عصر ایران؛ جعفر محمدی - حمله روسیه به اوکراین، نقض آشکار مقررات بین المللی و جنایت علیه بشریت است. اما در جنگ اوکراین، نکاتی هم وجود دارد که نباید با بی اعتنایی از کنارشان گذر کرد.
لذا هر چند که می دانم هم غربگرایان و هم روس گراهای وطنی، از این نوشتار ناخرسند خواهند شد، ولی بر سبیل انصاف و انسانیت، مختصروار بدان ها می پردازم:
1 - جنگ اوکراین نشان داد که برغم تمام ادعاهای تمدنی در جهان قرن 21 ، هنوز در عصر حاکمیت جنگل زندگی می کنیم و آنچه بیش از همه، کارکرد دارد، "زور" است و نه شعارهای پرطمطراق و پیمان های سیاسی که اگر عهد و امضای سیاستمداران ارزشی داشت، امروز تانک های ارتش روسیه بر خاک همسایه رد خون بر جای نمی گذاشتند.
مگر همین روسیه به همراه آمریکا و انگلیس در ماجرای خلع سلاح هسته ای اوکراین، به این کشور تضمین امنیت و عدم حمله نداده بودند؟!
کسانی که به روس ها دل بسته اند به اندازه دلبستگان آمریکا ساده لوح هستند؛ تنها راه بقا در این دنیا، فقط و فقط قدرتمند شدن است و قدرت اصلی، همراهی مردم است و سپس توانایی های اقتصادی، نظامی، سیاسی، روابط خوب جهانی و... .
2 - جنگ اوکراین، ثابت کرد که در دنیای مملو از نژاد پرستی آمیخته به ریا کاری زندگی می کنیم و اتفاقا غربی هایی که در کتاب ها، رسانه ها و کنفرانس های پر طمطراق شان، مدام از برابری و انسانیت سخن می گویند، بیش از همه نژاد پرست ترند.
وقتی خبرنگاران غربی در گزارش های خود از اوکراین گفتند که مردم جنگ زده این کشور، موبلوند هستند، چشمان آبی دارند یا مثل اروپایی ها لباس می پوشند و آنها را با این ملاک ها با جنگ زدگان بی نوای سوری و یمنی و افغان مقایسه کردند و حتی یکی شان گفت نگاه کنید! ماشین هایشان هم مثل ماست، کاملاً ورای مغز نژاد پرستانه حاکم بر غرب مشخص شد: آنها انسان ها را بر مبنای رنگ پوست، رنگ چشم، رنگ مو و نوع لباس ارزیابی می کنند نه صرفاً بر مبنای انسان بودن. (اینجا را ببینید)
کشته شده های حمله آمریکا به یک مراسم عروسی در افغانستان
احتمالاً از نظر گزارشگران غربی، چون چهره و لباس این مردم شبیه اروپایی ها نیست، پس کشته شدن شان چندان غیرعادی محسوب نمی شود.
جالب است که یکی از سیاستمداران فرانسوی که درباره جنگ زدگان سوری گفته بود که بهتر است آنها در کشورشان بمانند و بجنگند و ما در اروپا امکان پذیرش شان را نداریم، درباره اوکراینی ها به مقررات بین المللی استناد کرده و گفته که باید کنوانسیون های جهانی در زمینه پناهندگان مورد احترام قرار گیرد و پناهندگان اوکراینی را بپذیریم. گو این که مقررات بین المللی صرفاً برای برخورداری سفید پوستان اروپایی و آمریکایی است و بقیه مردم جهان، نقش سیاهی لشکر را بازی می کنند!
