عصر ایران؛ علی محمدی ترکاشوند- دانشیار دانشکده کشاورزی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران- وضعیت حاصلخیزی خاکهای ایران متنوع است، با این حال در بیش از 60 درصد اراضی کشور، مقدار ماده آلی به عنوان یک شاخص مهم در باروری و حاصلخیزی خاکها، کمتر از یک درصد است.
دیمزارهای کشور عمدتاً شیبدار و در جهت شیب شخم زده وکشت میشوند که در اثر تشدید رواناب، هم فرسایش زیادی دارند و هم نفوذ آب به زمین وتقویت سفره های آب و یا آب قابل استفاده درخاک کاهش شدیدی دارد.
در این حالت، دیمزارها کم بازده شده و فقط 10 درصد تولیدات کشاورزی مربوط به دیمزارها است، در صورتی که بیش از 6 میلیون از اراضی کشاورزی کشور را تشکیل میدهند. وضعیت مصرف کودها نامتعادل است و مصرف کودهای بیولوژیک اصلا مناسب نیست.
طی سالهای اخیر تعداد دشتهای ممنوعه و بحرانی به بیش از 50 درصد دشتهای کشور افزایش یافته است. به همین دلیل بهره برداری جدید در بیش از 300 دشت ممنوع، و آبخوان های آنها بحرانی اعلام شده است.
بر اساس گزارش وزارت نیرو بیلان منفی آبخوانهای کشور سالانه به بیش از 10 میلیارد مترمکعب رسیده است.
چنین وضعیتی شرایط بحرانی برای ذخائر منابع آب این آبخوانها ایجاد نموده است.
وقوع پدیده فرونشست های چند ده سانتیمتری در آبخوان های کشور را بحران را تشدید کرده است.
- استفاده محدود از الگوی کشت بر اساس تناسب اراضی
- مصرف ناصحیح و عدم تعادل مصرف کود طوری که استفاده از کودهای فسفاته، زیاد و ریزمغذیها اندک است. مشکل مسمومیت فسفات وکمبود پتاسیم در برخی خاکها جدی است. کمبود ریزمغذیها در بسیاری از خاکهای ایران شایع است.
- بار حاصلخیز نمودن خاکهای ایران و تغذیه گیاه بر دوش کودهای شیمیایی است و مصرف ماده آلی و شیوه تهیه آن، در برنامه های کشاورزی وجود ندارد و محصول ارگانیک مد نظر نیست. نیتروژن موردنیاز گیاه به جای ماده آلی از مصرف حدود 2 میلیون تن کودهای ازته تامین میشود.
- شیوه ناصحیح مصرف کودهای ازته سبب کاهش راندمان این کودها و یا تجمع نیترات در برخی محصولات شده است.
- عدم توسعه مصرف کود بر اساس مدیریت تلفیقی حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاه. البته برای برخی محصولات اقداماتی انجام شده است (مثل زیتون و مرکبات).
- حجم بسیار اندک مصرف کودهای بیولوژیک
- عدم وجود شناسنامه خاک و عدم توسعه کودی بر اساس آزمون خاک
- عدم توسعه وحمایت از آزمایشگاههای خصوصی آب وخاک وگیاه
- خرد بودن اراضی دیم و شیبدار و شخم در جهت شیب که منجر به فرسایش خاک و هرز آب شده و در نتیجه ورودی سفرههای آب زیرزمینی کاهش یافته است.
- عدم برنامهریزی منسجم در ارتقاء باروری مراتع فقیر
- عدم وجود شیوههای مناسب کشت در اراضی شیبدار از جمله شیب در خطوط تراز و کشت نواری
- عملکرد بسیار پایین اراضی دیم نسبت به اراضی آبی به نسبت یک به پنج
- فقر شدید ماده آلی خاک های خشک و نیمه خشک ایران. بیش از ۶۰ درصد خاک ایران کمتر از یک درصد ماده آلی دارند. هر یک درصد افزایش ماده آلی سبب افزایش 2860 کیلوگرم در هکتار گندم میشود
- کاهش شدید منابع آب شیرین و تامین رطوبت خاک
- راندمان پایین استفاده از آب در آبیاری سنتی غرقابی حدود ۳۰ درصد.
- در ۶۴ درصد از اراضی سنتی کشور، سیستمهای آبیاری وجود ندارد. با توجه به اینکه چیزی کمتر از ۱۲۰ هزار هکتار عملیات تجهیز و ایجاد سامانه های آبیاری انجام میشود با توجه به وسعت اراضی باقیمانده چیزی بیش از ۳۰ سال دیگر طول میکشد تا ما در این کشور خشک بتوانیم اراضی کشاورزی را به سامانه های آبیاری تجهیز نماییم که تا آن موقع با توجه به خشکسالی و کمبود منابع آب با یک چالش بسیار خطرناک مواجه خواهیم شد.
