عصرایران؛ مهرداد خدیر- اولین وزیر که از قطار دولت ابراهیم رییسی پیاده میشود از قضا پرسروصداترین و پرمدعاترین است اگر نخواهیم بگوییم متوهّمترین.
آقای حجتالله عبدالملکی آن قدر شعار میداد که بیش از وزیر کار به وزیر شعار شهرت داشت! البته بعد از ادغام سه وزارتخانه، وزیر کار بیشتر با عنوان تعاون، رفاه و کار شناخته میشود هر چند مثل صنعت، معدن، تجارت از سه حرف اول، سرواژه نساختهاند و مثل «صمت» نمیگویند «تَرک» اما واقعا ناگزیر از ترک شده است.
اما چرا وزیر شعار؟ به این دلیل که او قبل از انتخابات ریاست جمهوری 1400 و سال پیش همین موقعها و کمی قبلتر و دقیقا از بهار 1397 تا بهار 1400 که رقبای آقای رییسی پیشاپیش و نه در عرصۀ انتخابات و با رأی مردم که با ارادۀ شورای نگهبان، حذف شدند او برای عضویت در دولت بعدی خیز برداشت شروع کرد به سردادن انواع شعارهای تخیلی و توهمی.
به بهانۀ استعفای حجتالله عبدالملکی وزیر تعاون، کار و رفاه در «دولت مردمی» که عمر وزارت او به 10 ماه هم نرسید 10 نکته را میتوان برشمرد:
اول: چنانکه اشاره شد انگار میخواست عنوان وزیر شعار را که یادآور مرحوم حاج محمود مرتضاییفر در نماز جمعۀ تهران بود از آن خود کند! او عاشق توییت بود و همچنان هم هست آن قدر که متن استعفانامه را هم در قالب سه توییت آورده در حالی که در کلمات مشخص میتوانست دلیل استعفا را بگوید هر چند به برکناری محترمانه بیشتر شبیه است تا استعفا. زیرا جلسات آغاز هفتۀ او شبیه به وزیری نبود که در پی اعتراضات به خاطر تفاوت افزایش حقوق بازنشستگان حداقلبگیر و غیر حداقلبگیر یا مواجهۀ تخیلات و توهمات و تصورات با دیوار واقعیتها و الزامات بخواهد کنار برود.
به یاد آوریم ١٣ اردیبهشت ۱۴۰۰ نوشت: «عزیزان دولت دوازدهم که سودای تحویل دلار ۱۲ هزار تومانی را به دولت بعد با ارزپاشی دارند، توجه کنند خسارت چنین کاهش تصنعی کمتر از ماجرای دلار جهانگیری نیست!»
(منظور او از دلار جهانگیری همان ارز 4200 تومانی است که با حذف آن کل اقتصاد را به هم ریختهاند و هنوز سراغ دارو نرفتهاند در حالی که حیف این جراحیِ گل و بلبل نیست که دارو بیرون بماند؟!)
۳۰ فروردین ۱۴۰۰ هم نوشته بود: «مشکلات اقتصادی کشور قابل حل است، به شرط اینکه رییس جمهوری انتخاب کنید که نفع خودش، وزرایش، دوستان و بستگانش در گرانی نباشد».
۲۳ فروردین ۱۴۰۰ نیز توییت زد: «در انقلاب اقتصادی ۱۴۰۰ ارتش مشترک جهان اسلام با محوریت جمهوری اسلامی ایران تشکیل و هزینه، اسلحه و امکانات مورد نیاز برای نابودی اسرائیل با همت ملتها تامین خواهد شد.»
یا این یکی: «دولت با ارزپاشی به میزان ۳۰۰ میلیون دلار میتواند قیمت دلار را به کمتر از ۱۵ هزار تومان رسانده و دو ماه در همان سطح نگه دارد. تأمین این مبلغ برای بانک مرکزی از آب خوردن آسانتر است.»
خندهدار یا گریهناک این که روزی که این بنده خدا استعفا داد (و به قول قدیمیترها استعفاء کرد) قیمت دلار دو برابر 15 هزار تومان بود!
