عصرایران؛ هومان دوراندیش - سخنان اخیر پیمان معادی دربارۀ حواشی جشنوارۀ کن، خودش منشأ انتقادات تند و تیزی علیه او شده است که انصافا بسیاری از این انتقادات نیز واردند.
جان کلام پیمان معادی در توضیحات اخیرش این است که چرا حکومت چند نفر آقابالاسر همراه ما به کن نفرستاده بود تا آنها به ما بگویند چه بگوییم و چه نگوییم و چگونه بگوییم.
در واقع آقای معادی مبدأ مشکل را همچنان حکومت میداند. یعنی میگوید اگر ما در کن چنان حرف زدیم که بوی مخالفت با نظام میداد، این تقصیر خود نظام است که ما را توجیه نکرده بود که آنجا چگونه حرف بزنیم.
ولی مگر سینماگران این کشور صغیرند که نیازمند قیم باشند برای یادگیری راه و رسم سخنگفتن در خصوص مسائل اجتماعی و سیاسی کشور؟
در واقع پیمان معادی به زبان بیزبانی دارد میگوید ما سینماگران شعور سیاسی نداریم و حکومت باید به ما یاد بدهد چگونه دربارۀ مسائل اجتماعی و فرهنگی کشور حرف بزنیم که مقامات سیاسی مملکت آزردهخاطر نشوند.
اما به نظر میرسد این توجیهی سست و خندهدار است. بقال سر کوچه هم اگر در برابر دوربین خبرنگاران خارجی قرار گیرد، میداند کدام حرفش مایۀ خشم مقامات سیاسی کشور میشود و کدام حرفش خشنودی آنها را در پی خواهد داشت.
پیمان معادی در کن تصویر یک کشور فقیر را از ایران ترسیم کرد که فلاکت در آن بیداد میکند. او دقیقا گفت «درصد زیادی از آدمها در ایران هستند که اگر یخچال خانهشان خراب شود، طبقۀ اجتماعیشان عوض میشود. یعنی هزینۀ تعمیر یک یخچال، الان میتواند طبقۀ اجتماعی شما را ببرد پایینتر.»
آقای معادی یا به آنچه گفته باور دارد یا ندارد. اگر باور ندارد، پس چرا گفته؟ اگر باور دارد، پس چرا الان حکومت را مقصر میداند که چرا کسی را در کنار او نگماشته بود که به او بگوید تصویری فلکزده از ایران ترسیم نکن؟
یعنی پیمان معادی انتظار دارد مردم و حکومت باور کنند که او نمیدانسته حرف زدن از فقر و فلاکت جامعۀ ایران در کن، موجب ناخرسندی مقامات سیاسی و مدیران فرهنگی کشور میشود؟
او دست کم الان میتواند بگوید آنچه من در کن گفتم، تصویر کاملی از ایران ترسیم نمیکرد چراکه در ایران بسیاری هم مثل خود ما سینماگران مشهور، در رفاه زندگی میکنند و کلاً در شهرهای بزرگ ایران، کم نیستند مردمی که زندگیشان گرفتار فقر و فلاکت نشده.
پیمان معادی در کن هم میتوانست هر دو جنبۀ واقعیت را بگوید ولو که بر رشد فقر در ایران تاکید میکرد.
در واقع آقای معادی و دوستانش آنجا تحت تاثیر فضای جشنوارۀ کن قرار گرفتند و ژست اپوزیسیونی اتخاذ کردند و الان که به ایران آمدهاند نیز تحت تاثیر فشارها، مشغول رفع و رجوع گفتههایشان هستند. سخنان اخیر سعید روستایی در جشنوارۀ مونیخ نیز در همین راستا بیان شده.
عقبنشینی اگر محصول تحول فکر باشد، اشکالی ندارد ولی آقای معادی که در همین سخنان اخیرش به انواع و اقسام فشارها علیه سینماگران اشاره میکند، طبیعتا با فشارهای سیاسی و انتظارات حکومت از سینماگران حاضر در جشنوارههای خارجی نیز واقف است.