- الگوی نامناسب کشت وکشت محصولات آببر. کاشت هندوانه در ایران با توجه به مقدار تولید حال حاضر به اندازه 6 برابر سد امیرکبیرکرج، آب مصرف میکند و متناسب با صادرات آن، در واقع از موجودی منابع آب کشور، صادر میکنیم.
- کافی نبودن تحقیقات مرتبط با مهندسی ژنتیک در معرفی واریتههای مقاوم به شوری و خشکی
- کاهش شدید ذخائر آبهای سطحی (پوشش برف) و آبخوانهای (سفرههای زیرزمینی آب) کشور
- ایجاد برخی سدهای غیر کارشناسی و صدمات شدید به حوزههای پاییندستی به ویژه در حوزه دریاچه ارومیه و سد گتوند بر روی حوزه کارون و خوزستان. با شور شدن آب کارون به واسطه زهکشی اراضی بالادست و شوری وارده از حوزه سدگتوند متاسفانه اراضی بسیاری در پایاب رودخانه کارون شور شدند و لطمه آنرا در از بین رفتن هزاران هکتار نخلستان مشاهده میکنیم.
- تغییر اکوسیستمهای طبیعی تحت تأثیر رودخانههای فصلی و دائمی با احداث سدها بدون در نظر گرفته حقآبه اکوسیستمهای پایین دست.
- خشک شدن و یا تخریب تالابهای بزرگ و کوچک کشوردر اثر دخالت در جریانات سطحی آبهای کشور و بروز بحرانهای محلی و ملی از جمله در هورالعظیم، دریاچه ارومیه، تالابهای انزلی، گاوخونی، بختگان و ...
- تشکیل رقابتهای منطقهای در بهرهگیری از منابع آبهای مرزی مشترک و نبود تشکیلات سیاسی قدرتمند در سطح بینالمللی برای حفاظت از منابع آب داخلی و یا خارجی مرتبط با ایران.
هماکنون سدهای آتاتورک و ایلیسو در ترکیه، تقریبا بیش از 5/1 برابر کل سدهای ایران، ظرفیت ذخیره آب دارند و سهم ورودی آب به دجله و فرات بسیار کاهش یافته و در آینده تشدید هم خواهد شد.
این سبب خشک شدن اراضی عراق و سوریه و تشدید ریزگردها در ایران و ورودی آب به تالابهای مرزی در خوزستان شده است.
خوشبختانه کمتر از ۱۰ درصد از به آب کشور وابسته به منابع آب مرزی است اما با این حال ما این چالش را هم اکنون در رودخانه هیرمند با افغانستان و در آینده در رودخانه ارس با کشورهای آذربایجان، ارمنستان و ترکیه داشته باشیم.
- پایین رفتن شدید سطح آب آبخوانهای کشور و شور شدن آب بسیاری از چاههای عمیق و نیمه عمیق مناطق خشک و نیمه خشک
- تشکیل فروچالههای بسیاری در آبخوانهای تخلیه شده از منابع آب زیرزمینی از جمله در دشت کبودرآهنگ همدان و اطراف اصفهان
- نشست زمین در بسیاری از دشتهای کشور در اثر افت شدید سطح آب زیرزمینی طوری که در جنوب تهران سالانه ده ها سانتی متر نشست زمین داریم که عوارض بسیار خطرناکی برای آینده ذخیره خیره آب کشور و مناطق شهری و صنعتی دارد.
- هدر روی بخش بزرگی از فاضلاب های شهری و عدم امکانات لازم در تصفیه آنها و استفاده مجدد در کشاورزی و یا آبگیری برخی تالابها و یا شور زدایی خاکها
- هرز زیاد منابع آب شیرین وتصفیه شده در چمنزارهای شهری.
- عدم توسعه مناسب برنامه کشاورزی بر اساس منابع آب شور
- حفر تعداد بسیار زیاد چاههای کشاورزی و خصوصی و افت شدید آب زیرزمینی افزون برتوان منابع زیرزمینی آب، طوری که هماکنون، 760 هزار حلقه چاه داریم که بیش از 500 هزارحلقه بیش از ظرفیت پایدار منابع آبهای زیرزمینی است.
- برداشت شخصی منابع آب زیرزمینی به جای منافع عمومی در کشاورزی
- صدور مجوزهای بی رویه حفر چاه در مناطق کویری و خشک کشور و رسیدن سطح سفرههای زیرزمینی به آب شور و نابودی و شور شدن خاکهای کشاورزی. هم اکنون در رفسنجان شوری آب در آبیاری برخی باغهای پسته به بیش از 20 برابر حد نرمال شوری آب کشاورزی رسیده است.
- مقدار آب زیرزمینی در بیش 400 محدوده از 609 آبخوان اصلی کشور شرایط نامناسبی برای ادامه بهرهبرداری دارد.
- استفاده از فاضلابهای تصفیه نشده برای آبیاری اراضی کشاورزی (سبزی و صیفی) در برخی مناطق مثل جنوب تهران که تأثیرات مضری بر سلامت انسان و محیطزیست در بردارد.
