عصر ایران ؛ نهال موسوی - فیلم «آتابای» آخرین ساخته «نیکی کریمی» در هفتهای که گذشت با استقبال گسترده مخاطبان ترک زبان، به ویژه مردم شهرهای تبریز، ارومیه، زنجان و اردبیل روبهرو شد. فروش آتابای در شهرهای ترک زبان توانست برای نخستین بار از فیلمهای کمدی اکران شده در سال ۱۴۰۰ نیز پیشی بگیرد.
این استقبال تا جایی پیش رفت که به گفته سینماداران بعضی از مخاطبان برای اولین بار و پس از سالها برای تماشای فیلم به سینما رفتند تا فیلمی به زبان ترکی تماشا کنند.
در زمان حضور فیلم آتابای در جشنواره فیلم فجر 2 سال قبل، در جلسه مطبوعاتی بعد از نمایش در سالن رسانه جنجالی درست شد که چرا باید در کشور ایران فیلمی به زبان ترکی و با زیرنویس فارسی ساخته شود که با واکنش سازندگان فیلم علی الخصوص هادی حجازی فر (نویسنده و بازیگر فیلم) روبرو شد. نیکی کریمی در پاسخ گفت: «اتفاقا ما درباره زبانها و اقلیمهای دیگر بسیار کم کاری کردهایم.»
هادی حجازی فر پرسشگر را به داشتن نگاه و افکار فاشیستی متهم کرد و گفت: «همین نگاه شما موجب بوجود آمدن افکار جداییطلبانه میشود. هیچکس حق توهین به زبان ترکی را ندارد و طبق قانون اساسی ادبیات ترکی باید در دانشکده ترکی تدریس شود.»
در اوائل دهه هشتاد هم فیلمهایی با زبان کُردی مانند "زمانی برای مستی اسبها" بهمن قبادی و "چریکه هورام" فرهاد مهرانفر با استقبال بی سابقه ای در مناطق کُردنشین همراه شد و بسیاری ازمخاطبان بودند که اصلا شاید بعد از سالها برای دیدن این فیلمها به سینما رفتند.
واقعیت این است که استفاده از این ظرفیت سینمای ایران تا حدود زیادی مغفول مانده است طبیعتا مناطق مختلف کشور که زبان مادری آنها فارسی نیست از وجود فیلمهایی که به زبان منطقه خودشان است استقبال خواهندکرد.
بهرحال بعد از انقلاب حضور دولت و کمک دولت به ساخت فیلمهای سینمایی در کشور ما همیشه وجود داشته است و چه نیکوست که بخشی از این کمکهای نهادهای چون بنیاد سینمایی فارابی، حوزه هنری، شهرداریها و ... برای ساخت فیلم در مناطق مختلف ایران با این تنوع قومی هزینه شود.
بیاید بررسی کنیم در سالهای گذشته چند فیلم داشتهایم که به مناطق یا مردمان مختلف ایران پرداخته باشد، از ترکمنها گرفته تا سیستان و بلوچستان از کردها گرفته تا اعراب ، از ترکها گرفته تا لرها ، از مازندرانی و گیلک گرفته تا یزدی، کرمانی، بختیاری و ... تقریبا می توان گفت هیچ!
اما متاسفانه انگار که حتما باید فیلم در تهران باشد یا بازیگران شناخته شده همیشگی در آن حضور داشته باشند، تهیه کننده و کارگردان هم «همان همیشگی» باشد تا بتوانند مشمول این کمکها شوند. اتفاقا باید بخش زیادی از این کمکها را به ساخت فیلم و روایت قصههای ناگفته در شهرستانها و مناطق مختلف کشور اختصاص داد تا بتوان بخش نادیده و یا کمتر دیده شده ایران را هم بر پرده نقرهای نمایش داد.
در این صورت حداقل کاربرد ساخت چنین فیلمهایی این است که بخشهای مختلف کشور هم در سبد سینمای ایران قرار گرفته و در نهایت هم روند جذب مخاطبان این مناطق هم هر چند کم، اما به شکلی صورت گرفته است و در تربیت و علاقمند ساختن نوجوانان و جوانان، و رو کردن آنها به سینما بسیار موثر خواهد بود.
غیر از سینما ، تجربه سریالهای تلویزیونی چون پایتخت و نون، خ هم نشان داده است اتفاقا این استقبال فقط به همان منطقه خاص نیست بلکه از سراسر ایران دیدن هم وطنان مناطق مختلف در جعبه صدا و تصویر برایشان جذاب است. طبیعتا این جذابیت در سینما بیشتر خواهد بود.
فیلم فقط شمال شهر و همه کروات زده و بنز سوار ، اما اگر بخواهیم درباره مردم معمولی تهران فیلم بسازیم یا معتادند یا فقیر یا قاتل و مقتول
استقبال گسترده فیلم آتابای نشانه ای از علاقه اقوام به فرهنگ و هویت و زبان مادریشان که مغفول مانده
بنابراین این زبانها نیز ایرانی هستند. امیدوارم روی برسد که ساکنان هر گوشه کشور حس ایرانی بودن را به مانند یک مرکز نشین فارس حس کنند