عصر ایران - روز دوشنبه سخنگوی دولت به دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی رفته بود تا هم سخنان و مطالبات دانشجویان معترض را بشنود و هم با آنها سخن بگوید.
این دومین حضور علی بهادری جهرمی در دانشگاه ها، بعد از ناآرامی های اخیر است. در هر دو حضور نیز تعدادی از دانشجویان با شعارهایی علیه او مانع از اجرای بی تنش جریان گفت و گوهای دو طرفه شده اند.
در این باره نکات زیر قابل تامل است:
1 - خشم دانشجویان، قابل درک است. از نظر آنها، رئیس جمهور فعلی در یک انتخابات غیر رقابتی به پیروزی رسیده است و در یک سال گذشته، عملکردی بر خلاف وعده هایش داشته است که از آن جمله می توان به ادامه کاهش ارزش پول ملی، بن بست در مذاکرات هسته ای، گزینش دولتمردان از حلقه ای محدود و این اواخر هم محدودیت های اینترنتی اشاره کرد.
همچنین رفتارهای غیراصولی و زننده ای که در یک ماه اخیر با دانشجویان شده است، آتش این خشم را شعله ورتر ساخته است.
بدیهی است وقتی نه رئیس جمهور با دانشجویان نشست و برخاست می کند و نه وزرا گوش شنوایی برای آنها هستند، وقتی یک نفر از دولتمردان را از نزدیک می بینند، تمام عصبانیت خود را متوجه او کنند و بر سرش فریاد کشند.
2 - این که در فضای به شدت معترض و ضد دولتی دانشگاه ها، یک مقام دولتی جرأت کند و بین دانشجویان برود و با آنها سخن بگوید و سخنان و حتی شعارهای تند آنها علیه خودش را بشنود، اساساً ستودنی است.
ای کاش این گفت و شنودها زودتر و جدی تر و فراگیر تر شکل می گرفت تا فضای تعاملی بهتری فراهم می آمد. با این حال، در جامعه بی گفت و گوی امروز، همین که یک دولتمرد پیشقدم شده و حتی بعد از برخورد نامناسبی که با او در دانشگاه قبلی شد، به دانشگاه بعدی می رود و با گشاده رویی سخن می گوید و می شنود، اتفاق فرخنده ای است، مشروط بر این که مستمر باشد و نیز "آزادی بیان و بعد از بیان" منتقدان تضمین شود.
3 - اگر فردی با شوکر و چوب و چماق وارد دانشگاه شود و با دانشجویان برخورد فیزیکی کند و دانشجویان نیز به او فحاشی کنند، کسی نمی تواند نقدی وارد بر رفتار دانشجویان بی دفاع، داشته باشد.
اما وقتی کسی برای گفت و گو می رود، اگر همان رفتاری که با مهاجمان می شود درباره او تکرار شود، این بار می توان دانشجویان را نقد کرد. البته همان گونه که ذکر شد رفتار دانشجویان قابل درک است ولی این قابل درک بودن، به معنای موجه بودن نیست. منطقی نیست که هم علیه کسی که با "چماق" وارد دانشگاه شده شعار داد و هم دقیقاً همان شعار را علیه کسی که با "سخن" وارد شده است، سر داد. اصلاً کل دعوا بر سر این است که باید "سخن و منطق و احترام" ،جایگزین چماق و زورگویی و بی حرمتی شود.
بررسی سخنان بهادری جهرمی - که جزو اصولگرایان میانه رو و عاقل است - نشان می دهد که او در این دو دانشگاه، با نهایت ادب و احترام سخن گفته است. ممکن است تمام یا بخشی از حرف هایش توسط مستمعین پذیرفته نشود ولی این دلیل نمی شود کسی که با رعایت استانداردهای گفت و گو، سخن می گوید و از معترضان هم دعوت می کند پشت تریبون بیایند و حرف هایشان را بگویند و حتی شعار دهندگان علیه خود را بخشی از جامعه نخبه دانشگاهی می خواند و نیز واکنشی منفی علیه کسی که بر رویش آب می پاشد نشان نمی دهد و حتی شعار "زن، زندگی، آزادی" را تکرار و تجلیل می کند، با رفتار خارج از انصاف و نزاکت مواجه شود.
اگر نشود در دانشگاه و برای دانشجویان با حفظ حرمت ها سخن گفت و متقابلاً نشود در همان محیط حرف های دانشجویان را شنید، پس کجا می توان؟! اگر دانشجو و سخنگو نتوانند حرف های یکدیگر را بشنوند، پس چه کسانی در این جامعه توان گفت و گو دارند؟
فراموش نکنیم درشتی با افراد میانه رو و مُبادی آداب، حاصلی جز تقویت تندروهای بی اخلاق نخواهد داشت.
