۰۸ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۲:۱۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۳۱۰۱۹
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۶ - ۲۳-۱۲-۱۴۰۰
کد ۸۳۱۰۱۹
انتشار: ۱۷:۰۶ - ۲۳-۱۲-۱۴۰۰

خاطرات جوان ترین عضو کابینه

خاطرات جوان ترین عضو کابینه
سخنگو دولت: بیشترین تجارب کاری من اتفاقا در حوزه‌های علمی و پژوهشی بوده است. از حوالی سال ۸۶ و ۸۷ که همزمان با تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد وارد فضای کاری شدم، در مرکز پژوهش‌های مجلس و پژوهشکده شورای نگهبان به تحقیق و پژوهش می‌پرداختم. درکنار این موضوع، به تدریس در دانشگاه‌های مختلفی هم اشتغال داشتم.

«روز جوان» بهانه‌ای شد تا سراغ علی بهادری‌جهرمی جوان‌ترین عضو دولت سیزدهم برویم و با او گفتگو کنیم.

به گزارش خبرگزاری فارس، امتیاز جوان‌ترین عضو دولت در دو دوره اخیر ریاست جمهوری، به دو «جهرمی» رسیده‌است. در دولت دهم اگر «محمد جواد آذری جهرمی» با ۳۶‌سال سن وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات شد، این بار و در کابینه دولت سیزدهم، «علی بهادری جهرمی» با همان ۳۶ سال سن، لقب جوان‌ترین عضو دولت را از آن خود کرده است. بهادری جهرمی که بیش از این ریاست مرکز وکلا و کارشناسان قوه قضاییه را به عهده داشت، در دولت سیزدهم، صدای دولت شد و به عنوان سخنگو، از آبانماه ۱۴۰۰ پاسخگوی سوالات خبرنگاران است. روز گذشته نیز بهادری جهرمی به عنوان دبیر هیئت دولت انتخاب شد. سال ۱۴۰۰ برای بهادری جهرمی یک حادثه خیلی تلخ داشت و آن هم از دست دادن دختر سه‌ساله‌اش بود که با واکنش‌ها و ابراز محبت و همدردی‌های زیادی از سوی مردم در شبکه‌های اجتماعی همراه شد.

به بهانه روز جوان سراغ علی بهادری جهرمی رفتیم تا از جوانترین عضو دولت بیشتر بدانیم.

شما در گذشته یعنی زمان دولت اصلاحات عضو مجلس شورای دانش آموزی شدید. چه شد که این اتفاق افتاد؟

مجلس دانش‌آموزی یک مجلس انتخابی بود. در دولت موسوم به دوم خرداد، طرحی داده شد، مبنی بر این­ که مدارس شورای دانش‌آموزی داشته باشند. انتخابات در مدرسه برگزار می‌شد و منتخبین، عضو شورای دانش‌آموزی مدرسه می‌شدند. آن زمان که مجلس دانش ­آموزی راه افتاد، درمقطع دبیرستان مشغول تحصیل بودم. در انتخابات مدرسه به عنوان رئیس شورای دانش‌آموزی مدرسه انتخاب شدم. بعد از مدرسه، در هر منطقه شهری بین روسای شورای دانش‌آموزی مدارس انتخابات برگزار می‌شد که برگزیدگان عضو شورای دانش‌آموزی منطقه می‌شدند و در نهایت هم اعضای شورای دانش‌آموزی استان انتخاب می‌شدند. از بین اعضای هیئت رئیسه هر استان، اعضای شورای دانش‌آموزی کشوری انتخاب می‌شدند. یک فرآیند این‌چنینی با رای دانش‌آموزان طی شد که عضو شورای دانش‌آموزی کشور شدم. آقای دکتر مظفر آن موقع وزیر آموزش و پرورش بود.