جای دیگر هم نوشته بود: یکی از محورهای چهلگانه انقلاب اقتصادی ۱۴۰۰ صنعت خودرو است. انقلاب در صنعت خودرو با یک اقدام کوچک شدنی است: «هرکس خودرو استاندارد تولید کرد، پلاک کنید».
جل الخالق! به عقل هیچ کس نرسیده بود و این جوان کشف کرد! منتها معلوم نشد چرا در این یک سال ایدۀ مشعشع او اجرا نشد؟
او همچنین وعده داده بود: «در انقلاب اقتصادی ۱۴۰۰ سامانۀ جامع اطلاعات اقتصادی ایجاد خواهد شد. این بانک اطلاعاتی مانند نورافکنی در انبار عمل خواهد کرد که موشهای موذی را نشان خواهد داد. کار مفسدان اقتصادی به فضل الهی تمام است».
28 اسفند 99 هم دربارۀ قیمت مرغ نظر کارشناسی خود را چنین ابراز کرد: «داستان صف مرغ که میبینید اتفاقی نیست! اینها در امتداد سیاستهای اقتصادی آمریکاساز در دوره پهلوی دوم است که همچنان تداوم یافته و در دولت روحانی به اوج خود رسیدهاست!»
وقتی هم که در زمستان 99 جو بایدن روی کار آمد و ترامپ رفت و روحانی در تلاش بود تا برجام را احیا کند آقای عبدالملکی که شاید نگران بود نکند با احیای برجام او نتواند انقلاب اقتصادیِ خیالیِ خود و رفقا را با 40 اصل محقق کند در 28 بهمن 1399 از گفتوگوی تلفنی رییس جمهوری وقت ایران با رییس جمهوری سوییس انتقاد کرد و نوشت: «آقای دکتر روحانی امروز با رییس جمهور سوییس در مورد بازگشت آمریکا به برجام گفتوگو (=التماس) کرده! این کارها معلول و در عین حال عامل «تأخیر در انقلاب اقتصادی» است. در واقع راهبردهای دولت ایشان از علل اساسی این «تاخیر» ذلتبار است.»
عجیبترین توییت او البته خطاب به اعضای شورای نگهبان برای احراز نکردن صلاحیت علی لاریجانی بود. حال آن که مردم باید انتخاب کنند. اگر علیه لاریجانی به عنوان نامزد موضع میرفت مشکلی نبود اما این که از شورای نگهبان بخواهد صلاحیت فردی با 12 سال سابقۀ ریاست مجلس را تأیید نکند نوع نگاه او را نشان میداد که بعدتر عضو دولت مردمی شد. با مزهتر از همه توجیه او بود که اگر لاریجانی را تأیید کنند «وضع اقتصادی بدتر میشود». دقت کنید! خطاب به مردم نگفت اگر به فلانی رأی بدهید وضع اقتصادی بدتر میشود. خطاب به شورای نگهبان گفت اگر تأیید کنید چنین و چنان میشود.
دوم: دکتر سید حسین نصر فیلسوف سنتگرای ایرانی و استاد دانشگاه واشنگتن (رییس دانشگاه صنعتی در رژیم گذشته و آخرین رییس دفتر فرح در عهد سلطنت) در گفتوگوی مفصل خود با دکتر رامین جهانبگلو که به صورت کتاب درآمده نقل میکند پدرش ولی الله خان نصر پیشنهاد رضاشاه برای وزارت را از این رو نپذیرفت که گفته فرجام وزارت، آدم را سبُک میکند چون به شکلی کنارت میگذارند و "وزر" را به معنی سبکی دانسته است.
عطاءالله مهاجرانی اما در جلسۀ استیضاح خود در سال 1378 به عکس «وزر» را به معنی سنگینی دانست و خود را آمادۀ خلاص شدن از بار وزارت (ارشاد). برخی معقدند وزیر، واژۀ فارسی است مثل دیگر مهرههای شطرنج و از ریشۀ وزر نیست و وزارت هم درست نیست و بعضی هم وزیر و وزر را هم خانواده میدانند. با این ماجرا به نظر میرسد حق با دکتر نصر و پدرش بوده باشد.
