۰۶ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۱۱۶۰۲
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۲ - ۱۶-۰۸-۱۴۰۰
کد ۸۱۱۶۰۲
انتشار: ۱۷:۲۲ - ۱۶-۰۸-۱۴۰۰

نگاه مخاطبان/ از گور برگشته در جست‌و‌جوی مأموریت غیرممکن!/ یادداشتی از یک تجربه‌ی واقعی

نگاه مخاطبان/ از گور برگشته در جست‌و‌جوی مأموریت غیرممکن!/ یادداشتی از یک تجربه‌ی واقعی
دو سال و نیم است که به هر لحظه‌ زندگی به چشم ماموریتی مهم نگاه می‌کنم؛ ماموریتی که دلیل از گور برگشتن من است! گاهی فکر می‌کنم در حق ما انسان‌ها بی‌رحمی شده. اینکه ما را برای انجام مأموریتی به دنیا فرستاده‌اند اما نمی‌دانیم که ماموریت‌مان چیست!

مخاطبان عصر ایران؛ پریسا الیاسی(فیلمنامه‌نویس)

عصر یک روز دل‌انگیز بهاری، من تا دمِ مرگ رفتم و برگشتم! آتش‌نشان‌ها بعد از ساعتی کلنجار رفتن، توانستند من را از لابه‌لای آهن‌پاره‌هایی که تا چند دقیقه قبل ماشینم بود، سالم بیرون بیاورند. این‌ها را برای من تعریف کرده‌اند وگرنه من هیچ‌چیزی از تصادف به یادم نمی‌آید.

می‌گویند طبیعی است؛ به‌خاطر شوک ناشی از حادثه است. نمی‌دانم! من فقط یادم می‌آید که از محل کارم بیرون آمدم و ظهر روز بعد با بدن‌درد و کبودی‌های زیاد، روی تختم از خواب بیدار شدم. من مطلقا از آن چند ساعت، هیچ تصویر و خاطره‌ای در ذهن ندارم. انگار که وسط یک فیلم سینمایی را قطع کرده‌اند و جای آن تصویری سفید، بدون صدا گذاشته‌اند. حتی تصویر سفید هم نه! سفید را ذهن می‌فهمد و تجسم می‌کند. یک هیچِ مطلق! هیچ قابل توصیف است؟ بعید می‌دانم! یا حداقل من نمی‌توانم!

اولین باری که بعد از تصادف، ماشینم یا بهتر بگویم آهن‌پاره‌هایی که از ماشین باقی مانده‌ بود را در پارکینگ ماشین‌های اسقاطی دیدم، زانوهایم لرزید. چطور از آن تصادف وحشتناک جان سالم به در برده‌ بودم؟ نمی‌فهمیدم! هنوز هم نمی‌فهمم!

گفتند خدا به جوانی‌ات رحم کرد! به پدر و مادرت! به آرزوهای نرسیده به آنها! گفتند دعای خیر کسی پشت سرت بوده! گفتند حالا باید قدرِ زندگی را بیشتر بدانی!
همه را می‌فهمیدم و نمی‌فهمیدم. آمار وحشتناک مرگ در تصادفات را ببینید. مگر آن‌ها جوان نبودند؟ مگر پدر و مادر نداشتند؟ یعنی هیچ‌ دعای خیری پشت سرشان نبوده؟ پس چرا آن‌ها مُردند و من نه!

در بین هیاهو و همهمه و زمزمه‌هایی که راجع به تصادفم می‌شنیدم، دوستی چیزی به من گفت که من هنوز، بعد از دو سال و نیم، روزی نیست که به آن فکر نکنم!
گفت: "دنیا آنقدر جای قشنگی نیست که برگشت به آن پاداش باشد! گفت تو ماموریت ناتمامی داری که باید انجامش بدهی! تا آن را انجام ندهی، رفتنت غیرممکن است!

دو سال و نیم است که به هر لحظه‌ زندگی به چشم ماموریتی مهم نگاه می‌کنم؛ ماموریتی که دلیل از گور برگشتن من است! گاهی فکر می‌کنم در حق ما انسان‌ها بی‌رحمی شده. اینکه ما را برای انجام مأموریتی به دنیا فرستاده‌اند اما نمی‌دانیم که ماموریت‌مان چیست!
اگر خاطرمان می‌ماند که چه ماموریتی به ما محول شده، آن‌وقت شاید، کشیدن این بار امانت برایمان راحت‌تر بود!

این عکس، مربوط به همان تصادف است؛ اتوبان تهران-کرج، خرداد۱۳۹۸. راننده ماشینی که از پشت با ۱۰۰کیلومتر سرعت، به خودروی من زد، سربازی بود بدون گواهینامه و در مرخصی که او هم شکر خدا، زنده ماند؛ شاید او هم برای به‌سرانجام‌رساندنِ ماموریتش در زندگی!
نگاه مخاطبان/ از گور برگشته در جست‌و‌جوی مأموریت غیرممکن!/ یادداشتی از یک تجربه‌ی واقعی

 

ارسال به دوستان
اتفاق بد برای عبدالله ویسی در جام حذفی آمریکا پایه چاپ سه بعدی بتن را گذاشت! (+فیلم) وزیر مختار ایران و همسر فرنگی اش در مقابل کاخ سفید؛ سال 1292 یک راه حل جدید برای جلوگیری از قطع عضو مبتلایان به دیابت نماینده مجلس : با قانون مشاغل حساس دختر سردار سلیمانی که همسر خارجی دارد نباید پُست بگیرد نماینده مجلس: قانون حجاب نباشد ، مردان نسبت به همسرشان بی مهر می شوند فواید خوردن پیاز خام با غذا + داروی معجزه‌گر سفره‌ی شما! روزنامه هم میهن : آقای عارف! شما وظیفه داشتید بگویید چه چیزهایی از دولت سیزدهم تحویل گرفته اید داستان این عکس که هیتلر دستور نابودی اش را داده بود امروز با شاه نعمت الله: زلفش بگُشــــــــــود و داد بر باد بارگذاری بیش از سه برابری جمعیت در پیرامون تهران/۶ منطقه پایتخت در صدر آسیب‌پذیری فرونشست بهبود سرطان پروستات تنها با این رژیم غذایی گلایدر مافوق صوت قدرتمند چین با برد ۱۰۰۰ کیلومتری رونمایی شد (+عکس) سنگدان مرغ چه خاصیتی دارد و فواید آن برای چه کسی بیشتر است؟ خطرناک‌ترین درخت جهان حتی به‌عنوان سرپناه در هنگام بارندگی امن نیست