چه خاطراتی از مجلس شورای دانش آموزی دارید؟

مدیر مدرسه ما در آن مقطع آقای حسینی بود که این بزرگوار خیلی به من محبت داشت. دلیل این موضوع هم این بود که معمولا بچه‌های درس‌خوان مدرسه خیلی فعالیت اجتماعی نداشتند، بچه‌هایی که فعالیت اجتماعی داشتند هم، خیلی درس‌خوان نبودند. خدا را شکر در عین حالی که در فعالیت‌های اجتماعی مشارکت داشتم، درسم هم بد نبود. برای همین مسئولان برای اینکه نشان دهند بین درس و فعالیت اجتماعی می‌توان جمع کرد، از اقدامات ما استقبال می‌کردند و لذا نه تنها چالشی نداشتیم، بلکه خیلی هم از پیشنهادات استقبال می‌شد. مثلا یکی از ابتکارات جالب مدیر مدرسه در آن مقطع این بود که از شش روزی که هر هفته در مدرسه بودیم، پنج روز مدیران و معلمان سر صف صحبت می­کردند، یک روز هم نماینده دانش‌آموزان که رئیس شورای دانش‌آموزی بود سر صف صحبت می‌کرد.

آیا از همان دوران فکر این را داشتید که یک روز تبدیل به شخصیت سیاسی شوید؟ یا این مسیر خودش ایجاد شد؟

البته من شخصیت سیاسی نیستم، حقوق خوانده ­ام. در مدرسه هم بیشتر در فضای فنی مهندسی بودم.

در رزومه شما هست که از مهندسی به حقوق تغییر رشته دادید. چرا؟ چه شد که چنین جراتی کردید؟ نظر اطرافیان در این رابطه چه بود؟

در مدرسه علاقه و دغدغه‌ام هوافضا و مکانیک بود. در بازه سنی ما این موضوعات رواج داشت و خودم هم به این‌ها علاقه داشتم. در درس فیزیک معمولا مسئول حل مسائل درسی همکلاسی‌ها بودم. مدت‌ها بعد از دانشجو شدنم هم فیزیک تدریس می‌کردم.

کنکور که شرکت کردم مهندسی دانشگاه امیرکبیر قبول شدم. دو سه هفته در دانشگاه حاضر شدم و هم‌زمان با اساتید و خانواده مشورت هم می‌کردم. اساتید بنامی برای من پیرامون نقش رشته‌های مختلف دانشگاهی در توسعه و اصلاح نظامات اداری، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی توضیحاتی ارائه کردند. مشورت‌های یکی از اساتید که خودش مهندسی خوانده بود و بعد در فلسفه معلم محض شده بود، تاثیر جدی بر من گذاشت و من را قانع کرد که کسانی که نگاه ریاضی و مهندسی دارند، با ورود به حوزه‌های علوم‌انسانی می‌توانند موثر واقع شوند.

نکته دیگر این‌که در دوران تحصیل دبیرستان ما و حتی همین الان، عرف نانوشته‌ای هست که هرکس درس خوبی دارد، باید رشته ریاضی‌فیزیک را انتخاب کند. همیشه جزو دو سه نفر اول کلاس بودم، فضای مدرسه و ذهنیت همه این بود که ما باید در رشته ریاضی‌فیزیک تحصیل کنیم. تازه بعد از ریاضی، نوبت علوم تجربی و پزشکی بود و به هر حال ورود به رشته‌های علوم انسانی برای دانش‌آموزان درس‌خوان آن مقطع قابل تصور نبود یا کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت؛ لذا ناخودآگاه ما در فضای دبیرستان به سمت ریاضی سوق داده شدیم و اگر می‌خواستیم انسانی را انتخاب کنیم، زشت و غیرمنطقی به شمار می‌آمد!

اما بعد که وارد دانشگاه شدم و واقع‌بینانه‌تر با علوم و رشته‌های دانشگاهی برخورد کردیم، متوجه این موضوع شدم که مشکلات کشور ما بیش از آن‌که ناظر به حوزه‌های فنی مهندسی باشد، در حوزه‌های علوم‌انسانی قابل حل شدن است. به عبارت دیگر، در حوزه‌های علوم انسانی بیشتر و بهتر می‌توان به حل مشکلات کشور و مردم کمک کرد.

با این مقدمات تغییر رشته داده و دانشجوی رشته اقتصاد شدم. یک سال در این رشته تحصیل کردم. این یک سال هم خیلی خوب و پربار بود. در این مقطع توانستم از اساتید خوبی بهره‌مند شوم. آقای دکتر اسدالله فرزین‌وش که آن موقع یا رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران بودند یا معاون این دانشکده. از کلاس‌های پروفسور مسعود درخشان، آقای دکتر داود منظور که الان رئیس سازمان امور مالیاتی هستند، آقای عادل آذر و در حوزه مدیریتی هم از کلاس‌های دکتر رضاییان استفاده‌های زیادی بردم.

