عصر ایران - امروز پنج شنبه 12 آبان 1401 برخی شهرهای کشور و به ویژه کرج و قزوین، صحنه ناآرامی های کم سابقه ای بود. تصاویری که از درگیرهای امروز در این شهرها منتشر شده است، بسیار رعب انگیز و غمبار هستند. در یک سو، چند نیروی پلیس و یک روحانی زیر رگباری از سنگ های معترضین غرق در خون هستند و در سوی دیگر، افرادی که مورد اصابت گلوله های ساچمه ای و باتوم قرار گرفته و با سر و وضعی رقت انگیز روی زمین افتاده اند!
این که کشور در وضعیت اعتراضی به سر می برد، تردیدی نیست ولی آنچه در این میان مغفول مانده، این است که تمام کسانی که در این یک و نیم ماه کشته و مجروح شده اند، "ایرانی" هستند، نه بیگانگانی که به مرزهای کشور تعرض کرده باشند.
این حجم از خشم، نفرت و برادر کشی، اگر نگوییم در تاریخ ایران بی نظیر است، قطعا کم سابقه است. دیدن این صحنه ها، فارغ از این که مجروح و مقتول از کدام طرف است، غمِ اکنون و نگرانی از فردای آینده ایران را برمی انگیزد.
آنچه موضوع را حسرت بارتر می کند این که وضعیت کنونی در میان ملتی شکل گرفته که یکی از متحدترین و همدل ترین ملل تاریخ معاصر بوده اند و کارهای بزرگی مانند انقلاب 1357 ، عبور از جنگ افروزی های داخلی اوایل انقلاب، 8 سال دفاع مقدس، بازسازی کشور جنگ زده، تحمل تحریم های گسترده و ... را مشترکاً شکل داده اند؛ این اتفاقات در کشوری می افتد که بین دولت و ملت آن، افتراقی وجود نداشت و بیش از 300 هزار نفر برای حفظ نظام شان جان خود را فدا کردند. اگر این وقایع در کشوری با اختلافات ریشه دار تاریخی و قومی و مذهبی و نظایر این ها رخ می داد، این قدر تاسف برانگیز نبود ولی این که یک دولت - ملت بزرگ و متحد، به چنین وضعی گرفتار آیند که با تیر و چاقو و سنگ و باتوم به جان هم بیفتند، یعنی فاجعه ای بزرگ اتفاق افتاده و فجایع بزرگ تری در راه است.
جنگ داخلی و تجزیه ایران، دو خطر بزرگی هستند که امروز ایران و ملت ایران را بیش از هر زمان دیگری تهدید می کنند. دو گروه نیز در حال هل دادن ایران به این سمت شوم هستند:
1 - برخی کشورها و جریان های ضد ایرانی خارجی که وجود یک ایران یکپارچه و قدرتمند را در منافات با اهداف استرانژیک خود می دانند و یکی از برنامه های راهبردی و دراز مدت شان تبدیل ایران امروز به چند کشور کوچک و ضعیف است.
2 - جریانی قدرتمند در داخل ایران که در ظاهر حامی و حافظ نظام است ولی با سوء مدیریت در طول سالیان دراز و با سوءتدبیر در برخورد با اعتراضات کنونی، هم زمینه آتش و آشوب را فراهم کرده و هم بر آن بنزین می پاشد.
این دو جریان که ظاهراً در تضاد با هم هستند، عملاً ایران را مورد حمله گازانبری قرار داده و به سمت جنگ داخلی و تجزیه سوق می دهند؛ و در این میان نیز به هزار اشک و اندوه و تاسف، هم از مردم کشته می شوند و هم از پلیس کشور.
اگر جریان دوم، هنوز نتوانسته است قوه عاقله نظام را مضمحل کند، وقت آن است که عقلای نظام به قید فوریت و همین الان، وارد گود شوند اجازه ندهند کشور به سمت اضمحلال و فروپاشی برود.