سوم: داستان وزیران کار مثل شهرداران تهران شده است. یا ناگزیر به استعفا میشوند مثل احمد توکلی دردهۀ 60 و همین جوان یا استیضاح و برکنار مثل وزیران کار احمدینژاد و روحانی یا اگر هم خلاص میشوند بعد گرفتار موضوعی دیگر میشوند مانند مرحوم فروهر که 9 سال بعد کاردآجین شد یا وزیر دولت اول احمدینژاد که در دورهای که دیگر وزیر نبود و مدیر بانک صادرات شده بود درگیر پروندهای شد که هر چند جَست اما نام او همچنان یادآور آن داستان است و اغلب فراموش کردهاند که او (جهرمی) که با معارفۀ آقای جنتی وزیر کار شد قول تغییر قانون کار را داد و نتوانست و ریسک نکرد.
چهارم: مهمترین مدعای عبدالملکی این بود که طرحی 4 ساله برای نجات سازمان تأمین اجتماعی دارد مثل طرح های قهرمانی سرمربیان فوتبال. چرا که که با ادامۀ وضعیت کنونی چند سال دیگر کشتی آن کاملا به گل مینشیند.
او در واقع با طرح چهار ساله برای نجات تأمین اجتماعی دل رییسی را ربود. با رفتن او تکلیف تأمین اجتماعی چه میشود؟! پاسخ روشن است: هیچ! به قول عبدالمطلب هر یک خدای خود را دارند.
پنجم: جوانی که سوابق تأمین اجتماعی خود او به 15 سال نمیرسد و بیشتر در حال و هوای کمیتۀ امداد و ستاد اجرایی فرمان امام بوده میخواست رؤیای انقلاب اقتصادی با اصول چهل گانه را با افزایشهای متفاوت در حقوق بازنشستگان تحقق بخشد و تعریف متفاوتی از عدالت ارایه کند و چون دولت در تأمین اجتماعی سه درصد سهم دارد -ولو نپرداخته باشد- اما به خاطر تضمین، شریک است و 100 درصد تصمیم گیری را حق دولت میدانست و البته به قانون هم استناد کرد تا روال، بعد 40 سال گذشته تغییر کند و مصوبۀ شورای عالی کار را تنها دربارۀ شاغلان نافذ میدانست نه بازنشستگان و در سایر سطوح و بالای حداقل افزایش 38 درصدی اعمال نشد.
ششم: مشخص نیست به ستاد اجرایی بازمیگردد یا به کمیتۀ امداد اما وزیر که نمیتواند دوباره معاون کمیتۀ امداد شود. البته خیلی ها دوست دارند ببینند می تواند با یک میلیون تومان شغلی برای خود دست و پا کند یا وزیر کارگران، کارمند است و کارگر یا کارآفرین نیست و پشت ومیز قبلی برمی گردد.
البتهشایعۀ انتصاب او به عنوان سفیر ایران در لندن هم شنیده شده که اگر راست باشد نشان میدهد آقای رییسی واقعا اقتصاددانان را به خط کرده که تا یکی از خط کنار می رود دستخط دیگری برای او مینویسند. دکتر جوادی یگانه جامعهشناس اما از رییس جمهور خواسته سنت انتصاب مدیر کنار رفته در جای دیگر را کنار بگذارد و در واقع بگذارد وزیر مستعفی به همان ادارهای که قبلا بود بازگردد.
