عصر ایران؛ سجاد بهزادی - پنجم خرداد، سالروز اکتشاف نفت در ایران بود. گویی خرداد در تاریخ این سرزمین، آبستن حوادث زیادی بوده است. 114 سال پیش در چنین روزهایی نخستین چاه نفت خاورمیانه در مسجدسلیمان و در نزدیکی آبادان به نفت رسید.
کشور ایران از آن زمان تا کنون با این سرمایه ملی، فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است اما چه کسی فکر میکرد این ثروت و گنج عظیم یک روز بارگران این مملکت باشد وسبب دردسر؟
به گمان برخی این کالای استراتژیک به جای رفاه ، آرامش و توسعه کشور نشان ناکامی ما در حوزه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی شده است.همین روزها رویترز خبر داد آمریکا محموله توقیف شده نفت ایران توسط یونان را در نزدیکی جزیره اویای یونان تحویل گرفته و مصادره کرده است و برای اولین بار نیست که نفت ایران مصادره میشود.
رقیبان ما اما بی دردسر نفت خود را در خدمت توسعه و رفاه قرار دادهاند و جای ایران را در بازارهای جهانی پر کردهاند.
در خبرها همچنین آمده بود: امارات صادرات نفت به اروپا را شروع کرده است. در بخش گاز طبیعی هم این کشور در نظر دارد به صادر کننده ال ان جی تبدیل شود. دغدغه ایران اما در وضعیت تحریمی تداوم فروش نفت ارزان به چین و رقابت با نفت ارزان روسیه است.
از طرفی دیگر عربستان سعودی هر روز یک میلیارد دلار (ماهیانه ۳۰ میلیارد دلار) صادرات نفت دارد! جنگ اوکراین و توقف جنگ یمن ثروت زیاد به خزانه عربستان افزوده است.
این وضعیت، حسرتهایی بر دل هر ایرانی نشانده و نسلهای بعد آن را در تاریخ خواهند خواند و دربارۀ فرصتسوزیهای ما قضاوت خواهند کرد.
شاید برای نسلهای بعد معما باشد که چگونه یک کشور نفتی در اوج تاریخی قیمت نفت، ضعیفترین اقتصاد جهان را داشته است و هر روز آن با بحران شب میشده است.
در این میان عدهای احساس می کنند ثروت نفت ایران پس از صد و چهارده سال نه تنها رفاه و آسایش برای جامعه به ارمغان نداشته است بلکه روند توسعه را مختل کرده است. آنها می گویند چرا مالزی و یا کره جنوبی که هیچ ذخیره نفتی ندارند به پیشرفتهای بزرگی دست پیدا کرده اند. برخی دیگر حتی پا را فراتر میگذارند و نفت را سبب نکبت میدانند تا نعمت.
واقعیت این است که عقبماندگی کشورهای نفتی را نمیتوان الزاما به حساب این ثروت ارزشمند دانست. در چگونگی حکمرانی باید تأمل کرد و این پارادوکس را باید در چگونگی مصرف درآمد حاصل از نفت دید. کجای دنیا رابطه معکوسی بین ثروت ملی و توسعه برقرار است که ما چنین گرفتار و درماندۀ آن شدهایم؟
به پشتوانه همین ثروت ملی است که در برنامه آوردیم ایران میبایست به موجب سند چشم انداز ۲۰ ساله و تا سال ۱۴۰۴ یعنی سه سال دیگر در جایگاه اول اقتصادی و درآمد سرانه خاورمیانه قرار داشته باشد.
امروز اما بر اساس گزارش معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق بازرگانی تهران، تغییرات شاخص بهای مصرف کننده در ماه مارس ۲۰۲۲ نرخ تورم ایران نسبت به ماه مشابه سال قبل نشان میدهد ۱۷ برابر تورم عربستان و نزدیک به ۷ برابر تورم عراق - دو کشور دیگر نفتی خاورمیانه- است.
عراق و عربستان با ثروت ملی خود چگونه برنامه ریزی کردند که امروز این قدر فاصله تورمی با آنها داریم؟
کارکرد سیاسی نفت نیز در کشور ما با هیچ محاسبه و منطقی سازگار نیست. در اقتصادهای غیررانتی و غیر نفتی، درآمد دولت عمدتاً از محل جمعآوری مالیات تأمین میشود؛ برعکس اقتصادهای رانتی و نفتی که دولتها خود را به ملتها وابسته نمی بینند و بخش بزرگی از درآمدهایشان متکی به درآمد نفت است.
طنز تلخ این ماجرا این است که کشور نفت خیز باشی اما درآمد نفتی نداشته باشی و بخواهی با مالیات های سنگین از ملت فقر زده کشور را اداره کنید.
این وضعیت وچارچوب در همه بخشها همین قصه را دارد. این کشور سال های طولانی به خاطر اقتصاد رانتی و نفتی اساسا اجازه داده نشد جامعه مدنی تقویت و زمینه ساز توسعه و پیشرفت شود.. طنز تلخ ماجرا اینجاست؛ حالا هم که راهی جز مالیات و جیب ملت نیست همچنان بستری برای شکلگیری جامعه مدنی نیست.
چرا باید از جامعه تهیدست و صنایع ورشکسته مالیات سرسام آور گرفت اما همچنان مانع شکل گیری جامعه مدنی بود و به توانمندیها در جامعه کم توجه است و کاری نکنند تا رضایتمندی مردم بالا رود؟ مگر از جماعت فقر زده و ناراضی می توان مالیات مورد انتظار را گرفت؟
اگر می گویند نفت برای ما "بار گران" شد از این روست که به جای آن که درآمد نفتی به آسانی در دسترس و سبب توسعه و آبادانی این سرزمین باشد، ما را در ردیف ناکارآمدترین کشورهای جهان قرار داده است.
اگر کارآمد بودیم این وضعیت تهدید آمیز فروش نفت با سیاستگذاری و حکم رانی مطلوب تبدیل به فرصت میشد.
قبل از برنامه اخذ مالیات گسترده از ملت باید شکل گیری دولت رانتیر(rentier state) را به معنای واقعی حذف می کردیم و از مدیرانی توسعهگرا در لایههای مختلف استفاده میشد و به جای رانتجویی، از بازیگران واقعی بخش خصوصی حمایت و درهای اقتصادی این کشور را بر روی جهان باز می کردیم.