بنابراین آنها میتوانند برای حفظ منافع شخصی خودشان، تسلیم فضای موجود در این یا آن جشنوارۀ خارجی نشوند و از بیان سخنان دردسرساز اجتناب کنند. ولی وقتی سخنانی از این دست میگویند و چند هفته بعد از آنچه گفتهاند پا پس میکشند یا مسئولیت حرفهایشان را نمیپذیرند، خودشان را متاسفانه مضحکۀ عام و خاص میکنند و تبدیل میشوند به سینماگرانی فاقد اعتبار اجتماعی.
الان بسیاری از مردم به پیمان معادی چنین نگاهی دارند که او در کن مطابق میل غربیها حرف زده و در ایران نیز مطابق میل حکومت حرف میزند. طبیعتا اکثر مردم برای کسی که این طور پشتکبالانس میزند، دست کم در قلبشان احترام چندانی قائل نیستند.
پیمان معادی این را هم گفته که چهل سال است در جشنوارههای خارجی عدهای فارسیزبان را در برابر سینماگران ایرانی قرار میدهند تا از آنها سوالاتی بپرسند و آنها هر جوابی بدهند، با انتقاد میلیونها نفر مواجه شوند.
اما واقعیت خلاف این است. عباس کیارستمی که پای ثابت سینمای ایران در جشنوارههای خارجی بود، اولا بیشتر طرف سوال خبرنگاران خارجی بود، ثانیا در برابر خبرنگاران رسانههای فارسیزبان خارج کشور نیز چنان سخن میگفت که بعدا مجبور به انواع و اقسام چارهجوییها نشود.
کیارستمی حتی وقتی که موقع دریافت جایزۀ نخل طلا با کاترین دنو روبوسی کرد، در برابر معترضان داخلی به دست و پا نیفتاد و از این حرفهای عجیب نزد که چرا کسی را نفرستادید اصول رفتار در کن را به من بیاموزد!
هر کسی به خوبی میداند که سبک زندگی سینماگرانی مثل پیمان معادی، مطابقت چندانی با سبک زندگی مطلوب نظام جمهوری اسلامی ندارد. فرجالله سلحشور اگر جای پیمان معادی بود، هیچ وقت از موهای کریستین استوارت برای خودش سبیل نمیساخت!
قاعدتا آقای معادی همفکری چندانی هم با اصولگرایان حاکم بر کشور ندارد. بنابراین اگر بخواهد حرفی دربارۀ وضعیت سیاسی یا اجتماعی یا فرهنگی کشور بزند، حرفهایش چندان باب طبع آقایان نیست.
اگر این حرفها میتواند به منافع مشروع پیمان معادی لطمه بزند، معلوم نیست او چرا سکوت نمیکند. آدم اگر سکوت کند هزار بار بهتر از این است که حرفی بزند و بعدا به حکومت بگوید چرا حرف زدن یاد من ندادید!
سیاسی بودن جنمی میخواهد که ممکن است عدهای فاقد آن باشند. اشکالی هم ندارد. قرار نیست همه سیاسی باشند. سهراب سپهری هم سیاسی نبود. هنرمند غیرسیاسی لزوما فاقد عقل سیاسی نیست. سکوت سیاسی او میتواند آگاهانه و عامدانه باشد.
مشکل توجیهات اخیر پیمان معادی این است که سینماگران ایران را افرادی فاقد عقل سیاسی ترسیم میکند. در حالی که سینماگر حتی اگر به اندازۀ قصاب سر کوچه هم در جامعه قدم زده باشد، کم و بیش عقل سیاسی دارد و اجمالا میداند در این کشور اوضاع از چه قرار است. بنابراین نیازمند ارشادات حکومتی در پاسخ به سوالات خبرنگاران نیست.
آنچه آقای پیمان معادی گفته، معنایی جز این ندارد که او مدافع "وزارت ارشاد" است. در حالی که هر هنرمند آزادهای، معتقد است وزارت فرهنگ و ارشاد باید به "وزارت فرهنگ" تقلیل یابد و "ارشاد هنرمندان" به هیچ وجه جزو "وظایف حکومت" نیست.
همیییین
١_بهتر بود برای مستندسازی مقاله، بخشی از حرفهای معادی داخل گیومه قید می شد
٢_در سخن گفتن از مشاغل (قصاب)، وجه توهین آمیز آن در نظر گرفته می شد
با تقدیم احترام _ جلال