هفتم: استعفای عبدالملکی بیشتر شبیه برکناری است منتها نه مانند دوران احمدینژاد به صورت توهین آمیز و ناگهانی. محترمانه گفتند برو و رفت. وگرنه کی در این مملکت اهل استعفاست؟
هشتم: با این استعفا اکنون سرنوشت شعارهای تخیلی و حرف های متوهمانه شفافتر پیش چشم دیگران است. وزیر بعدی و وزیران دیگر سعی نکنند مثل او باشند. درست است که به فن بیان مسلط است و جوان درس خوانی بوده و با بیان و خیال پردازی گاه مخاطب عام را مجاب میکند اما این جور حرفها بیشتر به درد برنامه های تلویزیونی میخورد تا عرصۀ واقعی اجرا و وزارت آن هم در وزارتخانه ای با انبوه کارشناس و حرفه ای که اگر نباشند چرخ آن نمی چرخد. با این حال از کارهای قابل تأمل او متهم کردن پارهای مدیران گذشته بود بیآن که در ساختار اداری یا دستگاه قضایی محکوم شده باشند.
تمثیلا میتوان گفت جوان مذکور یک کاسه ماست را لب دریا برده بود و به تولید دوغی انبوه امید داشت و بعید نیست زیر لب بگوید نشد ولی اگر میشد چه دوغ زیادی میشد!
نهم: وزیر کار با کارگران سر و کار دارد و به خاطر همین به جز دولت احمدینژاد و یک سال اخیر در انتخاب وزیر نظر خانه کارگر جلب میشد. درست است که خانۀ کارگر هرگز جای سندیکاهای مستقل کارگری و اتحادیههای واقعی را نمیگیرد و از نظر مخالفان هم تشکیلاتی سیاسی یا حکومتی است اما به هر حال بخشهایی از کارگران را نمایندگی میکند و وزیر کار بدون درنظر گرفتن آنان توفیق کسب نمی کند چرا که واسط کارگزان با حکومت است. آقای عبدالملکی اما چه نسبتی با کارگران داشت؟ خانه کارگر را چون حکومتی بود قبول نداشت؟ در این صورت طرفدار سندیکا بود؟ بی تشکل و سندیکا و با یک مشت شعار تخیلی می خواست اصول انقلاب خود را محقق کند؟
سوابق او که عاری از هر فعالیتی در حوزۀ کارگری و حتی کارفرمایی است: «عضو هیأت امنای کمیته امداد امام خمینی ، معاون اشتغال و خودکفایی کمیته امداد، رییس شورای اطلاعرسانی و رییس هیأت اندیشهورز، رییس کارگروه انتشار اوراق قرضالحسنه کمیتۀ امام خمینی، عضو هیأت مدیریه صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر، رییس گروه مطالعات اسلامی بیمه و دبیر شورای اقتصاد سازمان صدا و سیما.» البته منبعد میتواند به جای همۀ اینها بنویسد: وزیر کار ، تعاون و رفاه.
دهم: سر انجام این که باید دید آیا او همچنان به برنامههای تلویزیونی و داوری مسابقات دعوت میشود یا همۀ آن حرفها پیشاانتخاباتی و پیشاوزارتی و پیشااجرایی بود؟
راستی: در وزارتخانهای با این همه کارشناس مجرب باز باید برای وزارت یک نفر را از بیرون سه مجموعۀ بزرگ بیاورند؟ یعنی از مردم مورد نظر آقای رییسی هیچکس درون وزارت کار و تعاون و رفاه یافت نمیشود؟ (این همه مدیر و کارشناس زن نمیتوانند وزیر شوند و تنها باید آقای کاظم صدیقی دربارۀ اندازۀ مقنعه و مانتو کارمندان زن نظر بدهد؟)
مطلب تمام شد اما حیف است بخشهایی از سخنان آقای عبدالملکی در جلسۀ رأی اعتماد در اول شهریور 1400 و نه عصر ناصری را در پایان نقل نکنیم:
- در گام نخست، ایجاد سامانه جامع اشتغال ایرانیان را در دستور کار قرار دادهام تا آخرین وضعیت اشتغال مشخص باشد و به برنامهریزی برای رفع آن کمک کند.
این سامانه یک بانک اطلاعات غنی خواهد بود تا کارآفرینان اقدام به انتخاب افراد کنند و از سوی دیگر متقاضیان شغل، دسترسی بهتری به انتخاب مشاغل داشته باشند.