اگر در سخنان سخنگوی دولت، اندک بی حرمتی وجود داشت و مثلاً مانند برخی خطیبان و رسانه های تندرو که نابخردانه، معترضان را تحقیر می کنند در سخنانش ردی از بی ادبی بود، این چند سطر شایسته نگارش نبود ولی حال که باید بر سبیل انصاف، باید بر نیک سخنی و نیک رفتاری سخنگو در دانشگاه صحه گذاشت، این سوال مطرح است که معترضان امروز که حتی اجازه نمی دهند یک تریبون آزاد در دانشگاه شان برگزار شود، اگر فردا، آن سوی میز باشند و مثلاً سخنگوی دولت شوند، به اندازه سخنگوی فعلی، به دیگران مجال سخن خواهند داد؟
تعارف نکنیم! بسیاری از ما دیکتاتوری درون خود داریم که اگر مجال بروز یابد، در نشنیدن دیگران و لگدمال کردن حقوق شان، تردید نخواهد کرد. فرقی هم نمی کند که پدر باشیم یا همسر یا معلم یا دانشجو یا پلیس یا نماینده مجلس یا وزیر و ... . مادام که این دیکتاتور درونی را مهار نکنیم، از گفت و گو استقبال نخواهیم کرد. این اتفاقی است که درباره بسیاری از مسوولان ما رخ داده است و ریشه مشکلات اخیر نیز دقیقاً همین است.
4 - در جامعه ایران که به شدت از بی گفت و گویی رنج می برد، باید فرصت های گفت و گو را مغتنم شمرد و آنها را توسعه داد؛ حتی کسی که در سودای تغییر نظام است، باید بداند که حتی در فرض تحقق هدفش نیز باز این سرزمین و مردمانش نیازمند گفت و گو هستند.
نمی توان با قتل گفت و گو به استقبال آینده درخشان رفت ؛ مخاطب این جمله ، بیش از آن که دانشجویانی باشند که به ویژه در این ایام رنج های فراوان و غیر منصفانه ای بر آنها تحمیل شده است، مسوولانی هستند که تصور می کنند چون عناوین حکومتی دارند، باید یکسره زبان باشند و هرگز نشنوند.
اگر امروز می بینیم که دانشجوی عصبانی تمایلی به شنیدن ندارد و آن را هر چند غیر قابل قبول ولی کاملاً قابل درک می شماریم، تمایل به نشنیدن از سوی مسوولان، نه قابل قبول است و نه حتی قابل درک.
دمت گرم
منطقی و منصفانه
گفتگو باید به نیت عمل مفید باشد.
الان گفتگو برای تخلیه هیجانات دانشجو شکل گرفته
البته شاید ارزش خود را داشته باشد.
لیکن دانشجویان نخبه خواجه نصیر این موضوع ساده را به راختی درک می کنند و کلاه سرشان نمی رود.
باید بپذیریم که الکثریت جامعه و مخصوصا قشر متوسط و بیشتر از آنها دانشجویان، درخواست تغییر اساسی در سیاستهای کلان کشور را دارند.
سیاستهایی که جامعه را از نظر فرهنگی و اقتصادی به شدت ضعیف کرده.
تا این مفهوم درک نشود ، گفتگو فایده ندارد.
از کجا به این مطلب پی بردین که خشم دانشجویان به این دلایل بوده! همین مطلب رو که در صدر تحلیل تون هست رو توضیح بدین
در مورد قابل درک بودن رفتار دانشجویان هم نمی دونم دقیقا چیش براتون قابل درکه؟اونها توی این یک ماه به جز فحاشی و توحش هیچ کار دیگه ای نکردن.طرف چهار تا تست زده اومده داشنگاه فکر می کنه اونجا ارث پدرشه.قطعا لازمه که یکجا باهاشون برخورد بشه و احساس نکنن که مصونیت قضایی دارن و نیروهای امنیتی هر کاری باهاشون کردن درست بوده.
با سلام
خاتمی هم اشتباه کرد و آن جمله ناروا را گفت.
اگر فحاشی دانشجویان که به آن اشاره کرده اید، درست نبود، حتما حمله به دانشگاه و هتک حرمت استاد و دانشجو و ضرب و شتم دانشجویان معترض کارهای زشت تری بودند که متاسفانه انجام شدند و همین ها، عصبانیت امروز دانشجویان را قابل درک می کند.
جالب است که در فقره حمله به دانشگاه شریف طبق اطلاعیه رسمی این دانشگاه ، مقامات امنیتی اشتباه در حمله به دانشگاه را پذیرفته و عذرخواهی کرده اند ولی شما هنوز دارید دفاع می کنید!
ضمنا دانشگاه نه ارث پدری دانشجویان است و نه محل مناسبی برای قدرت نمایی و نه مسوولان، قیم دانشجویان اند که به قول شما لازم باشد یک جاهایی با آنها برخورد کنند.