تجربه این یک و نیم ماه نشان داده است که هر چه شدت برخورد با معترضان بیشتر می شود، در فرونشاندن اعتراضات اثر معکوس می گذارد. این خاک، خون نمی خواهد، تشنه مدارا، گفت و گو، برادری، صلح و آزادی است. ادامه وضعیت نابهنجار فعلی، باعث می شود یک روز صحنه کتک زدن های بی وقفه جوان نازی آبادی توسط پلیس منتشر شود و روزی دیگر، تصاویر پلیس های غرق به خونی که به سر و رویشان سنگ زده می شود، تا دل هر ایرانی آزاده ای از این که ایرانیان چنین به جان هم افتاده اند، خون شود.
پس تشدید خشونت، نسخه مناسبی نیست؛ به عکس تجربه تاریخی حاکی از آن است که شنیدن صدای مردم و احترام به خواسته های آنان، مفیدترین اثر را در همراهی هر چه بیشتر مردم با نظام سیاسی دارد. انتخابات دوم خرداد 1376 را به یاد آورید که شایعه قصد تقلب در انتخابات به یک باور عمومیی تبدیل شده بود ولی صدای مردم شنیده شد و نظام در برابر رای شان تمکین کرد و همه این ها باعث دوام و قوام بیشتر نظام و وحدت و قدرت ملی شد (هر چند که بعدها، همان جریان دوم که بالاتر بدان اشاره شد، کوشید مسیر مصلحانه ای که پیش روی نظام و کشور قرار گرفته بود، مسدود کند و افسوس که موفق هم شد و همزمان با آن، اصلاح طلبان مغرور از قدرت نیز راه گم کردند و با تندروی هایی مکمل اقدامات تندروهای مقابل شدند).
از بحث دور نشویم: اینک ایران و نه فقط جمهوری اسلامی، به طور اورژانسی نیازمند نقش آفرینی عقلاست. جمهوری اسلامی ایران نظامی نیست که مبتنی بر قدرت نظامی بی نظیر یا اقتصاد توانمندش باشد؛ این نظام هم در پیدایش و هم در پویش همواره متکی بر مردم بوده است؛ اگر مردم نبودند، جمهوری اسلامی اساساً شکل نمی گرفت و اگر می گرفت، در همان ماه های اول، از بین می رفت. با این حال، چون تکیه اش بر مردم بود، ماند و بالید و قدرت گرفت. امروز هم چاره ای جز تکیه بر مردم وجود ندارد. اگر عقلای نظام خوستار ادامه این اتکا هستند باید در اسرع وقت، جریان های تندروی داخلی را مهار و آنها را خلع قدرت کنند چرا که آنان با عملکردهای سوء خویش، بیش از رسانه های مزدوری چون ایران اینترنشنال، معترضان را تحریک می کنند.
همچنین باید از وقایع اخیر و ریشه های آن روایت های صادقانه داشت.همه معترضان را عامل و بازیچه بیگانگان خواندن یا از مسوولیت اتفاقات شانه خالی کردن، نه تنها دردی را دوا نمی کند، که خشم عمومی را تشدید می کند.
همچنین ایجاد فضای دوقطبی و زورآزمایی خیابانی و مردم را در برابر هم قرار دادن، باید از برنامه های مسوولان حذف شود.
تصمیم به اصلاحات سریع و جراحی گونه و اعلام و اعمال فوری آن گام مهم دیگری است که باید برداشته شود. آنچه برای مردم مهم است این که کشورشان در مسیر درستی هدایت شود. مردم اگر ببینند مسوولان حکومت، این خواسته را محقق می کنند، نه تنها اعتراض نمی کنند که همراهی و حمایت هم خواهند داشت.
این که مردم چه می خواهند را خود مسوولان بهتر می دانند. نظرسنجی های متعددی توسط نهادهای حاکمیتی انجام شده و خود آقایان و خانم های مسؤول می دانند که خواسته اکثریت مردم در عرصه سیاست خارجی و ساحت سیاست داخلی چیست؛ به نظر می رسد تنش زدایی از سیاست خارجی و مذاکره و بهبود رابطه با جهان و نیز تضمین انتخابات آزاد و شکستن عملی حصار محدود انتخاب شوندگان و تفکیک واقعی قوای سه گانه و نیز تامین آزادی های اجتماعی بر مبنای عرف عمومی، مهم ترین خواسته های مردم باشد. نکته اینجاست که هیچ کدام از این خواسته ها، منافاتی با ارزش های اساسی جمهوری اسلامی ندارد و مسوولان نظام، با اجرای این اصلاحات، نه تنها مردم را راضی می کنند که جمهوری اسلامی را از انحراف رهایی بخشیده، بدان دوام می دهند.
