هفته نامه اکونومیست در یادداشتی درباره سناریوهای احتمالی موجود در مسیر پایان جنگ روسیه در اوکراین سه احتمال پررنگ در راه پایان این جنگ را بررسی کرده- که به سه نتیجه متفاوت ختم میشود.
طبق این پیشبینی، یکی از سه سناریوی احتمالی که پیروزی اوکراین را نوید میدهد، راه حل دلخواه کشورهای غربی است- که با اهلیتر و البته رامتر کردن روسیه، این فرصت را برای غرب فراهم میکند تا راحتتر از پس چین برآیند- که بعد از روسیه دیگر تبدیل به تنها- و بزرگترین مانع هژمونی لیبرالیسم خواهد شد.
به گزارش شفقنا، یادداشت اکونومیست که به قلم آندری کورتونوف، مدیرکل شورای روابط بینالملل روسیه از سال ۲۰۱۱ تاکنون به رشته تحریر درآمده؛ بعد از اشاره به این که «رویارویی روسیه و اوکراین نه یک درگیری قومیست، نه یک درگیری دینی، نه ملی و نه حتی بر سر قلمرو»؛ به این واقعیت مهم اشاره میکند که «این جنگ و کشمکش به برخورد دو شیوه متفاوت زندگی اجتماعی و سیاسی در داخل دو کشور بستگی دارد. یا به عبارت بهتر برخورد لیبرالدموکراسی اوکراین با اقتدارگرایی روسیه- که حداقل در بیست سال گذشته به طور فزاینده از لیبرال دموکراسی دور شده است».
آندری کورتونوف با اشاره به شماری از تفاوتهای اجتماعی و سیاسی اوکراین و روسیه ( از قبیل این که جامعه اوکراین از پایین به بالا سازماندهی شده، روسیه اما از بالا به پایین؛ اوکراین در سی سال اخیر شش رئیسجمهور داشته، روسیه اما سه تن؛ و…) به این موضوع پرداخته که این تقابل بین دو نوع نگاه و نگرش در دو دولتی که مهمترین میراثداران اتحاد جماهیر شوروی هستند، نه تنها اجتنابناپذیر و قطعی بوده، بلکه عواقبی به دنبال خواهد داشت که بسیار فراتر از اروپا را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
به هر حال از نظر بسیاری از کارشناسان سیاسی دنیا جنگ روسیه در اوکراین نبردی است برای شکلدهی به آینده سیستم بینالمللی و به عبارت بهتر آینده نظم جهانی.
اما این که فرجام این جنگ چه خواهد شد، از نظر کوتوروف راه به احتمالات مختلفی میگشاید. به هر حال روسیه بزرگتر، قویتر و ثروتمندتر از اوکراین است. ولی با این حال حمایت و همدردی بینالمللی دنیای آزاد با اوکراین و کمکهای دفاعی، اقتصادی، بشردوستانه و اطلاعاتی غرب میتواند موازنه را تغییر دهد.
به گفته آندری کوتوروف جنگ روسیه در اوکراین میتواند طبق سه سناریوی متفاوت به پایان برسد- البته هر کدام پیامدهای ژئوپولیتیک عظیمی به دنبال خواهند داشت.
سناریوی اول: او عقیده دارد که سناریوی احتمالی اول با شکست قاطعانه کرملین و گرفتاری مسکو در یک بنبست غیر قابل نجات رقم خواهد خورد.
اتفاقی که میتواند طلیعهای برای ایجاد یک نظم جدید تکقطبی به رهبری چین ارزیابی شود و ظهور ناگهانی این کشور در مناسبات جهانی را به دنبال داشته باشد. پیروزی اوکراین همچنین اهلی و رام شدن روسیه را نیز در پی خواهد داشت و البته اتحاد غرب علیه چین را- که در نبود روسیه تنها مانع بزرگ در برابر هژمونی لیبرال خواهد بود، یا به عبارت بهتر تنها مانع موجود در مقابل «پایان تاریخ»- که غرب سالهای سال انتظارش را میکشد.
سناریوی دوم احتمالاَ منجر به حل و فصل ناقص، اما قابل قبول درگیری روسیه و اوکراین خواهد شد- که این نیز به نوبه خود تعویق درگیری دو نوع نگاه و نگرش روسی و اوکراینی را به دنبال خواهد داشت.
این سناریو که ممکن است نوعی مصالحه موقت بین غرب و روسیه را نیز به همراه داشته باشد، ممکن است به یک سازش مهمتر و اساسیتر بین غرب و چین هم ختم شود.
در واقع غرب بعد از توافق با پوتین به دنبال توافق با «شی جین پینگ» خواهد بود- که این نیز به نوبه خود با اصلاح نظم جهانی و تغییرات عمده در سازمان ملل و صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی و سایر نهادهای بینالمللی همراه خواهد شد.
سناریوی سوم اما به تشدید درگیری و فرسودگی طرفین و در ادامه هم تزلزل و فرسودگی نهادهای جهانی و منطقهای منتهی خواهد شد- که در بحبوحه رقابت تسلیحاتی و گسترش تسلیحات هستهای سقوط را تجربه خواهند کرد.
نویسنده در ادامه با اشاره به این که «پیشبینی تحقق یکی از این سه سناریو تحقق بسیار دشوار است»؛ بر این موضوع تاکید میکند که «به نظر میرسد سناریوی اصلاحات- که در آن توافقی برای پایان جنگ صورت میگیرد- بهترین گزینه برای طرفین ماجراست.
دیگر سناریوها یا تغییراتی بسیار بسیار سریع و شدید ایجاد کرده و یا خطرات سیاسی را چندین و چند برابر افزایش خواهند داد.
اما اگر در نتیجه این درگیری شاهد یک انتقال تدریجی و منظم به سوی یک نظم جهانی پایدارتر شویم، میتوان گفت که نوع بشر حفظ شده و فداکاریهای اوکراین به هدر نخواهد رفت».