محمد اسلامی در یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: کوچ هزیمتوار اغتشاش به پشتپنجرههای عمارت هیتلری در پایتخت قدیمی نازیها حتماً حسابشده و برنامهریزی شده بوده است. اما چرا آلمان؟ و چرا فرانسه و انگلیس نه؟!
دیروز تجمعی، که بر سر تعداد آن حتی در رسانههای فارسیزبان و رسانههای اروپایی نیز توافقی نکردند و رقمها گاهی پنج تا هشتبرابر یکدیگر بود، در پایتخت آلمان برپا شد تا سیاست تجزیه ایران از آنجا حمایت شود. اما چرا آلمان را انتخاب کردند؟ آلمان البته فقط برای این تجمعات انتخاب نشد و میزبانی از سفرای اروپایی حامی اغتشاش در ایران هم به سفارت آلمان در ایران سپرده شد و تحرکات دیپلماتهای این سفارتخانه در ایام اغتشاش کاملاً زیر رصد قرار گرفت و حتی در اغتشاش اردبیل هم یک آلمانی در میان اغتشاشگران بازداشت شد.
شاید انتخاب انگلیس، هم به دلیل منفوربودن آن در میان ایرانیان و هم به علت هزینههای سفر به یک کشور خروجکرده از اتحادیه اروپا، و هم بهخاطر آن روحیه روباهصفتی انگلیسی ها، که علاوه بر هدایت پشت صحنه دشمنی با ایران از آشکارسازی آن دوری میکنند، ممکن نبود.
فرانسه نیز خود این روزها درگیر اغتشاش و سرکوب زن و مرد به دست پلیس است و بیم تداخل و قاطیشدن ماجرا میرود!
اما آلمان هم در میان مردم جهان هنوز بیشتر از هر کس و هر چیز با نام هیتلر شناخته میشود و هم در میان ایرانیان با فروش سلاح شیمیایی به صدام منفور است و در بزنگاهها دنبال فرصتی برای احیای این هر دو ننگ تاریخی است. فرانسه برای بازیها و نمایشهای دموکراتیک و آزادیخواهانه فرصتهای زیادی دارد، اما این فرصتها کمتر نصیب آلمان میشود و حالا یک نمایش چندهزارنفری از کسانی که با شعار زندگی و آزادی تجمع میکنند، میتواند برای آلمانها مغتنم باشد.
اینجا جای اغتشاش نیست!
تجمع برلین، اما تفاوت آشکاری با تجمعات ایران در این هفتههای اخیر داشت! درباره این تجمع در رسانههای دستمزدبگیر از سعودی و انگلیس بر خلاف اینکه برای ایران آموزش ساخت کوکتل مولوتف و تشویق و ترویج آتش زدن اموال مردم میکردند، از این خبرها نیست و برای تجمعکنندگان که برخی از آنها کارگران چندملیتی بودند و با حملونقل رایگان و حتی وعده اقامت در هتل به برلین آمدند، مقرراتی به این شرح وضع شد:
«شما میتوانید پرچم خود را به همراه بیاورید، با وجود این از شما خواهشمندیم به حفظ اتحاد توجه کنید. نکته مهم این است که پرچمها در جمعیت پخش باشند و در یک قسمت جمع نشوند. هرگونه لفظ توهینآمیز، ناراحتکننده و تبعیضآمیز ممنوع است. چنانچه مایل به گرفته شدن عکس و فیلم از چهره خود نیستید ما از شما میخواهیم که چهره خود را با ماسک بپوشانید. میتوانید نشانهای به شکل دایره روی ماسک خود بکشید تا ما تصویرتان را در رسانههای اجتماعی منتشر نکنیم (که این به وضوح ترفندی برای مخفی نگهداشتن چهرههای واقعی برخی غیرایرانیهای این جمعیت بود و هم نشاندهنده این که قرار نیست هرکس با گوشی خودش عکس بگیرد و عکاسی از این جمعیت یک عمل انحصاری بوده است!). هرگونه رفتار زننده، توهینآمیز، تحریکآمیز و مربوط به نژاد، قومیت، ملیگرایی، مذهب و رفتار توهینآمیز مربوط به هویت جنسی یا جنسیتی قابل تحمل نخواهد بود. از شما تقاضا داریم که به محیط زیست و محیط پیرامون خود احترام بگذارید و از ریختن زباله در جایی غیر از سطل زباله خودداری کنید!»
نکته قابل توجه اینکه این همه دستور بهداشتی و دیپلماتیک دقیقاً از طرف کسانی صادر شده است که برای تجمعات خود در ایران فقط دستور آتش و نابودی میدهند!
تمسخر در مجازی
برای شلوغکردن برلین تصاویر اتوبوسهای پر از جمعیت (البته از پشت سر که ملیت و هویت افراد شناخته نشود) با پذیرایی ساندویچ و آبمیوه مورد تمسخر و طعن کاربران فضای مجازی قرار گرفت. در شبکهها نوشتند که هزینه انتقال این چندملیتیها به برلین ۷۰۰ کرون شامل آبمیوه، آب و یک عدد ساندویچ بوده است و کاربری نوشت: «برای ساندویچم، ساندویچت، ساندویچامون!»
کاربر دیگری با انتشار عکسی از افراد موبور و غیر ایرانی نوشت: «تهمت اتوبوسی بودن تظاهرات در سالگردهای جمهوری اسلامی را ۴۰ ساله کسانی دارند تکرار میکنند که امروز مجبور شدن برای تجمع در برلین از سراسر اروپا جمعیت جمع کنند با اتوبوس بیاورند برلین» و کاربر دیگری نوشت: «انتقال ایرانیان از بولونیا ایتالیا به پایتخت آلمان با اتوبوس رایگان برای شرکت در تظاهرات امروز».
حامد اسماعیلیون، سخنگوی خودخوانده خانوادههای هواپیمای اوکراینی هم که مهره سازمانهای اطلاعاتی غربی در پشت صحنه این تجمع است، در گفتوگویی میگوید: «هدف از برگزاری این تجمع، امید است، امید داشتن به تغییر، امید داشتن به اینکه جمهوری اسلامی پایان خواهد یافت.» انتظار او البته درباره اینکه از تجمع یک جمعیت چندملیتی در برلین، حکومتی در سوی دیگر دنیا سرنگون شود، خیلی عاقلانه نیست، آن هم وقتی تجمعات چند دهبرابری مردم خود آلمان یا فرانسه علیه سیاستهای اقتصادی و اجتماعی این کشورها منجر به تغییر حکومتهای آلمان و فرانسه نمیشود و اغلب با دخالت پلیس به شدت سرکوب و به دست فراموشی سپرده میشود.
این تجمع اگرچه آخرین نفسهای اروپای تا گردن غرق در مشکلات انرژی و معیشتی است، اما قطعاً بهعنوان یک مداخله آشکار و همراهی با براندازان یک کشور که در شعار رسمی خود هم آرزوی براندازی و نابودی سرزمین خود را دارند، از طرف ایران بیپاسخ نخواهد ماند و برای آلمانها گران تمام خواهد شد.
آلمانها و اروپاییهایی این روزها هم شاهد پیشنرفتن سیاستهایشان در اوکراین هستند، هم روسیه شیرهای گاز و انرژی را به روی آنان بسته است و هم امریکا با فروش گاز به نرخ چند برابری (تا شش برابر) مشغول دوشیدن دوستان قدیمی خود است و بهنظر میرسد تسکین این دردهای مزمن با این مسکنهای مداخلهجویانه ممکن نباشد.