3 - خود اوکراینی ها هم که این روزها تحت ستم آشکار روس ها هستند، در همین چند روز آغازین جنگ، عملکرد نامطلوبی در قبال غیر اوکراینی های ساکن کشورشان داشتند. بی بی سی گزارش داده است که در مرزهای این کشور که صف های طولانی برای خروج غیر نظامی ها ایجاد شده، پلیس اوکراین خارجی ها و به ویژه رنگین پوستان را که بعد از ساعت ها نوبت شان شده را با زور تفنگ به انتهای صف می راند و مانع از سوار شدن آنها به وسایل نقیله و قطارهای خروجی می شود تا اول اکراینی ها بروند! در این گزارش آمده که حتی پلیس، دانشجویان ایرانی را در مرز، تحقیر و مجبور به جمع آوری زباله کرده است!
در سال 2012 که قرار بود لهستان و اوکراین، میزبان مشترک جام ملت های اروپا شوند، برخی اروپایی ها، مردم اوکراین را متهم به نژاد پرستی و رفتارهای فاشیستی کرده بودند و کار آنقدر بالا گرفت که سخنگوی وزارت خارجه اوکراین پاسخ داد: مردم اوکراین از چنین اتهامهایی مبرا هستند و رفتارها ی نژادپرستانه و مستبدانه ندارند. (خبرش اینجاست)
آن موقع، این دعوا جدی گرفته نشد و خیلی زود به حاشیه گل هایی رفت که فوتبالیست های اروپایی در جام ملت ها می زدند ولی به نظر می رسد، نژاد پرستی در عمق وجود غربی ها ریشه دوانده و فرقی هم نمی کند که اوکراینی باشند یا فرانسوی و ... .
فراموش نکنیم در همین اروپا، تا همین 60 سال پیش باغ وحش هایی وجود داشت که به جای حیوانات، انسان های سیاه پوست آفریقایی را به نمایش می گذاشتند و اروپایی ها هم بلیت می خریدند و آخر هفته را با دیدن انسان های جدا افتاده از خانواده و سرزمین شان، خوش می گذراندند. (خبر و تصاویرش را اینجا ببینید). دقت کنید که داریم درباره همین 60 سال قبل صحبت می کنیم و نه درباره دوران قبل از میلاد!
زمان زیادی نیاز است تا مغز فرهنگی عادت کرده به برتری خود بر دیگران، از قید نژاد پرستی خلاصی یابد ولو آن که در مبانی نظری و تئوریک، چنین باوری نداشته باشد.
این ها را صرفاً شعار نبینید یا مانند اکثر نوشته های سیاسی که در صدد غرب کوبی هستند قضاوت نکنید. نادیده گرفتن نقاط قوت فراوان و دستاوردهای درخشان غرب، قطعاً احمقانه است ولی ذوب شدن در غرب و نقد نکردن رفتارهای نامناسب و تناقضات آن نشانه خودکم بینی و حقارت درونی است کما این که درباره شرق نیز چنین است و همین الان عده ای در داخل کشور، از این که بگویند بالای چشم روسیه ابروست ابا دارند و حتی در کمال وقاحت، از جنایات روس ها در اوکراین حمایت می کنند و تازه، یکی از همین ها در توئتیر خود، "دعای امام سجاد (ع) برای مرزبانان" را خطاب به ارتش روسیه بازنشر کرده بود!
4 - جنگ اوکراین میدان تمام عیار نمایش استانداردهای دوگانه است. وقتی ارتش اسرائیل از مرزهای یک کشور عضو سازمان ملل به نام لبنان عبور می کند، وقتی منطقه جولان را که بخش از خاک رسمی سوریه است اشغال می کند، وقتی ارتش عربستان شبانه روز شهرها و شهروندان غیر نظامی یمن را بمباران می کند و ... کشورهای غربی که امروز نگران نقض مقررات بین المللی در اوکراین هستند، یا سکوت می کنند و یا بدتر، طرف متجاوز را می گیرند گو این که مرز لبنان و سوریه و یمن مرز نیست و فقط مرز اوکراین است که باید محترم شمرده شود.