- هدر روی شدید آب به واسطه ضایعات کشاورزی. براساس محاسبات انجام شده مقدار آب تلف شده ناشي از ضايعات محصولات کشاورزي بهميزان 3/9 ميليارد مترمکعب در سال آبي 93-1392 بوده است.
براساس آمارهاي رسمي وزارت جهاد کشاورزي و سازمان خواربار و کشاورزي ملل متحد، ۳۰ درصد محصولات کشاورزي در ايران به ضايعات تبديل ميشود.
- عدم سرمایهگذاری مناسب در پروژههای آبخیزداری و آبخوانداری
- عدم استفاده مناسب از ظرفیت کشاورزان در آبخیزداری و آیخوانداری محلی
- انتقال ناصحیح و بحرانساز منابع آب بین حوزهای
- عدم آمایش دقیق سرزمینی در تهیه نقشه کشاورزی و صنعتی و توسعه بی ضابطه صنعتی بدون توجه به منابع آب محلی
- عدم سرمایهگذاری در پروژههای شیرین سازی آب دریاهای جنوب و انتقال به مناطق مرکزی
- عدم سرمایهگذاری در ظرفیتسازی نیروگاهی به ویژه نیروگاههای خورشیدی در شیرینسازی آب دریا
- كمبود آب آبياري در نقاط پاييندست شبكههای آبياري و نارضايتي کشاورزان
- عدم کارآیی مناسب عملیات نگهداري و تعميرات تأسیسات و فرسودگي زود هنگام تأسيسات آبي و تأثیر سوء آن بر بهرهبرداری و مدیریت شبکه
- اتلاف آب و فقدان انگيزه صرفهجويي آب در بین آببران و عدم پرداخت آب بهاء
- ضعف سیستمهای آبیاری (در فرآیندها، روشها، دستورالعملها، ابزارها، نیروی انسانی و ...)
- در مديريت دولتي شبكههاي آبياری، واحدهای آبیاری که برای انتقال و توزیع آب در شبکه با رویکردی غیرقابل انعطاف تأسیس شدهاند، در تحقق اهداف خود موفق نبوده اند.
کشاورزان نیز که باید برای ادامه کار شبکهها آبیاری و زهکشی درقبال دریافت خدمات، هزینهای را بهعنوان «بهای خدمات آبیاری» به دولت پرداخت کنند، اقدام به زیر پا گذاشتن تعهدات خود نموده و در عین حال تقاضای خدمات بهتری از دولت نيز میکنند.
- چرخهای نادرست از عدم انجام تعهدات (ازجمله عدم پرداخت بهای خدمات آبیاری توسط کشاورزان و عدم لایروبی کانالها از سوی اداره آبیاری) و نارسایی در عملکرد شبکه (عدم توزیع به موقع و عادلانه آب و استهلاک زودهنگام تأسیسات)
- عدم مطالعات جامع و نگرش بهم پیوسته (IWRM) و سیستمی حاکم بر ایجاد سدهای کشور. در برخی مناطق کشور که بهدلیل کمبود اعتبارات طرحهای توسعه منابع آب به موقع به اجرا نرسیدهاند، یا برخی از این سازهها به دلیل مطالعات اولیه ضعیف و نادیده گرفتن بسیاری از مسائل حوضهآبریز مربوطه در مرحله اجرا امکان تداوم نداشته و نیمه کاره رها شده اند از مصادیق بارز آنان سدهای استور، لیلانچای، سیمینه رود، دیرعلی سلماس و... ؛ و یا سدهایی که پس از اجرا و اتمام عملیات سازهای در مرحله بهره برداری اهداف آنان قابلیت تحقق نداشتند مانند سدهای شهید مدنی تبریز، تالوار زنجان. موارد ذکر شده لزوم توجه بیشتر به مطالعات جامع، سنجیدهتر و دقت در تصویب طرحها را نشان میدهد تا منابع مالی محدود کشور باعث توسعه پایدار گردد.
- استهلاک و فرسودگی زیر ساخت های انجام شده در تاسیسات آب و آبیاری
- عدم هماهنگی مناسب در طرحهای بالادستی و پایین دستی شبکه های آبیاری. سدها طرحهای بالادستی شامل احداث سد ایستگاههای پمپاژ آب و شبکه های انتقال آب تحت مدیریت وزارت نیروست و شبکههای فرعی آبیاری و زهکشی نوسازی اراضی و سامانه های آبیاری تحت مدیریت وزارت جهاد کشاورزی است و هم هماهنگی مناسب بین این دو وزارتخانه وجود ندارد.
به عنوان مثال ۵۰ درصد از اراضی پایاب سد ها شبکه آبیاری و زهکشی ندارند در حالی که وزارت نیرو، کار احداث سد و ایستگاههای پمپاژ را انجام داده است و یا در ۵۰ درصد از اراضی پایاب سد ها باید عملیات نوسازی اراضی و تجهیز اراضی مثل یکپارچه سازی انجام شود، ولی انجام نشده است.