- در کشورهای پیشرفته سهم مشاغل خانگی ۱۱ درصد کل مشاغل است ولی در کشورمان زیر ۳.۵ درصد. در گذشته طرح «کار از منزل» را به صورت پایلوتی با یک هزار و ۵۰۰ کارآفرین اجرا کردیم و برای بسیاری از افراد کار ایجاد شد. اشتغال خانگی زنان سرپرست خانوار و جویای کار را در دستور کار قرار خواهیم داد. ( تصور امکان تعمیم کاری که در کمیتۀ امداد شده بود)
-انجام ۶ اقدام اساسی در حوزه رفاه، تامین اجتماعی و بازنشستگی. یکی: شفاف سازی دخل و خرج سازمان تأمین اجتماعی؛ آمارهایی از دخل و خرج را در اختیار نمایندگان قرار میدهیم.
- حرکت به سمت بیمه اجتماعی برای ۹ دهک. با اجرای این برنامه یک انقلاب در حوزه بیمۀ تامین اجتماعی انجام خواهم داد.
- نهادینه کردن عدالت در بهرهمندی از خدمات بهداشتی و درمانی و اجرای کامل قانون هدفمندی یارانه ها با بانک جامع رفاه ایرانیان.
- ۸۹ هزار میلیارد برای کمک به مطالبات سازمان تامین اجتماعی تصویب شده و نیازمند همکاری مجلس هستم.
- بانک توسعه تعاون را تقویت و اقدام نوآورانه انجام خواهیم داد. آن اقدام، توسعه تولید شاخص فضای کسب و کارهای تعاونی با امکان رصد در فضای کسب و کشور است؛ ضمن اینکه وارد حوزه سیاستگذاری در فضای کسب و کار برای تعاونی ها بخصوص در حوزه تعاونی های روستاییان، عشایر و کشاورزی و ارتقای فرهنگ تعاون می شویم.
-رسیدگی به سالمندان، اجرای سند ملی سالمندان، ارائه بستههای معیشتی برای سالمندان، حمایت از کودکان بی سرپرست، رسیدگی به زنان بیسرپرست و بد سرپرست، کمک به ازدواج زنان سرپرست خانوار و ایجاد مشاغل خانگی برای زنان سرپرست خانوار از مهمترین برنامه هاست.
صدها هزار زن سرپرست خانوار پشت نوبت خدمات رسانی هستند. این موضوع را به صورت جدی دنبال میکنیم تا این قشر از زنان به سرعت وارد چرخه خدماترسانی شوند.
- جایگزین کردن مدیران متخصص انقلابی، با تجربه و جهادی. تا کی بنشینیم و بگوییم که این مجموعه ها را مافیا گرفته است؟ امروز روز اقدام است و این وضعیت مجموعهها با دولت و مجلس انقلابی از ما پذیرفته نیست ضمن اینکه شبکه های معاند علیه ما اقدام کرده و آنهایی که منافع آنها به خطر افتاده دروغپردازی میکنند.
با سپاس فراوان از نوشتههایتان. همواره به آموختههای بنده افرودهاند مخصوصا که دیدی همه جانبه بی طرف و قلم شیوایی دارید.
ولی یک نکته را فراموش کردی
همین که یک مدیر دولتی فهمیده کاری از دستش بر نمی آد و استعفا داده خودش کار مهمی است.چرا که قبلیها حاضر به از دت دادن میز خود نبودند
در متن هم آمده بود که این شخص، استعفا نداه بلکه استعفایش داده اند.
من عقیده دارم که مهم نیست ایشان چه شعار و توهمی داشت.
مهم این است که رییس جمهور و مجلس و نظام دنبال وزیر کردن ایشان بودند.فاجعه اصلی در این هست که همه وزرا و نمایندگان در حال شعار دادن هستند.
عصر ایران عزیز
متاسفانه این آدمای متوهم کشتی ایران رو به گل نشوندن و بهاش رو مردم دارن میدن