ساعت 19:30 امشب - جمعه اول مهر 1401 خورشیدی- تیم ملی فوتبال ایران با سرمربیگری کارلوس کیروش در برابر اوروگوئه قرار میگیرد تا خود را برای سه رویارویی تاریخی در جام جهانی قطر آماده کند. بازی های دوستانه در اتریش محکی است تا ببینیم چقدر برای تورنمنت جهانی قطر خاصه دو مسابقه با انگلستان و آمریکا آمادهایم.
حالا کیروش روی نیمکت نشسته و نگاهها به آینده است و این بحث که باید به اسکوچیچ لطف میشد و او را نگاه میداشتند -ولو به قیمت باخت های سنگین در قطر- فرونشسته است.
تارنمای «ورزش سه» اما تا باخبر شد مربی سابق چمدانها را بسته تا از ایران برود سراغ اسکوچیچ رفت منتها مثل قبل تن به مصاحبه نداد تا خطاب به او بنویسند «همین سکوت و انفعال موجب حذف تو از تیم ملی شد چون با سیاست رفتار نکردی» و بدین ترتیب انگار همه از احساس گناه دربارۀ او خلاص میشویم تا با آرامش خاطر پای بازی امشب بنشینیم و دربارۀ مربی سابق که ما را به جام جهانی برد بنویسیم خودش هم باور نداشت چه اتفاق بزرگی افتاده! آری، در این فقره فردین بازی جواب نمیداد!
متن کامل یادداشت ورزش سه از این قرار است:
احتمالا دراگان اسکوچیچ هم به اندازه ما، با هیجان تمام اخبار انتخابات فدراسیون فوتبال ایران را دنبال میکرد و وقتی آرا یکی پس از دیگری به نام مهدی تاج خوانده میشد، نفس عمیقی کشیده و به پایان رویای حضور در جام جهانی فکر میکرد. رئیس جدید فدراسیون از همان قبل از انتخابات نیز تلویحا خبر از ایجاد تغییرات روی نیمکت تیم ملی داده بود و حتی علیرغم اصرار میرشاد ماجدی به ماندن اسکو نیز احتمالا خود او و ما میدانستیم که چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
حدود دو هفته از اعلام خبر انتخاب کارلوس کیروش بهعنوان سرمربی تیم ملی سپری شده و فضای عمومی فوتبال واکنش تقریبا مثبتی به این تحولات نشان داده است. اما تقریبا اغلب هواداران فوتبال در ایران متفق القول معتقدند در این میان در حق دراگان اسکوچیچ اجحاف شده و باید برخورد بهتری با این سرمربی کروات صورت میگرفت. رقم زدن بهترین صعود تاریخ ایران در بدترین شرایط ممکن، رابطه نرمال و خوب با اغلب اهالی فوتبال و برخوردی دوستانه، گلچین نظرات هواداران فوتبال در مورد اسکوچیچ بود؛ حتی بسیاری از آنهایی که قویا معتقد بودند او در حد حضور روی نیمکت تیم ملی ایران در جام جهانی نیست.
دیشب متوجه شدیم که قرار است دراگان اسکوچیچ برای همیشه ایران را به مقصد کرواسی ترک کند. پرواز این سرمربی ساعت 2:30 بامداد بودیم و ما از ساعت 9 در لابی هتل هما حضور پیدا کردیم تا بعد از دو هفته سکوت غیرمنتظره و عجیب، شاید بتوانیم واکنش اسکوچیچ به این تصمیم فدراسیون را از زیر زبانش بیرون بکشیم.
در بدو ورود به هتل با راننده همیشگی اسکوچیچ مواجه شدم و او تاکید کرد این سرمربی حتی یک کلام نیز قصد حرف زدن ندارد. البته بعد از پرس و جو متوجه شدیم او هنوز تسویه نکرده و در هتل حضور دارد. به امید اینکه هنگام خروج با اسکوچیچ مواجه شده و از او در مورد این جدایی سوال کنیم، حدود سه ساعت در هتل ماندیم و خبری نشد. در نهایت مسئولان هتل هما به ما گفتند که مطابق معمول اسکوچیچ از در پشتی هتل و از سمت رستوران خارج شده و در حقیقت دوباره از دست رسانهها فرار کرده است.
پیام چند روز قبل و درخواست مصاحبه نیز با پاسخ "No, Thanks" مواجه شده بود. شخصا قصد داشتم صحبتی دوستانه با اسکو داشته و به او بگویم که بخشی از هواداران فوتبال در ایران معتقد بودند حق او حضور روی نیمکت تیم ملی ایران در جام جهانی است. میخواستم از او در مورد آن مصاحبه جنجالی با رسانه کروات سوال کنم و بپرسم اگر به گذشته برمیگشت آیا باز هم از ضعف تاکتیکی بازیکنان ایران صحبت میکرد یا نه. در مورد مهدی طارمی سوال داشتم و البته آماده بودم چند جملهای در پایان در تشکر از اسکوچیچ به او بگویم و به او تاکید کنم که خاطرات بسیار خوبی برای فوتبال ایران ساخت و در حافظه تاریخی این کشور، نام خوبی از اسکو به ثبت رسیده است.
اما باز هم اسکوچیچ نخواست بگوید و بشنود. حالا که رفتهای با هم راحتتر حرف بزنیم. در تمام طول دو سال و نیم حضورت روی نیمکت تیم ملی ایران نتوانستی از مقبولیت و وجاهت لازم برای عهده دار شدن این پست برخوردار شوی و ورای شاید گاهی بی عدالتی، انفعال شدید و سکوت زجرآور خودت هم نقش مهمی در ساختن این ذهنیت در بین هواداران فوتبال داشت.
هرگز پاسخی برای سوالات افکار عمومی نداشتی و شاید داشتی و ندادی و این سکوت، ابهامات در مورد آیندهات را افزایش داد. بعد از شکست مقابل کره جنوبی روی غیبت محسوس ستارههای تیمت تاکید نکردی و هر بار به تلویزیون آمدی هم نتوانستی بهصورت جدی، تاثیرگذار و محکم از خودت دفاع کنی.
با حضور شما روی نیمکت، بعد از سالها رقبای غربی خود در آسیا را قلع و قمع کرده و با اقتدار راهی جام جهانی شدیم. جنجالی با مربیان لیگ برتر نداشتی و کارنامهات پر از نقاط روشن و قابل احترام است. اما هرگز مستقیم و چشم در چشم با فوتبال ایران مواجه نشدی. این هراسی که منتقدانت میگفتند بابت از دست دادن جایگاهت داری، حتی در چشمانت مشخص و بارز بود و انگار خودت هم خودت را دست بالا نمیگرفتی.
یکبار که تو را در جریان حضور ستارههایی مانند کولینا، لوتار ماتیوس، مارکوس مرک و اندی برمه در تهران ملاقات کردم، برایم عجیب بود که چرا اینقدر برای حضور در جمع بزرگان معذب هستی. به نظر میرسید خودت هم از ارزش و قدر جایگاه سرمربیگری تیم ملی ایران آگاه نبودی و شاید همین بی اعتماد بهنفسی جایگاهت را از تو گرفت.
حداقل انتظار ما برگزاری یک نشست خبری در این دو هفته و صحبت در مورد قطع همکاری با تیم ملی بود. اگر فکر میکردی بی انصافی شده باید حرف میزدی، اما با سیاست رفتار نکردی و هر جا شرایط به نفعت شد نتوانستی بهخوبی از آن استفاده کنی.