بعد از این یک سال، هنوز ذهنم درگیر رشته‌های علوم انسانی بود، چون از قبل به این رشته‌ها فکری نکرده بودم و اقتصاد را هم به دلیل قرابتش به ریاضی انتخاب کرده بودم. با توجه به سابقه­‌ای که در ریاضی داشتم، مقداری از فهم و تحلیل دروس تئوری علوم انسانی واهمه داشتم. وقتی با مباحث نظری اقتصاد آشنا شدم، متوجه شدم نه آن‌طور که فکر می‌کردم مباحث علوم انسانی خشک است و نه این‌که فراگیری آن‌ها مشکل به نظر می‌رسد. مشورت‌ها را در همان سال با سایر اساتید تکمیل کردم. مثلا خاطرم هست که با حجت‌الاسلام دکتر امیر غنوی هم در آن زمان صحبتی داشتم و در نهایت به این جمع‌بندی رسیدم که حقوق بخوانم.

شما برادری دقیقا همسن و سال خودتان دارید که حتی چهره‌اش مشابه شماست. این موضوع تا به حال چالش خاصی هم برایتان ایجاد کرده است؟ این­که حرفی از شما به اسم ایشان، یا حرفی از ایشان به اسم شما بخورد؟

بله، برادری دارم که خب مانند سایر برادر‌ها چهره‌ای شبیه به چهره همدیگر داریم. منتهی ایشان چهار سال از من بزرگتر است. هم رشته هم هستیم، ایشان نیز فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران هستند و در حقوق، حکم استادی برای بنده دارند.

با وجود اختلاف سنی ۴ ساله، خیلی از جا‌ها ما را با یکدیگر اشتباه می‌گیرند. حتی برخی از همکاران هم تصور می‌کردند که ما دوقلو هستیم! خیلی از اوقات که در برنامه‌های تلویزیونی دعوت شدیم و یا درجلساتی حضور داشته‌ایم، اسم‌ها یا تصاویرمان را جابجا زده‌اند. مثلا در تلویزیون حضور پیدا کردم، عکس ایشان را به عنوان معرفی من منتشر کرده‌اند یا برعکس. خیلی از اوقات هم با من تماس گرفته‌اند و درخواست مصاحبه در موضوعی داشته‌اند که برادرم متخصص است. یا در مواردی با ایشان قرار مصاحبه داشته‌اند و با من تماس می‌گرفتند که چرا سر وقت برای مصاحبه حاضر نشده‌ام! این‌چنین مواردی اتفاق افتاده که طبیعی و اشتباهات معمولی‌ای است، اما خب چالشی رخ نداده است.

به عنوان جوان­ترین عضو دولت، نگاه­ها به اظهارنظر‌های شما چطور است؟ گویا در برخی موارد اظهارنظر‌های خاص تری داشته ­اید، مثل حضور خانم‌ها در ورزشگاه.

اظهارنظر‌ها در دولت بیش از آن‌که متاثر از سن و سال باشد، متاثر از جایگاه اعضای کابینه است. طبیعتا از هر عضو کابینه انتظار می‌رود که در حیطه تخصصی کاری خودش مشارکت و اظهارنظر‌های فعالانه‌تری داشته باشد. با توجه به حوزه کار ما که رسانه و افکار عمومی است و با توجه به رسالتی که رئیس جمهور بر دوش ما گذاشته‌اند، مبنی بر این‌که علاوه بر سخنگویی دولت، در جلسات هیات دولت به نوعی وکیل‌مدافع مردم باشم و مطالبات مردمی را مطرح کرده و به بحث بگذارم و از همین منظر هم به تصمیمات و مصوبات هیئت دولت نگاه کنم، خب تلاش کرده‌ام که نقش فعال‌تری در جلسات داشته باشم و از منظر افکار عمومی به مسائل بپردازم و مواضعم را بیان کنم.

