۱۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۲۷۹۴۶
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۸ - ۰۲-۱۲-۱۴۰۰
کد ۸۲۷۹۴۶
انتشار: ۰۸:۵۸ - ۰۲-۱۲-۱۴۰۰

دو سال با مهمان ناخوانده/ عباس عبدی

دو سال با مهمان ناخوانده/ عباس عبدی
در طول این دو سال شاهد چند رفتار کلیدی در مواجهه با کرونا بودیم که متأسفانه بیش از آنکه ناشی از اشتباه موردی باشد، ناشی از اشتباه روندی و ساختاری است.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: دقیقاً دو سال از روزی که وجود کرونا در ایران به طور رسمی اعلام شد می‌گذرد. کرونا بلایی است که همه جهان را کمابیش درگیر خود کرد. از این نظر ما هم مثل کشورهای دیگر نباید گِله‌ای داشته باشیم. اتفاقاً کشورهای توسعه‌یافته و به طور مشخص اروپا و آمریکای شمالی بیش از سایر کشورها درگیر این ویروس شدند که این امر یا ناشی از ساختار جمعیتی این کشورها است یا متأثر از سبک زندگی آنان و موارد دیگر.
 
در هر صورت ما نیز در این مسیر هزینه‌های انسانی، اقتصادی، روانی و بهداشتی و درمانی و اجتماعی فراوانی دادیم. به طوری که براساس گزارش‌های رسمی طی این دو سال بیش از ۱۳۰ هزار نفر به دلیل کرونا فوت کرده‌اند، ولی رقم واقعی که به علت معیارهای ارزیابی با رقم رسمی فرق می‌کند، بیش از ۳۰۰ هزار نفر است. رقمی که از آمار رسمی مرگ و میر ثبت احوال استخراج می‌شود.
 
در کنار آن تعداد بسیار بیش‌تری از شهروندان دچار عوارض جسمی این بیماری شدند، مشاغل زیادی از دست رفتند، تعداد فراوانی بیکار شدند، بخشی از کاهش رشد اقتصادی و گسترش فقر در این دو سال معلول کرونا است، نیروهای ارزشمندی از کادر درمان که برای نجات جان بیماران تلاش کردند نیز قربانی این ویروس و بیماری گردیدند.
 
بنابراین فارغ از کم و زیاد بودن آمار مرگ و میر؛ نحوه مقابله با این بیماری در همه کشورها با فراز و فرودها و حتی روش‌های آزمون و خطاها همراه بود، ولی در ایران نشان داد که مشکلات ساختاری برای مقابله با چنین رویدادهایی بسیار زیاد است.
 
این مسأله‌ای است که در همان دو هفته اول این بیماری نوشتم و در یادداشتی تحت عنوان، «کرونا؛ آزمون آزمون‌ها»، توضیح دادم که چرا کرونا مدیریت سیاسی ایران را به چالش جدی خواهد کشید، به این علت که کرونا یک پدیده تک‌وجهی نبود، موضوعی سیاسی، امنیتی، اجتماعی، بهداشتی، اقتصادی و... بود و ساختار سیاسی ایران فاقد شرایط لازم برای مدیریت چنین بحران فراگیری است.
 
بحرانی که نه یک منطقه خاص، که کل کشور را هم درگیر می‌کرد. کافی است که نمودارهای دو ساله مربوط به مبتلایان یا مرگ و میر کرونا را در ایران با سایر کشورهای مهم مقایسه کنیم که در آنها فراز و فرودها خیلی برجسته و متمایزند، ولی در ایران متداخل‌اند و هیچ‌گاه قادر به کنترل کامل این بیماری نشدیم.
 
در طول این دو سال شاهد چند رفتار کلیدی در مواجهه با کرونا بودیم که متأسفانه بیش از آنکه ناشی از اشتباه موردی باشد، ناشی از اشتباه روندی و ساختاری است.
 
اولین اشتباه مسلم، بی‌توجهی و آماده نبودن برای ورود احتمالی یا قطعی این ویروس به کشور بود. عدم توقف ارتباط مسافرتی با چین، یا عدم تأمین تست‌های کوید-۱۹، یا عدم تهیه و آموزش دستورالعمل‌ها برای شناسایی فوری بیماری، نمونه این ادعا است. به همین علت است که تا اول اسفند و مرگ دو نفر که قطعاً پیش از آنها هم افرادی فوت کرده بودند این بیماری اعلام نشد، و اگر برادر یکی از فوتی‌ها پزشک نبود شاید باز هم دیرتر اعلام می‌شد. تازه با اعلام ورود کرونا هم مخالفت جدی می‌شد و حتی خبرنگاران اعلام‌کننده را به دادگاه کشاندند که البته تبریه شدند.
 
اشتباه دوم که این نیز مهلک بود، کوچک جلوه دادن کرونا بود صدا و سیما این خط را تبلیغ می‌کرد. بطوری که می‌خواستند از هفته دوم شرایط را عادی اعلام کنند. شاید حق داشتند، چون کشور در سال ۹۸ در شرایط بدی بود، اضافه شدن یک مسأله مهم مثل کرونا نیز قابل تحمل نبود، ولی کوچک جلوه دادن آن خطرات بعدی را داشت که همه شاهد آن بودیم.
 
اشتباه سوم، فعال شدن نظریه توطئه و یا خود بزرگ‌بینی‌‌های نابخردانه وزارت بهداشت و به قول معروف درِ پپسی برای خودشان باز کردن بود! که آنان را از واقعیت مسأله دورتر می‌کرد و متأسفانه دود آن به چشم همه رفت. تاکید بر طب اسلامی و ملی نیز از این نمونه است.
 
اشتباه بعدی نحوه برخورد با واکسن بود که باز هم خود بزرگ‌بینی در کنار نظریه توطئه وارد ماجرا شد و ایران را از پذیرش آزمون مرحله سوم واکسن سینوفارم و واردات محروم کرد و بخش مهمی از بالا رفتن آمار مرگ و میر ناشی از تأخیر ۶ماهه در واردات و تزریق واکسن بود که مسئولیت آن را باید عده‌ای تقبل کنند. متأسفانه همه اینها در همان زمان نوشته شده بود و در فضای مجازی و روزنامه در دسترس است، ولی گوش شنوایی برای آن نبود.
 
چرا چنین مشکلاتی رخ داد؟ توضیح آن، ریشه در تحلیل ساختار سیاسی ایران و بطور مشخص فقدان نهادهای مستقل مدنی از جمله در حوزه پزشکی و درمان و نیز ضعف رسانه‌های مستقل دارد. عدم شفافیت و فقدان پاسخگویی و از همه بدتر، فقدان اعتماد اجتماعی میان مردم و ساختار دولت و شکاف درون ساختاری علل اصلی این وضع است که باید جداگانه تأثیر هر کدام را توضیح داد. که پیش‌تر گفته شده است در آینده هم گفته خواهد شد.
ارسال به دوستان