اما اگر عقلای نظام به میدان نیایند و باورِ "معترضان دشمن هستند و باید با آنها با شدید ترین شکل ممکن برخورد شود" ملاک عمل قرار گیرد، آنگاه چرخه خشونت که امروز به ویژه در کرج شاهدش بودیم، گسترده تر و غیر قابل مهارتر می شود و فراتر از جمهوری اسلامی، خود ایران در معرض یک بحران جدی و تاریخی قرار می گیرد و چنین مباد!
بسه دیگه...
وقتی قرار باشه با دیپلماسی و گفتگو به جایی نرسیم،
آخرش گزینه نظامی روی میز هست.
اینو از مذاکرات یاد گرفتیم...
دوما یه عده اشوبگر راه مردم رو بسته بودن وقتی مأمورا رسیدن که راه رو باز بکنن به سمت مأمورا حمله کردن ا نها رو لت و پار کردن
حالا افتاد دوزاریت
واقعاً نمی دانم چرا فکر می کنید حدود ۱۰ در صدِ مردم، تمام مردم هستند؟! چرا واقعاً ۸۰- ۹۰ درصد مابقی را نمی بینید؟!!
البته نه این که ندانم بلکه می دانم علت آن چیست و آن چیزی نیست جز توهمِ مجازی.
اگه واقعا همراهی مردم رو می خوان باید این راهکارها رو که مردم براش در سال 57 قیام کردن عملی کنن و به خواسته امثریت تمکین نمایند
امیدوارم گوش شنوایی باشد
بله مردم معترضند و باید حرف هایشان شنیده شود ولی کسانی که کاملا مسلح و آموزش دیده هستند و اعتراف هم کرده اند که از سوی تجریه طلبان و دشمنان ایران ماموریت آشوب دارند جزو مردم نیستند و قطعا جمهوری اسلامی باید به شدت با آنان برخورد کند.
حرفهای ناگفته بسیار است اما:
بخشی از حرفهایی که می شود زد:
1- منظور از عقلای حاکمیت کیست؟ چند نفر با این خصوصیت باقی مانده اند؟
2- اصلاحاتی که از زمان شروع این تنش ها اتفاق افتاده چه بوده؟
الف- شاید برچیدن موقتی و ناگریز گشت ارشاد از خیابانها و نه با اعلام رسمی
ب- اعمال فیلترینگ شدید شبکه های اجتماعی حتی به قیمت ضرر بخشی از مردم.
ج- پاسخ و آمارهای ناقص، متناقض و نادرست به پرسشهای جامعه
د - اظهار نظرهای بخشی از مسئولین و افرادی که کاش هرگز صحبت نمی کردند
ه - استفاده از تکنیک های منسوخ مدیریت بحران مطابق جزوات منتشر شده در فضای مجازی که برای جامعه نخ نما بوده و تنها تنش را زیادتر کرد.
و - محدود کردن مطبوعات و خبرگزاری ها ( برای مثال فقط خبرگزاری های خاص اجازه روایت وقایع را دارند و سایر خبرگزاری ها تنها باید از آنها نقل قول کنند.)
آیا مسئولین از این اصلاحات باید انتظار بهبود شرایط را می داشتند؟
معترض کسی است که به آرامی می آید و با منطق صحبت می کنند نه با اسلحه و بستن جاده و به گروگان گرفتن کردم بی گناه!!!
البته از رسانه شما بیش از این هم انتظاری نیست.
اما یک نکته را واقعا درست گفتید این خاک دیگر خون نمی خواهد همدلی و همراهی و مهربانی و منطق می خواهد.