تفاوت یک شخصیت سیاسی جوان با غیر جوان در رفتار و عملکرد سیاسی‌­اش چیست؟

معمولا جوان‌ها بی‌محاباتر در امور ورود می‌کنند، مصلحت‌سنجی‌های محتاطانه و منفعلانه، کمتر از سوی جوانان سر می‌زند. به واسطه ارتباط بیشتر با فضای مجازی و فضا‌های دانشجویی و جوانان، نشاط و پویایی در تصمیمات جوانان بیشتر است. مدیران مسن‌تر هم نوع نگاه خاص و پختگی خودشان را دارند. البته باید این نکته را همواره مدنظر داشت که نوع نگاه‌ها و تحلیل‌ها همیشه و در همه موارد نمی‌تواند صرفا از سن و سال مسئول و مدیر متاثر باشد. بعضا جوانانی هستند که از پختگی بیشتری برخوردارند و برخی مدیران مسن‌تر نیز با جسارت عمل می­کنند و از روحیه جوانی در تصمیم‌گیری‌ها بهره می‌برند.

شما تالیفات متعددی در قالب کتاب و مقاله داشته ­اید. با وجود سال‌ها مسوولیت در جوانی و مشغله چطور توانستید این کار‌ها را انجام دهید؟

بیشترین تجارب کاری من اتفاقا در حوزه‌های علمی و پژوهشی بوده است. از حوالی سال ۸۶ و ۸۷ که همزمان با تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد وارد فضای کاری شدم، در مرکز پژوهش‌های مجلس و پژوهشکده شورای نگهبان به تحقیق و پژوهش می‌پرداختم. درکنار این موضوع، به تدریس در دانشگاه‌های مختلفی هم اشتغال داشتم.

بیشترین زمان و تجربه کاری صرف شده من در همین حوزه‌ها بوده است. بیشترین تألیفات هم مربوط به همین مقاطع زمانی است. البته زمانی هم که توفیق شده و در حوزه‌های اجرایی فعالیتی داشته‌ام، همیشه سعی کرده‌ام ارتباطم را با فضای دانشگاه و پژوهش حفظ کنم. با همکاری همکاران هم پروژه‌هایی را در حوزه‌های کارشناسی و پژوهشی پیش برده‌ام. کلاس درس را هیچ‌وقت تعطیل نکردم. شاید در ترم‌هایی که مشغله‌های زیادی داشته باشم، تعداد درس‌های کمتری در حد یکی دو عنوان درسی را بردارم، اما در زمان‌هایی که فرصت بیشتری داشته‌ام، در طول یک ترم هفته‌ای تا پانزده بیست کلاس درس هم داشته‌ام. همیشه اولویت و علاقه اولی خودم فعالیت در همین حوزه‌های آموزشی و پژوهشی بوده است.

امسال یکی از فرزندانتان رو از دست دادید و عده زیادی از مردم در فضای حقیقی و مجازی با شما همدردی کردند. چنین برخوردی را توقع داشتید؟

خب از قشر‌های مختلف و سنین متفاوت، خیلی با من ابراز همدردی کردند. برخی متاسفانه تجارب مشترکی داشتند. حتی خیلی‌ها که از منظر سیاسی و حیطه‌های کاری در فضا‌های متفاوتی بودند، به بنده محبت و لطف داشتند. همان زمان از همه تشکر کردم و از این فرصت اسفاده کرده و مجددا از همه تشکر می‌کنم.

در این مدت که بیشتر به چهره شناخته شدید مواجهه مردم به خصوص قشر جوان با شما چطور بوده است؟ چه درخواست‌هایی داشتند و چه نگرانی‌هایی را مطرح کردند؟

از زمانی که در حوزه وکالت، سمت اجرایی گرفتم، کم و بیش به عنوان چهره ­ای که شما در سوالتان مطرح کردید، شناخته شدم. از همان زمان مواجهه بیشتری از سوی مردم صورت می‌گرفته است. خب این موضوع طبیعی هم هست، مانند همه مسئولان دیگر. بیشترین مطالبات و دغدغه‌های مردم، حل مشکلات اقتصادی مانند بیکاری، کم بودن حقوق و مزایا و مسائلی از این دست بوده است. با توجه به این‌که سمتی در موضوعات اقتصادی نداشته‌ام، سعی کرده‌ام انتقال­ دهنده و نقل‌کننده صادق نامه‌ها و درخواست‌های مردم به مسئول ذی‌ربط باشم.

ارسال به دوستان