یک روانشناس با تاکید بر اهمیت حل اختلافات زن و شوهری در داخل خانواده و مطرح نکردن آن با والدین همسر، گفت: مطرح کردن کدورتهای ایجاد شده میان زن و شوهر با خانواده همسر برای میانجیگری، جز در مواردی خاص که لازم است خانوادهها در جریان مسائل باشند نتیجهای جز افزایش دلخوریها و کدورت و لجبازی همسر ندارد.
محمد ابراهیم تکلو در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: بعضا پیش میآید زوجین به هنگام بروز اختلاف و بحث و کدورت با همسر به جای گفتگو و حل مساله درون خانواده دو نفره خود، مساله پیش آمده را با خانواده همسر مطرح میکنند تا مادر، خواهر یا پدر همسر میانجی گری کرده و دلخوری زن یا شوهر را به گوش همسر برساند که این رفتار بسیار آسیب زننده است.
این روانشناس با بیان اینکه رفتار یاد شده نهایتا منجر به افزایش دلخوری، کدورت و لجبازی زوجین میشود، ادامه داد: با مطرح کردن مشکل زندگی مشترک با خانواده همسر برای میانجی گری، همسر احساس حقارت بیشتری میکند و این امکان نیز وجود دارد که به دنبال جبران و مقابله به مثل کردن نیز برآید. با این حال در شرایطی خاص استثنائاتی نیز وجود دارد، برای مثال در برخی موارد که رابطه زوجین به مشکلات زیادی برخورده و زوجین تصمیم به جدایی گرفتهاند، در میان گذاشتن مشکل با خانوادهها کمک کننده است. در غیر این صورت به حل مساله کمکی نخواهد کرد.
وی معتقد است که زن و شوهری که از سلامت روانی نسبی برخوردار باشند، میتوانند با استفاده از مهارت گفتگو و حل مساله، کدورت پیش آمده بین خود و همسر را بدون اطلاع والدین حل کرده و پای خانوادهها را به مشکلات زناشویی خود باز نکنند.
به گفته تکلو، مطرح کردن مشکل و بحث پیش آمده بین زن و شوهر با والدین میتواند منجر به دامن زدن به موضوع و حساس کردن خانوادهها شود، به طوری که بعضا ممکن است یک کدورت از سوء برداشت و سوء تفاهم بین زوجین ایجاد شده باشد، اما وقتی خانوادهها در جریان این کدورت قرار میگیرند، سوء گیریهای شدیدی به نفع فرزندان خود میکنند.
وی تصریح کرد: ممکن است خانوادهها به دلیل تعصبی که به فرزندان خود دارند درباره کدورت پیش آمده اغراق آمیز نظر داده و سوء گیری کنند. در این شرایط نه تنها مسائل حل نمیشود؛ بلکه پر رنگتر نیز میشود. در واقع خانوادهها ممکن است با قصد و غرض نظر دهند و تحت هر شرایطی طرفداری دختر یا پسر خود را کنند. اینگونه جر و بحثها بیشتر نیز میشود چراکه والدین به عنوان میانجیگر، غیر واقع بینانه به موضوع نگاه میکنند.
این روانشناس افزایش بی اعتمادی به همسر و فاصله گرفتن از او را از جمله اثرات در میان گذاشتن مشکلات زن و شوهری با خانواده همسر عنوان کرد و درباره اثرات روانشناختی دیگر آن توضیح داد: در این شرایط ممکن است همسر احساس امنیت نکند، چراکه میداند هر بحثی پیش آید زن یا شوهر قرار است آن را با خانواده ها مطرح کند. اینگونه پنهان کاری همسر بیشتر شده و از اعتماد، اطمینان و حس دوست داشتن کاسته میشود و نهایتا رابطه زناشویی در دراز مدت به مشکل میخورد.
وی احساس بی کفایتی در مورد همسر را از دیگر آثار روانشناختی این مساله دانست و گفت: چراکه زن یا شوهر تصور میکند همسرش تا چه اندازه ضعیف بوده که نتوانسته است موضوع پیش آمده را با همسر حل کرده و آن را با خانواده همسر در میان گذاشته است.
تکلو در پایان سخنان خود یادآور شد: وقتی خانوادهها را وارد مسائل زناشویی میکنیم، بحث و جدلها بیشتر میشود. به طوری که تا پیش از آن مشکل زوجین کدورت پیش آمده با همسر بوده است اما از آن لحظه به بعد ممکن است با غرض ورزی خانوادهها، مشکل بیشتر هم شود. بنابراین زوجین باید کدورت پیش آمده را خودشان حل کنند و در صورت نیاز از روانشناسان کمک گیرند.