صالح دلدم (روزنامه نگار) ، درباره دلایل ورشکستگی سینمای ایران نوشت:
۱- تجربه نشان داده وقتی حال مردم خوب باشد، فعالیتهای تفریحی و فرهنگی هم رشد پیدا میکنند. این روزها مردم برای حداقلهای زندگی و معیشت خود نیز با مشکل روبرو هستند و طبیعی است که در این شرایط اسفناک اقتصادی و تورم لجام گسیخته، آخرین اولویت در سبد خانواده، فرهنگ شامل کتاب، تئاتر، سینما و... خواهد بود.
۲- بلیت سینما بدون توجه به هشدار کارشناسان و با نظر و فشار افراد صاحب نفوذ سینما که در بالای شهر تهران ساکن هستند و حسابهای میلیاردی دارند، با افزایش شصت درصدی به نزدیک پنجاه هزار تومان رسید. یک خانواده چهارنفره برای تماشای فیلم باید دویست هزار تومان هزینه بلیت بپردازد و با مخارج جانبی مانند رفت و آمد و خوراکی، این هزینه به چهارصد هزار تومان میرسد که در حقیقت باعث شده تا پای خانوادهها از سالن سینما بریده شود یا در بهترین حالت خانوادههایی که دو یا سه فیلم را در هر بازه اکران میدیدند، به تماشای یک فیلم اکتفا کنند.
۳- واقعیت این است که فیلمهای ایرانی آینه زندگی مردم نیستند و مخاطب با آنها همذات پنداری نمیکند. فیلمها آینه زندگی همان قشر مرفه یا دغدغههای آنها هستند که فیلمسازان ما هم با آنها حشر و نشر دارند، همانهایی که بلیت سینما را گران کردند، در ساخت این فیلمها هم دخیل هستند و در نتیجه نود درصد مردم ایران به سینما نمیروند.
۴- متاسفانه جریان سانسور باعث شده تا سینمای ایران خنثی شود و به سوی سوژههای ملتهب و چالش برانگیز نرود و فیلمساز ریسک بالای توقیف و از بین رفتن سرمایه خود را کنار بگذارد. سینمای سیاسی نداشته باشیم، در فیلمها پلیس بد نداشته باشیم، قاضی یا مسئول فاسد نداشته باشیم و کمدیها هم بیشتر بر پایه شوخیهای سطح پایین فیلمفارسی به جای کمدی موقعیت باشند یا فیلمهایی ساخته شوند که کانون خانواده را تضعیف کنند. علاوه بر این فیلمسازان به خود زحمت مطالعه هم نمیدهند که بعنوان نمونه علیرغم داشتن منابع ادبی غنی در کشور، فیلمنامه اقتباسی نزدیک به صفر باشد.
۵- لزوم اکران فیلمهای روز جهان یک واقعیت کتمان نشدنی است. بسیاری از فیلمهای سینمای جهان در سالهای اخیر مشکل ممیزی چندانی هم ندارند و بدون سانسور آنچنانی میتوانند به روی پرده بروند. دفاتر پخش میتوانند با اکران فیلم خارجی به سود برسند و این سود را به تولید و اشتغال سینما سرازیر کنند و سالنهای سینما درآمدزایی کنند. اما در این میان تنها پلتفرمهای آنلاین فیلم خارجی را نمایش میدهند و سینمای ایران از اقتصاد آن بیبهره مانده است. مردم حق دارند که فیلمهای جهان را روی پرده سینما با کیفیت مناسب ببیند و در کنار این رونق، فیلمهای ایرانی هم میتوانند با آشتی مردم با سینما بفروشند و از طرفی فیلمساز ایرانی هم در رقابت با فیلم روز جهان مجبور میشود کیفیت کار خود را بالا ببرد اما انحصار بلای جان کیفیت شده است. مانند ماجرای خودروی ایرانی و ممنوعیت واردات خودروی خارجی و قیمت رقابتی.
۶- ترکیب اکران نوروز ۱۴۰۱ ترکیب مناسبی نبود و شورای صنفی نمایش عملکرد قابل قبولی نداشت. ایرادی ندارد سینمای ایران به ایدئولوژی اهمیت دهد و در تمام جهان سینما هم ابزاری برای سیاست شده است اما تمام سینما ایدئولوژی نیست. سینما سرگرمی است. موسیقی است. هنر هفتم است و بهرهبردار از هنرهای ماقبل خود. زیبایی شناسی و خلاقیت در هنر است. چرا مردم باید همزمان با صداوسیما، در سینما هم هزینه بپردازند و آثار مشابه همان ایدئولوژی را ببینند؟ از طرفی سینمایی هم که به اجتماعی در ایران تعبیر شده است، بیشتر ژانر نکبت است. مردم گرفتار قرار نیست در سینما هم دو ساعت دوباره گرفتاریهای خود و سیاهی را ببینند. سینما امید و آرامش و حال خوب باید بدهد و سینمای ایران از آن تهی شده است.