به ترتیب: بمباران یمن توسط عربستان، غزه توسط اسرائیل و اوکراین توسط روسیه
اگر یک دهم محدودیت ها و تحریم هایی را که علیه روسیه متجاوز در همین چند روز اعمال کردند، در طول این سال ها علیه متجاوزان سعودی و اسرائیلی روا داشته بودند، اکنون صلح بیشتری در جهان حاکم بود و ای بسا روسیه نیز در محاسبات اش این ها را در نظر می گرفت و حمله نمی کرد؛ ولی حیف که در جهان امروز، اگر یک منتقد سیاسی به نام جمال خاشقچی را درون اسید حل کنی و جسد مایع شده اش را به چاه بریزی و سپس هواپیماهایت کودکان کشور همسایه را سلاخی کنند، چون روابط ات با غرب خوب است، نه تنها تنبیه و تحریم ات نمی کنند که قراردادهای فروش تسلیحاتی هم می بندند و جلوی دوربینها عکس یادگاری نیز می گیرند!
این که روسیه متجاوز را به گوشه رینگ عزلت و تحریم رانده اند، بسیار کار درستی کرده اند و حق متجاوز هم همین است؛ ولی سخن اینجاست که باید همین رفتار را در برابر سایر تجاوزگری ها نیز داشته باشند که ندارند و نتیجه اش شده است دنیای نا امن کنونی که حتی خون کودکان هم بر اساس رنگ چشمان شان ارزشگذاری می شود!
البته فکر نکنید استاندارد دوگانه، فقط برای غرب است. در همین ایران خودمان آنها که تا دیروز، حضور سعودی ها در یمن تجاوز را متجاوز می نامیدند -و درست هم می گفتند- اکنون برای تجاوزگری آشکار روس کف می زنند و کِل می کشند و حیا هم نمی کنند!
(حالا عده ای می آیند و می گویند قضیه عربستان و یمن با روسیه و اوکراین متفاوت است و ارتش عربستان به تقاضای یکی از طرفین درگیر وارد یمن شده و از این حرف ها... اصلاً گیریم که چنین باشد آیا مجوزی برای جنایت و کشتار وسیع غیر نظامیان است و اگر به جای کودک یمنی ، فرزند خودشان ترکش می خورد و کشته می شد باز هم از این تفسیرهای سیاسی می کردند؟ جنگ، جنگ است و آدم کشی، غیر انسانی ترین کار آدم هاست. یمن و اوکراین هم ندارد، فهمش این قدر سخت است؟!)
5 - ثابت شد که بر خلاف همه بوق و کرناها، ورزش هم سیاسی است. این که ورزشکاری در فلان میدان ورزشی با نماینده اسرائیل مبارزه نکند، در عرف جهانی ورزش ناصواب شمرده می شد و تا کنون تعدادی از ورزشکاران عرب که شخصاً چنین تمصمیمی گرفته بودند، محروم شده اند ولی اینک، تمام رشته های ورزشی آمریکا و اروپا، کل ورزش و ورزشکاران روسیه را تحریم کرده اند. گو این که خودشان این را به عنوان یک اصل مسلم جا نینداخته بودند که ورزش از سیاست جداست و اتفاقاً زمینه ای برای تعامل و دوستی است!
هر چند امید چندانی ندارم ولی دعا کنیم به فرا رسیدن روزی که انسان ها لااقل در این حد بفهمند که "آدم کشتن، کار بدی است" ؛ فهم عمومی این نکته ساده، آغاز صلح جهانی است و الا جنگلی که درست کرده ایم، همه ما را خواهد بلعید، همه ما را و حتی صاحبان بمب های اتمی را.
جانا سخن از زبان ما می گویی
در همین کشور هم معیارها دوگانه است
کاش صاحب منصبان درک کنند. و فقط برای مردم کشورمان تیشه به سینه بزنند.
