عصر ایران ؛ کاوه معینفر - شب گذشته برنامه سینمایی هفت تلویزیون بعد از هشت ماه دوباره بر روی آنتن رفت و باید گفت همان همیشگی بود، بدون ذرهای نوآوری و تغییر.
فقط دکور را عوض کرده اند و آنهم اگر عوض نمی کردند هیچ اتفاقی رخ نمی داد، حتی طراحی دکور جدید هم بسیار عقب مانده تر از برنامه های خود تلویزیون است.
مسئله اصلی در برنامه هفت ارکان اصلی و استراتژی تکراری آن است. محمدحسین لطیفی به عنوان مجری اصلی، از اساس انتخاب اشتباهی است، پر از اظهار نظرهای شخصی، نداشتن تمرکز بر بحث و حتی فراموش کردن موقعیت خود به عنوان مجری در کنار مهمانان و گاهی ذکر ارجاعات و اشارات نامرتبط با بحث اصلی.
در بخشی از برنامه کارگردان فیلم پوست (بهمن ارک) همراه با آهنگساز (بامداد افشار) و بازیگر خانم (فاطمه مسعودی فر) را دعوت کردهاند و با بازیگر خانم غیر از 2 سوال بی ربط و خارج از موضوع فیلم هیچ حرف دیگری زده نشد. یکبار ابتدای بحث از بهمن ارک پرسید که پروژه بعدیت چیست و او توضیح داد و دوباره در آخر بحث همین پرسش را تکرار کرد!
تنها بخش قابل تحمل این برنامه بخش فیلم کوتاه بود که به نقد و بررسی فیلم کوتاه ارفاق به کارگردانی رضا نجاتی پرداخت و محمدرضا مقدسیان به عنوان کارشناس به نکات جالب توجهی اشاره داشت.
اما در بخش نقد طبق معمول مسعود فراستی میدان دار اصلی و محمدتقی فهیم و شاهین شجری کهن به عنوان منتقدان همراهش حاضر شدند و فیلم قهرمان اصغر فرهادی را نقد کردند. حال جدای از نقد و الفاظ و تعابیری که به کار بردند، مشکل اینجاست که همه چیزاز قبل قابل پیش بینی است و معلوم است که هر سه منتقد حاضر در برنامه با فیلم قهرمان مخالف هستند و هر آنچه دوست دارند را درباره فیلم در چارچوب نقد فیلم و خارج از آن مطرح کردند.
تنها میتوان گفت اگر ادعای انصاف و بی طرفی و کارشناسی در بخش نقد برنامه هفت وجود دارد باید حداقل یک منتقد موافق با فیلم فرهادی هم در این چدمان حضور داشت تا او هم نظرات خود را ارائه میداد ولی گویا از این خبرها نیست! اینجا تعریفش این است که یا هم نظر مایی یا اجازه حضور به هیچ کس مخالف با ما را نمی دهیم. به همین سادگی! بعد خود را هم منتقد و فعال با سابقه در حیطه نقد میدانند (ایموجی خنده)
بگذریم از نکات مفرحی که در این بخش گفته شد مانند: قهرمان فیلمنامه ندارد و این حرفهای مردم کوچه و بازار است که در فیلم گفته می شود و ... اما اطلاعات غلط ارائه شده در این بخش آنچنان زیاد است که واقعا فقط باید شنید و فراموش کرد.
نکته تاسف بار این است که علاقمندان جوان به سینما و نقد سینمایی با دیدن این برنامه دچار این اشتباه می شوند که نقد سینمایی این گونه است.
مدیران تلویزیون بدانند که بحثهای نخ نما شدهای چون این نظرات منتقدان و زاویه نگاه آنان است و ... هیچ جایی از اعراب ندارد. این چیدمان استراتژی تلویزیون و علی الخصوص شبکه آقای علی فروغی در مواجهه با سینمای ایران است.
همین یک برنامه بعد از غیبت هشت ماهه، کار را به جایی رساند که منتقد سینمایی با سابقهای چون «یاشار نورایی» که به دور بودن از هر حاشیه و جنجالی مشهور است، امروز در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«پسآرایی شلوغ و کیچ سری جدید برنامهی هفت متناسب با هویت التقاطی و سطح پایین آن است؛ آمدهاند بنا بر تصور خودشان حلقههای نگاتیو و فیلم را در فضا پخش کنند و ماحصل شبیه بازوهای اختاپوس و قصر ضحاک با مارهای جهنمی شده و رنگ سرخ هم فضای دوزخی محیط را تشدید کرده است.
طبیعی است که در این محیط، بازهم همان بیدقتیها و کلیگوییهای بیحاصل را ببینیم. مثلاً در نقد ضعف فیلمنامهی "قهرمان" میگویند؛ چرا رحیم اول به نقش رستم میرود و نمیرود خانه پیش پسرش؟ من که یکبار فیلم را دیدهام متوجه شدم که رحیم میرود خودروی شوهر خواهرش را قرض بگیرد تا با فرخنده بروند سکهها را بفروشند و اصلاً برای همین هم مرخصی گرفته است. در ضمن دختر بهرام هم از دعوا فیلم نمیگیرد و فیلم دوربین مغازه بهرام است که توسط دخترش پخش میشود و کلی چیزهای دیگر که اگر یکبار با دقت و بدون پیشفرض فیلم را میدیدند متوجهاش میشدند.
اتفاقاً این نوع دکور به این شکل نقد مسخره میخورد: اژدهاک بر سریر و پیشکارانش کندرو و تندرو پای تختش نشستهاند و جز پذیرش ایرادهای الکی و قاطی کردن مفاهیم (پیرنگ فیلمفارسی، دوربین اجتماعی! نماد، مفلوک...) به شیوهی خودشان، چیز دیگری نمیگویند»
حضور برنامه هفت بعد از مدتها بر روی آنتن دوباره نشان داد که استراتژی تلویزیون در مواجه با سینما همان همیشگی است: تخریب، جانبدارانه و سطحی با همان بازیگران همیشگی!
مگه اصلاحات تلوزیون هم میبینند؟