عباس عبدي در روزنامه اعتماد نوشت: هميشه تاكيد كردهام كه ما نيازمند وحدت نظر در روش هستيم، اختلاف محتوايي هست و خواهد بود، ولي اختلاف در روش از جمله قواعد گفتوگو و تحليلِ واقعيت، پذيرفتني نيست.
ما در محتواي افكار و ارزشهايمان ميتوانيم متفاوت باشيم، ولي بايد در موضوعات مشابه، نسبت به روش توافق نسبي داشته باشيم. بنابراين مهمتر از محتواي هر اقدام و تحليل سياسي، روشي است كه آن محتوا بر آن اساس شكل گرفته است. براي نمونه ميتوان گفت؛ اين گزاره كه هدف وسيله را توجيه ميكند يا نميكند، به نسبت مخدوش است، زيرا هدف اوليه ما توافق نسبت به وسيله است و تمايزي ميان اين دو وجود ندارد.
متاسفانه هميشه وسيله را در خدمت هدف قرار دادهايم، در حالي كه رسيدن به روش و وسيله مشترك، يك هدف اوليه و بسيار مهم است. در فوتبال ميتوانيم طرفدار يك تيم باشيم، اگر خوب بازي كند، برنده ميشود، مدير خوب، مربي خوب، بازيكن خوب، تاكتيك خوب، همه اينها هنگامي معنا ميدهد كه بازي فوتبال براساس يك قاعده و روش و منطق مشترك انجام شود. به عبارت ديگر اگر خطايي را به زيان يك تيم پنالتي بگيريم، همان خطا را بايد به سود آن تيم نيز پنالتي بگيريم.
ما نميتوانيم در موضوعات يكسان از منطق دوگانه و قواعد روشي متفاوت استفاده كنيم. به نظر ميرسد كه مشكل مهم نيروهاي سياسي در كشور بيش از اينكه اختلاف محتوايي باشد ملتزم نبودن به يك منطق و روش و قاعده تحليلي مشترك است. براي نمونه در تحليل و موضعگيري نسبت به ماجراي اوكراين شاهد چنين منطق دوگانهاي هستيم.
يك گروه كه جناح رسمي كشور هستند، با تعابيري مختلف و در عمل نيز از حمله روسيه به اوكراين دفاع ميكنند، يا حداقل آن را اگر نه مشروع، بلكه قابل فهم ميدانند. اين رويكرد مبتني بر نظريه واقعگرايي در روابط بينالملل است. اتفاقا در ماجراي حمله اخير ايران به اربيل نيز از همين منطق استفاده كردند. نتيجه طبيعي تن دادن به اين منطق و رويكرد اين است كه چيزي به نام حق و قانون فراتر از قدرت و منافع در روابط بينالملل اعتبار حقوقي ندارد، يا حداقل ميتوان گفت كه قانون و حقوق هنگام مغايرت با امنيت ملي، كنار گذاشته و قدرت و زور جايگزين آن ميشود.
تشخيص مغايرت يك پديده با امنيت ملي هر كشوري نيز برعهده مقامات همان كشور است و نميتوان كشورها را در اين تشخيص مقيد و محدود كرد.
گروه دوم و در نقطه مقابل، منتقدان اين سياست رسمي و حكومتي هستند كه با استفاده از رويكرد حقوقي و اخلاقي حمله به هر كشور ديگري از جمله حمله روسيه به اوكراين را كلا محكوم ميكنند و حملهكننده را متجاوز مينامند.
هركدام از اين دو رويكرد ميتوانند مبناي يك منطق مشترك براي تفاهم يا گفتوگو باشند، به شرطي كه حاملان و مدافعان آنها در همه حال و در همه موارد از منطق خود تبعيت كنند، نه آنكه در موارد ديگر از آن عدول نمايند. ابتدا منطق طرفداران سياست رسمي ايران را بررسي كنيم. آنان براساس همين منطق، حضور در سوريه را نيز مشروع و قابل قبول ميدانند، مبارزه با داعش در سوريه و عراق را حق مسلم ايران براي تامين امنيت خود ميدانند.
اگر با اين منطق موافق باشيم، تمامي اقدامات امريكا و غرب در ماجراي هستهاي ايران و نيز حضور آنان در سوريه و هر جاي ديگري را نيز بايد پذيرفت و به عنوان رفتاري طبيعي با آن مواجه شد. در اين صورت نميتوان قطعنامههاي شوراي امنيت يا تحريمهاي گسترده عليه ايران را به كلي نامشروع دانست و ناديده گرفت، زيرا آن كشورها نيز برحسب دركي كه از امنيت و منافع ملي خود دارند، چنين اقداماتي را انجام ميدهند، به قول معروف كاري كه عوض دارد گله ندارد.
از سوي ديگر منتقدان سياست رسمي ايران در اوكراين نيز عموما از معيار و منطق دوگانه سود ميجويند. نمونهاش اقدامات غربيها در منطقه و بهطور مشخص موضوع هستهاي ايران است.
اگر ايران به هر دليل بخواهد فناوري هستهاي و غنيسازي داشته باشد (درستي يا نادرستي اين سياست براي ايران بحث ديگري است، مثل خواست اوكراين براي الحاق به ناتو) چرا كشور ديگري مجاز باشد كه با ايران برخورد كند؟ چرا ايران بايد در برابر خواست آنان كوتاه بيايد و به كوتاه آمدن در برابر غرب توصيه شود؟
درباره حضور كشورهاي ديگر در سوريه، ليبي، عراق و افغانستان و يمن نيز بايد از همين استدلال سود جست. وجود منطق دوگانه در تحليل رويدادهاي بينالمللي؛ بزرگترين مانع براي رسيدن نيروها به تفاهم متقابل است. رويكرد نادرستي كه اتفاقا منحصر به روابط بينالملل نميشود در امور داخلي هم فراوان وجود دارد.
منطق دوگانه، در اصل منطق نيست، بلكه جدل و خشونت است. ترديد ندارم كه اگر فقط منطق دوگانه نيروها نقد و رفع شود، بخش قابل توجهي از اختلافات محتوايي نيز از ميان خواهد رفت. ريشه اين دوگانگي، بيتوجهي به اين قاعده طلايي اخلاقي است كه امام علي خطاب به فرزندش نوشت: «آنچه را بر خود ميپسندي براي ديگران نيز بپسند و... برعكس.»
مهم نيست كه ما در روابط بينالملل رويكرد واقعگرايانه داريم يا ليبرالي و اخلاقگرا، مهم اين است كه اين رويكرد را بايد در همه موارد دنبال كنيم. ميگويند يك خواهر و برادر همزمان ازدواج كردند. يكي از فاميلها پس از يك سال مادر اين خواهر و برادر را ديد و حال و روز آنها را پرسيد. پاسخ داد كه داماد بسيار خوبي دارم. در همه كارهاي خانه به دخترم كمك ميكند، او را به سفر خارج ميبرد، خانه و اتومبيل خريده و هر هفته به ما سر ميزنند. ولي امان از عروسم كه پسرم را ذله كرده، ميگويد در كارهاي خانه كمك كند، درخواست سفر خارج و خريد خانه و خودرو دارد، اصلا هم حاضر نيست به منزل ما بيايد همهاش خانه پدر و مادر خودش ميرود!!
بله دوستان؛ بسياري از نيروهاي سياسي ايراني به همين اندازه ضايع، تحليل و داوري ميكنند.'