بارها گفته ام غرب هم باید طعم فقر و جنگ و قحطی را بچشد
تقریبا تنها سایتیه که تحلیل های بی طرفانه و منطقی ارایه میده
همراهی مردم به عنوان قدرت اصلی و راز قدرتمند شدن
اما این همراهی مردم در تفکر شرقی نبوده و نیست بلکه مردم سالاری یا دموکراسی دستاورد غرب است
اگر عمیق نگاه کنیم جنگ امروز پوتین و مسکو علیه دموکراسی است .
شخصا با نویسنده محترم هم عقیده هستم که اروپایها هنوز نژاد پرست و دارای استاندارد دوگانه و هنوز سیاست های استعماری نوین در کشور های جهان سوم دارند...
اما دستاورد مردم سالاری آنها راز اصلی قدرتمند شدن کشور های جهان سوم است مانند کره جنوبی ......
کشوری مثل کشور ما باید تا میتواند سعی در جمع کردن اعتبار مثبت و شناساندن فرهنگ و تمدن غنی ایرانی به ملت های دنیا در کنار افزایش قدرت نظامی و تکنولوژیکی داشته باشد. باید هزینه ی حمله به ایران برای هر کشوری گزاف باشد. بطور کلی باید در کنار قوی بودن خوشنام هم باشیم.
اولین قدم برای اینکار ایجاد انسجام ملی است و دومین استفاده از نخبگان واقعی و دلسوز در اداره ی امور است.
کاملا موافقم، حرف دل خیلیها رو زدید عالی بود...
بله نباید گول ظاهر و کراوات و ادکلن و حرفهای به ظاهر متمدنانه غرب رو خورد،
ریا کارهای روباه صفت وحشی...
اما یه حیوان وحشی دوپای ناطق هست که در یک لحظه با یک بمب میتونه هزاران نفر رو بدره....
پناه بر خدا این چه دنیاییه دیگه...
وقت بخیر
چه تحلیل دریا، منطقی و نابی بود
درود بر نگارنده ی تحلیل
دنبال می کنم مقالات تحلیلی سایت خوبتون رو
تشکر از شما و متاسفم برای عناصر احمق داخلی که به روسها علاقه دارند
انسانی که از آسمان می برد و بر زمین می چرد را سزا خود همین است!
که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است
من همیشه مطالب عصر ایران، به ویژه گزارشهای تحلیلی را مطالعه میکنم؛ خیلی خوبه
ولی این مطالب عالی است.
درود بر نویسنده محترم
۱- هیچ انسانی نمیتونه ادعا کنه تفکرات نژادپرستانه نداره مگر پیامبر اسلام؛ برتری نژادی ریشه در امیال فطری انسان چون حب ذات داره.
۲- این دنیا مدینه منوره نیست؛ شما هم یکم واقع بین باشین. مگر تو این کشور نژادپرستی در تمام سطوح زندگی ما رخنه نکرده.
۳- بهتر است در انعکاس نظرات خبرنگاران غربی؛ پس و پیش اظهارات اونا؛ بافت جغرافیایی و مذهبی و سنتی اون ممالک به اصلاح اسلامی رو هم مد نظر قرار دهید. اینجا بحث تجاوز یک کشور بیگانه به یه کشور دیگر است.
اگر کشورهای عضو ناتو و دولت اوکراین موافقت می کردند که اوکراین بیطرف بماند و عضو ناتو نشود و ناتو تا پشت مرزهای روسیه نیاید آیا روسیه به اوکراین حمله می کرد؟
این دوگانگی در برخورد، نکته اش در همینه. مشکل در نژاد نیست. درابتدا مشکل عقیدتی هست.
جوامعی که کمتر تونستند خودشون رو با دنیای مدرن وفق بدند و درگیر سنت و تعصبات هستند، در دنیای غرب طرفداران کمتری دارند. خوب طبیعی هم هست!
شاید تو ذهن شما این باشه که با هم برابرند، ولی نیستند
جز آنکه گویم عالییییی