انتشار نبود و از سوی دیگر چون با دقت تماتم مطالب را می خوانند و از توهین به نویسنده و کسانی چون شاملو و شجریان فروگذار نمی کنند جا داشت جایی اشاره شود و شد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
3
11
آیا به نحوۀ آشنایی و نوع ازدواج خود هم با توجه به موانعی که بوده اشاره کرده اند؟
عصر ایران

بله با جزییات و تفصیل در صفحات 47 و 48 و 49 کتاب " بام بلند هم چراغی" نشر هرمس آمده.

زیبا
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
1
31
در روزگاری که برخی زن و شوهرها با هم نامهربان شده اند مطالعه این کتاب واقعا نکات آموزنده داره. من که خیلی یاد گرفتم. همسرم گفت من شاملو نیستم ولی تو آیدای منی و خیلی با من راه میای و این بهترین توصیف او بود. بعد از اون البته سعی کرده مرد بهتری بشه من هم سعی کردم. هر دو کتاب معرفی شده را بخونید. نگین وقت نداریم. به جای سریال های بی سر و ته تلویزیون خودمون و چرندیات سریال های ماهواره ای بخونین.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
3
18
نمی خواهم کام مخاطب این متن شیرین را تلخ کنم ،
اما باید گفت و یادآوری کرد که میوه تلخ دلار سی هزار تومانی ، نابودی شعر و ادبیات و فرهنگ و هنر و ذوق و مهربانی و زندگی مردم ایران است .
ای مسئولان ، امروز ملاک قضاوت ما با شما همین دلار است...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
22
3
انتظار دارید همه مردم مثل شما ستایشگر شجریان و شاملو و آیدا و ... این حق دیگران هست که از اینها متنفر هستند نفرت شان را نشان بدهند.
عصر ایران جرا باید از تولید کنندگان آثار هنری خلاقه متنفر باشید؟ می توانید بگویید با دیدگاه سیاسی شخص یا با نوع زندگی خصوصی او موافق نیستم. اما چه دلیلی وجود دارد برای تنفر از یک شاعر یا هنرمند؟ مثل این که بگویید از گل متنفرم. البته می توان نقد کرد، می توان سبکی را نپسندید. حتی می توان به آموزۀ یک شعر انتقاد داشت. کما این که برخی از مضامین سعدی و مولوی هم با دنیای مدرن سازگار نیست اما ابراز تنفر نسبت به تولید کنندگان هنر و ادبیات و موسیقی قابل درک نیست.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
این جماعت با زیبایی مشکل دارند. من شک دارم اهل خرید و ستایش گل یا شنیدن یک قطعه موسیقی یا استفاده از یک عطر خوش بو باشند. وگرنه چرا آدم باید از شعر خوب بدش بیاد؟!!!
شاهین
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۷:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۴
ناشناس بزرگوار و محترم
بیائید تلاش کنیم بجای تنفر از دیگران، یکدیگر را تحمل کنیم. نیازی نیست ایشان را ستایش کنیم و فریاد زنده باد مخلف من سر دهیم اما میتوانیم ایشان را تحمل کنیم و بجای مرگ بر گفتن که سالها به خیلی ها گفتیم و امروز بلای جان خودی هایمان شده، تحمل نظر و رای و ایده مخالفمان را تمرین کنیم تا به عاقبت داعش و طالبان و القاعده دچار نشویم. باریتان آرزوی بهترینها را دارم
ناشناس
| Switzerland |
۱۱:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۴
تنفر حس و واژه سنگینی است ، بیش از آنکه برای طرف مقابل مشکل ایجاد کند برای خود فرد عذاب آور است ، خودتون رو از نفرت رها کنید.
اون هم نفرت از بزرگان فرهنگ این سرزمین
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
1
3
در دوران دبیرستان دختر جوانی بودم که کتاب آیدا در آیینه رو خوندم، فقط احساس بود و دیگر هیچ...
الان مادر سی و چهار ساله هستم اما کتاب آیدا در آیینه دیگه فقط برام احساس نیست ، کلا نوع دیگه ای خوندمش و نگاهم به اشعار جور دیگه ای بود
نمی دونم شاید در دوران میانسالی هم باز نگرشم تغییر کنه
تمام مفاهیم از آزادی تا زن تا زندگی
ناشناس
Sweden
۱۳:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
2
2
زنان ارامنه و گرجی اکثرا همینطوری هستند.تفسیر دقیق زنانگی و گذشت و فداکاری و درعین حال مستقل وخودباور.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
2
5
آخ آخ من چقدر نوشته های شاملو برای آیدا رو برای دوست م می‌فرستادم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
2
6
زیبا مینویسی آقا مهرداد
سورنا علینژاد
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
2
2
دست مریزاد
عالی بود
مطلبی نقل به مضمون از شفیعی کدکنی؛
آیدا در شعر شاملو همان السا در شعر آراگون فرانسوی است. فرانسوی ها السا را نمادی از تمدن فرانسه و زیبایی های فرانسه می‌دانند آیدا هم در شعر شاملو صرفا یک شخص نیست بلکه نمادی از ایران و آزادی ایران و تمدن ایران است که شاملو بل همه دغدغه ای که از ایران داشته همه را در توصیف معشوقی با نام آیدا به تصور کشیده. پس آیدا در شعر شاملو هم آیدا و هم ایران و زیبایی های فرهنگ ایران
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۴
2
5
دست مریزاد. حقیقت همین است که کلمه آیدا با نام این بانوی محترم در ادبیات ایران زمین جان گرفت. آفرین بر حسن سلیقه شما.
خواننده
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۴
2
5
جناب خدیر پاینده باشی و مانا. دلخوشی من خواندن نوشته های شماست حتی اگر به سوژه رغبتی نداشته باشم
علی عطارنژاد
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۲۴
2
7
درود بر شما جنابِ خدیر...
بیش از دو دهه است که خواننده یِ شما هستم و این آشنایی با امیدجوان آغاز گردید و با عصرِ ایران در کنارِ امیدجوان تداوم یافت و ارادت و علاقه یِ مشترکِ مخلص و حضرت عالی به شاملویِ بزرگ که به باورِ من شاعرِ واژه هایِ سترگ است،مستحکم تر گردید.روزی نیست که شعری را از شاملو نخوانم و لذتِ بی پایان نبرم.ممنونم بابتِ این نگاهِ زیبا و متفاوت به آیدایی که اگر در زندگیِ بامدادِ شاعر هویدا نمی شد شاید شاملویِ بزرگ از آزمونِ تلخِ زنده به گوری سربلند بیرون نمی آمد...
ارادت همچنان باقی ست...