اگه همون روز اول که اون همه تشکل درخواست تجمع قانونی داند، حاکمیت مجوز میداد قطعا جایی برای تندرو ها و بقول شما آشوبگران نبود! بلکه برعکس توده های زیادی از مردم که معترضند ولی خشونت طلب نیستند حضور میلیونی داشتند و نظام هم میتونست افتخار حق اعتراض به مخالفین رو برای خودش ثبت کنه و مردم اعتراض میکردند بدون خشونت خواسته هاشون رو مطرح میکردند و تموم میشد.
مشکل از جایی شروع شد که اساسا حاکمیت حقی برای اعتراض بجز در شعار قائل نیست
نمونه اش پاسخی که به درخواست مجمع عدالتخواهان دادن. اونا که همشون اصولگرا بودند چرا در پاسخ به درخواست صدور مجوز تجمع، احضار شدن به پلیس امنیت؟؟ یکم فکر کنید توروخدا
یه یخچال ساده بیست و خرده ای
یه واحد آپارتمان پنجاه متری ته شهر دو میلیارد
میانگین حقوق هفت میلیون تازه اگه کار ثابت پیدا شه
دقیقا این مردم ،جوونا دلشون به چی خوش باشه ؟!
به آینده ای که ندارن به آرزوهایی که همه حسرت شدن ؟!
نمیشه که امید و آرزو همه رو نابود کنی با یه مشت شعار پوچ و تو خالی بعد انتظار این خشم این کینه و خشونت نداشته داشته باشی
لطفا کمی مطالعه کنید، کمی هم آمریکا را مقصر بدانید....از نظر آمریکا تمام کشورها باید غرق در فساد و فحشا باشند. تا برده آمریکا شوند.. شما خوابید یا خودتان را به خواب زده اید؟؟!! سرگذشت کشورهای دنیا را بخوانید تا بدانید آمریکا برای ایران چه خوابی دیده.. خدا از هرکس که پالس برای آمریکا میفرستد نگذرد...
اللهم اشغل ظلم بالظالمین
چشمانت رو اگر درست باز کنی متوجه میشی که این عملکرد نظام بوده که باعث شده در هر برهه افرادی که هنوز امیدی به تغعییر و اصلاح کشور داشتند، با عمکلرد حاکمیت ناکارآمدی موجود، از تلاش برای اصلاح نا امید شده و به جرگه مخالفان و براندازان بپیوندند!
این ماحصل کار دوستان شما و هم طیفان شماست
آیا روز اول اگر حق اعتراض معترضین رو برسمیت میشناختین این اتفاقات می افتاد؟؟؟!
کمی تعقل
آقا شما خوب عالی، من زیر سی سالی که سال 57 نبودم اصلا، نباید یه بار ازم پرسیده شه این راهی که ما داریم میریم این سیستم حکومت و مملکت داری رو می خوای قبول داری یا نه ؟!
مگه نمی گید هیچ اشکالی به ما وارد نیست اکثریت هم به ما و راهمون ایمان دارن پس دقیقا از چی می ترسید ؟! بذارید تو اون رفراندوم شر ما و کلک و بهونه ها مون واسه همیشه کنده شه خفه خون بگیریم دیگه .
به ایران رحم کنید خواهشاً
با سلام
چنین اصلی در قانون اساسی و سایر قوانین و مقررات وجود ندارد.
موفق و سربلند باشید
ایران الآن
در حال سوریه شدن هست
در حال ظهور داعش
در حال رشد بالکانیره
و البته مشغول جنگ داخلی
همه اینها با شعار بدون روسری و زن شروع شد.
نه معترض فکری برای فردای خود دارد و نه دو گروه اصولگرا و اصلاحطلب که در بازی دو قطبی غرق شدند.
امروز نه هاله نور و مدبر جهانی که کشور و خاورمیانه را به جنگ کشاند و نه موسوی و کروبی و محمد خاتمی و نه حتی رئیسی و جنتی و اژه ای و خاتمی و علم الهدا و ... کاری از پیش می برند
همه و همه خود را اکثریت ندانستند و می دانند