فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: ما هرگز برای کشتن مردم بیگناه برنامهریزی نمیکنیم، در حالیکه برای دشمنان ما، کشتن مردم یک برنامه است و اصلا داشتن سلاح هستهای هم در همین راستاست.
به گزارش ایسنا سردار حسین سلامی صبح امروز ۱۵ شهریور ماه در همایش طرح ولایت بسیج اساتید که در هتل امامت مشهد برگزار شد، اظهار کرد: در تمام جهان اساتید دانشگاه مرجع تفکر جامعه خود هستند. مهمترین سرمایه هر جامعه اندیشه و بینش آن است. امروز در جهان جنگ تفکر و اندیشه در جریان است. امروز باید توجه داشت اگر علوم انسانی بر اساس یک اندیشه سالم و صحیح بنا نشود، نتیجهاش بمباران ناکازاکی و هیروشیما و اعمال تحریم برای برخورد با ملتهاست. در جهان امروز، تمام مظاهر پیشرفت در علوم دقیقه را میبینیم، اما اینها همه در خدمت قدرتهاست برای تحقق اهداف شیطانی آنان.
وی ادامه داد: در منطق اسلام، کشتار جمعی بیمعناست. چند سال قبل روزی من در خدمت مقام معظم رهبری در مورد دقت موشکهایمان صحبت میکردم و ایشان به من فرمودند برای دشمنان ما دقت موشکها چندان مهم نیست، اما برای ما خیلی اهمیت دارد؛ چراکه اگر دقت موشکها پایین باشد، ممکن است به جای اصابت با اهداف نظامی، بر روی خانههای مردم فرود بیاید و ما هرگز برای کشتن مردم بیگناه برنامهریزی نمیکنیم، در حالیکه برای دشمنان ما، کشتن مردم یک برنامه است و اصلا داشتن سلاح هستهای هم در همین راستاست. پیرو تاکیدات رهبری ما دقت موشکها را حتی برای اهداف متحرک به ۱۰۰ رساندیم. البته اکنون ما حتی از موشک هم استفاده نمیکنیم، چراکه پهپادهای ما مجهز به هوش مصنوعی است.
فرمانده سپاه پاسداران با بیان اینکه روزی رهبر معظم انقلاب به من فرمودند "اگر من میگویم سلاح هستهای در منطق ما جایی ندارد، به این دلیل است که این مسئله مورد پسند اسلام نیست"، افزود: ما خیلی کارها را میتوانستیم علیه دشمنانمان انجام دهیم، ولی به دلیل ملاحظات اخلاقی و رعایت حدود اسلام، حتی نسبت به دشمنان هم با عدالت رفتار کردیم. این منطق ماست. اما شما به غرب نگاه کنید. تحریم یعنی محروم کردم مردم از حق حیات و سلب رفاه از آنان. این منطق دشمنان ماست برای اداره جهان. البته طبیعی هم است که از دل اندیشه غیرتوحیدی آنان، چنین نتیجهای حاصل شود.
سلامی با اشاره به بحرانهای اجتماعی در غرب، گفت: در آمریکا سالانه نزدیک به ۵۰ هزار جوان خودکشی میکنند و دهها هزار جوان دیگر هم در جستوجوی راهی برای خودکشی اند. یعنی دیگر هویت و فلسفه جهان برای این جوانان معنایی ندارد. در غرب مدرسه، کلیسا و خانه کارکرد خود را از دست دادهاند و جوانان سرگردان و بیهویت اند و مبهم زندگی میکنند.