با تقدیم احترام
ما حاکمیت اصلاح طلبان را دیدیم .یادتون رفت که حتی مرحوم هاشمی که عامل اصلی پیروزی آنها بود با چماق عالیجناب سرخ پوش رانده شد. گفتگو را در شورا های شهر اصلاح طلبان دیدیم.برخوردهای آقای خاتمی و روحانی را در دانشگاه ها و حتی با وزرا یشان دیدیم.
قطعا همه ما در گفتگو و تحمل هم مشکل داریم ولی انصاف دهید سعه صدر آقای رئیسی با روحانی و خاتمی قابل مقایسه است.اگر آنها قدرت قضایی داشتند به مخالفانشان کوچکترین فرصت را میدانند؟!!!
با این مقالات جوانان بیچاره را تحریک نکنید و آینده آنها را به هم نریزید.میدانیم به لحاظ سیاسی با رقیب مشکل دارید ولی خودتان مرد باشید و وسط گود بیایید نه اینکه احساسات جوانان بی خبر از اهداف خود را تهییج کنید. بالاخره خدایی هست!!!!
دوما اگر تلاش هم معیاری برای بهتر گزینی باشد، این دانشجویان پر تلاش ترین در بین هم سن و سالان خود در رقابت کنکور هستند. پس از این نظر هم شایسته ترین هستند.
از دید شما اعتراض انقدر قبح دارد که باید فرد را تا حد کشت نابود کرد؟
سلام
او هم اشتباه کرد که از موضع قدرت و تهدید با دانشجویان صحبت کرد. الان هم به مراتب بیشتر و نگران کننده تر رفتار می کنند و اینان هم اشتباه می کنند.
اگر به آرشیو یک ماه اخیر رسانه ها مراجعه بفرمایید، انبوهی ازهیمن خطیبان و تندروها را خواهید یافت که گویا وظیفه ای جز تحقیر معترضان برای آشفته تر کردن محیط ندارند.
با تقدیم ادب و احترام
آیا این پس دادن درسی که از اربابان شون بهشون دادن نیست
قبول کنیم بخش اعظم این آشوب ها برای کند کردن حرکت دولت است و متاسفانه دانشجو را عمله خود کردند
اما حرف مختصر اینکه، واقعا اگر حکومت قصد سخنگویی دارد (که ندارد)، لازم نیست در دانشگاه یا خیابان حاضر شود بلکه شخص رئیس جمهور تشریف بیاورند و از همان صفحه تلویزیون صادقانه به نیابت از حکومت به خطاها اعتراف کنند و ضمن قولهای واقعی اجرایی قابل رهگیری و نه حرفهای پوشالی که 43 سال است در تمام سطوح کشور زده می شود، سبب تغییر جدی حکمرانی در کشور شوند. آنوقت می بینید که به پشتوانه همین مردم و همین فریادها که الان در گلو خفه می شوند چگونه از وی حمایت می کنند و موانع را یکی پس از دیگری از سر راه حل مشکلات بر می دارند، همانگونه که در انقلاب 1357 از امام خمینی حمایت کردند. اما اگر اینکاره نیست و شجاعت خواسته شده را ندارد، بهتر است دنیا و آخرت خود را به فنا ندهد و استعفا دهد تا مردم هم یک خاکی به سرشان بریزند و فرصت جدیدی فراهم شود شاید وضع بهتر یا حداقل بدتر از این نشود.
فرض کنید بچه حزب اللهی های دانشگاه به نوبخت و ربیعی آب میپاشیدن!!!
چه اتفاقی می افتاد؟
فریاد وا اسلاما و وا ایرانا از رسانه های زنجیره ای بلند میشد و فدریکا موگرینی (جوزپ بورل) پیام محکومیت میداد!!
اما اینجا نویسنده یک خط در میان میگه رفتار دانشجوها قابل درک است!!!!
مطلب منصفانه و درستی بود و پاسخ های شما به منتقدان نیز بسیار مناسب.
دانشجویان باید از این فضا برای مطالبه گری حضور سایر مسئولان و پیگیری طمالبات استفاده کنند.
به نوبه خود از رفتار حرفه ای آقای بهادی جهرمی که بعضا نقدهایی هم بر ایشان دارم تشکر می کنم
بابا الکی اینا رو گنده نکنید
اصولگرایان فرصت های زیادی برای گفتگو را از دست داده اند.
باید بفهمند مقبولیت اجتماعی را هم از دست داده اند.
برای گفتگو و کسب نتیجه مطلوب باید قدرت خودشان را در معرض خطر ببینند.
تو ایران 80میایونی 8نفر انتخابات میشه غیر رقابتی
الان بیشتر از این که به دولت حاضر توهین بکنید به امثال آقایان علیزاده و همتی توهین میکنید