عصر ایران؛ مهرداد خدیر- رییس قرارگاه 21 تیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر از «نظارت نامحسوس بر وضعیت حجاب در بانکها و بیمهها» خبر داده است.
لطف کنید این جمله را دو بار دیگر بخوانید چون نویسندۀ این سطور واقعا متوجه نمیشود «نظارت نامحسوس بر وضعیت حجاب در بانکها و بیمهها» یعنی چه؟
اگر منظور، حجاب کارمندان و پرسنل است، این که دیگر محسوس است. یعنی باید محسوس باشد. چون اگر بدحجابی نامحسوس باشد یعنی به چشم طرف مقابل نیاید که دیگر بدحجابی نیست تا به تعبیر آقای جعفر صادقی مننش رییس قرارگاه«بنیان های امنیت اخلاقی، روابط اصیل اجتماعی و سلامت روانی جوانان ما» را هدف بگیرد.
اگر می گفتند نوع روابط بانک با مشتری را به صورت نامحسوس درنظر میگیریم یعنی احتمال دارد مشتری، بازرس باشد و مچ کارمند متخلف را بگیرد که این هم مربوط به روابط مالی است و حجاب را دربرنمیگیرد اما وقتی کارمندان یونیفورم و لباس متحدالشکل میپوشند نظارت نامحسوس یعنی چه؟ تازه مگر دوربین همه جا نصب نکردهاند؟ چرا نامحسوس؟
آن قدر این تعبیر نامفهوم است که مجالی برای دقت بر واژۀ «قرارگاه» باقی نمیگذارد تا بگوییم چرا به همه امور جنگی و قرارگاهی نگاه میکنند چون لابد باید این جور نگاه کنند و ما برخطاییم که میپنداریم ادبیات جنگی برای جنگ کاربرد دارد و نمیتوان جامعه را همواره با ادبیات جنگی اداره و قانع کرد و یک استثنا را به صورت قاعده درآورد و تقدیس کرد. اینها اما موضوع یادداشت ما نیست.
خانم کارمند طبعاً مقنعه و مانتو دارد. عقب و جلو رفتن آن را میخواهید نظارت کنید؟ خوب بکنید. نامحسوس چرا؟ محسوس چه اشکالی دارد؟ منظور این است که حواسمان هست. خوب معلوم است که هست.
اما اگر منظور مشتری است بگذارید خاطره یا تجربهای را نقل کنم. سالها دفتر نشریهای که مسؤولیت آن را بر عهده داشتم و دارم در یکی از فرعیهای خیابان فلسطین بود و میدیدم خانمهای بدحجاب یا شلحجاب و کمحجاب برای سپردهگذاری در مؤسسۀ مالی اعتباری وابسته به یک نهاد در بالای خیابان جویبار/فلسطین مشکلی ندارند اما همان خانمها یا خانمهای دیگر با آن نوع پوشش اگر میخواستند چهار قدم پایینتر به کلینیک دندانپزشکی وابسته به همان نهاد در جوار دفتر ما مراجعه کنند باید چادر میپوشیدند.
دلیل آن ساده بود: در آن شبهبانک که اکنون با تصمیم درست دولت روحانی در بانک سپه ادغام شده به پول مشتری نیاز بود و نمیتوانستند بگویند بیچادر راه نمیدهیم اما در درمانگاه این مشتری/ بیمار است که به خدمات کلینیک نیاز دارد و از این رو هر شرطی را میپذیرد و به همین خاطر هر روز در مقابل دفتر ما در پیاده رو دختران و زنانی در حال برسر کردن چادر یا برداشتن آن بودند تا یا داخل شوند یا بیرون آمده بودند.
با این حساب نظارت نامحسوس قرارگاه 21 تیر شامل مشتری نمیشود چون طرف یا پول گذاشته یا سهم بیمه پرداخته و مأمور نامحسوس نه میتواند او را توبیخ کند نه جریمه و مثل کارمند، دست او زیر ساطور نیست.
جدای اینها بسیاری از خدمات بانک و بیمه از طریق اینترنت انجام میشود و مراجعه به بانک و بیمه کم شده است. از این رو نظارت نامحسوس بر بقالیها که شعبههای بیشتری دارند لازمتر است تا بانکها و بیمهها. همچنین فروشگاههای لباس زنانه یا اتاقهای پرو!
دوست لباسفروشی در خیابان مفتح (روزولت) دارم که میگفت مأموری آمده بود و میگفت چرا فلان لباس زنانه تنگ است؟ من با تعجب پرسیدم تنگی و گشادی بعد از پوشیدن و بر تنِ فرد مشخص میشود نه در ویترین و کمد. تازه نمیدانیم کجا میخواهد استفاده کند. در مهمانی زنانه یا در خیابان. شما چطور متوجه شُدید، تنگ است و در مقابل مردِ نامحرم میخواهد بپوشد؟!
اعلام نظارت نامحسوس یعنی این که "گر بر سر خاشاک یکی پشّه بجنبد، جنبیدن آن پشّه عیان در نظر ماست" و حواس ما به همه جا هست و فکر و بدن و زبان و همه امور شما را کنترل میکنیم. هم محسوس و هم نامحسوس. اشکالی ندارد. اما هنر جامعه دینی این است که افراد احساس کنند تحت نظارت نامحسوس الهی هستند و به تعبیر مرحوم امام خمینی «عالَم، محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید.»
حالا آن جمله تبدیل شده به این که جهان شما تحت نظارت نامحسوس قرارگاه است. مراقب باشید. اشکالی ندارد. این هم لابد سیاستی است و پاسخی عملی به ادعای تحریمکنندگان که میگفتند این دولت با آن دولت فرق ندارد و خود نواصولگرایان که ما به لباس دخترکان چه کار داریم ما میخواهیم طرحی نو دراندازیم و اهدافی کلانتر در سر داریم.
اما چرا بانک و بیمه؟ مگر در بانک و بیمه چه خبر است؟ این که منظورشان کارمندان است یا مشتریان نکتهای است که بر نویسندۀ این سطور نامکشوف است. همیشه که نباید کشف و دانستۀ خود را به اشتراک بگذاریم و همرسانی کنیم. گاهی باید از نامکشوفهها بگوییم.