سخنان اخیر آیتالله لطف الله صافی گلپایگانی در دیدار محمد باقر قالیباف رییس مجلس شورای اسلامی با این مرجع تقلید و توصیه به «رابطه با همۀ کشورهای جهان به منظور حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم» و حملات برخی محافل یکی از مهم ترین موضوعات این روزهاست.
عصر ایران، پیش از این سخنان آیتالله علوی بروجردی را در حمایت از مواضع آقای صافی منتشر کرد و چون به تازگی گفتوگوی مستند و منتشر نشدهای با آیتالله محمد مؤمن از علمای برجستۀ قم به دست ما رسیده، متن آن را منتشر میکنیم. مرحوم مؤمن که دهه ها عضو فقهای شورای نگهبان بود دوم اسفند 1397 – کمتر از سه سال قبل – درگذشت.
(با توجه به درگذشت آن مرحوم، عین سؤال و جوابها درج شده است).
«راجع به شخصیت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی برای ما بفرمایید.
بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین، و صلّیالله علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و آله الطاهرین. حضرت آیةالله آقای شیخ لطف الله صافی گلپایگانی از علمای بزرگوار حوزه هستند، و من، کمتر و کوچکتر از آنم که راجع به خصوصیات این بزرگوار، مطلبی را عرض کنم.
پدرشان، مرحوم آیةالله آقای شیخ محمّد جواد صافی گلپایگانی از علمای بزرگ بودند که قبل از اینکه ما به دنیا بیایيم یا اینکه چیزی سرمان بشود، از دنیا رفتند. برادر بزرگوار ایشان مرحوم آیةالله آقای حاج شیخ علی صافي گلپایگانی، از علمای بزرگ حوزه علمیّه قم بودند. جناب آقای صافی، داماد مرحوم آیةالله العظمی آقای حاج سید محمد رضا گلپایگانی هستند که البته داماد دوّم شان ظاهراً بودند؛ چون داماد اوّلشان مرحوم آقای علوی بود که ظاهراً سنّ شان بیشتر از آقای صافی بود.
ايشان، به تقوا و دیانت، معروفاند. واقع امر این است که من، قبل از اینکه عضو فقهای شورای نگهبان بشوم یعنی قبل از سال 1362، ایشان را در قم، در حدّ رفت و آمد مخصوصاً که منزلمان هم نزدیک بود و گاهی خدمتشان میرسیدم و سلامی عرض میکردم، و ایشان هم اظهار لطف میفرمودند، ميشناختم.
منتها بعد که من در سال 1362 عضو فقهاي شورا شدم، ایشان دبیر شورای نگهبان بودند و آنجا فهمیدیم که آقای صافی، انسان عالِم معمولی نیست، بلکه انسانی است وارسته از نظر تقوی، کاملاً آدم متدیّن و متعهّد، و دلسوز اسلام، و واقعاً آنچه که برايش مهمّ بود و مهمّ است، مسأله اسلام، و احکام آن بود.
دلسوزی بسیار کاملی داشت راجع به اینکه، آنچه از مصوّبات مجلس شورای اسلامی به شورای نگهبان میآمد، دقيقاً بررسی شود، و مطالعات خیلی زیاد و فراوانی نسبت به اين امر داشت.
ايشان با اینکه ساکن قم بودند و هستند، ولی ظاهراً منزل آقازادهشان، ایشان سه روزی که جلسه بود- آن موقع، جلسات شورای نگهبان، سه روز در هفته بود- آنجا بودند، و یک غذای معمولی میآوردند که به کسي حتّي عروسشان زحمت ندهند.
در شورای نگهبان، مباحثی را که مطرح میشد، برای این که ما تأیید یا ردّ بکنیم، کاملاً مطالعه ميکردند. مطالعات ايشان، اختصاص به بحثهای فقهی هم نداشت که فقط راجع باشد به اينکه آيا این مصوّبه از نظر فقه درست است یا نه، بلکه مطالعات گوناگون و دیگری هم داشتند از جمله تاریخ اسلام، بلکه خصوصیّات زندگی اشخاص دیگر را هم کاملاً میدانستند، و مسائلی که در دنیا مطرح بود، و گروههای گوناگونی که نه در ایران، بلکه در دنیا فعاليت داشتند، کاملاً بر آنها تسلّط داشت. ایشان دریایی است که از نظر فقاهت، تفوّق دارد بر خیلی از علمای دیگر.
ویژگی ایشان این بود که دلسوخته اسلام بود، یعنی همه چیز خودش را وقف کرده بود برای اينکه مصوّبات مجلس، خلاف قانون اساسی و شرع نباشد. نکند سر سوزنی گوشهای خلاف شرع باشد، و شاید ایشان فرمودند- من خودم نشنیدم- که: «آنچه برایمان مسلّم است، و ما خوشحالیم، این است که روز قیامت، خداوند ما را مؤاخذه نمیکند که چرا این مواردي را که گفتید خلاف شرع است، از این جهت دلخوشیم؛ و فقط ترس این را داریم که نکند از چشم و فکر ما، یک مصوّبهای گذشته باشد که التفات و توجّه نکرده باشیم که خلاف شرع است. نکند که این طور باشد و خلاف شرعی از چشم ما گذشته باشد..»
حالا هم گاهی که من خدمتشان شرفیاب ميشوم - که البتّه در اين جهت کمتوفیق هستم- فقط دلخوشی ایشان به این است که خدمتی و کاری بکنند که برای اسلام، حوزه و روحانیت مفید باشد، نه تنها برای روحانیت، بلکه همه مسلمانها در هر کجا که هستند.
درباره مسأله مرجعیت هم باید بگويم که آقای صافی، انسان وارستهای است. البته علماي ما مخصوصاً مراجع ما در گذشته که همین طور بخواهیم حساب بکنیم؛ مثل مرحوم آیة الله گلپایگانی، انسان وارسته و شایستهای بود. خود حضرت امام رحمة الله علیه هم اینگونه بود که همه چیز خودش را برای اسلام میخواست، و دلسوز اسلام بود، و از همه چیز گذشته بود، و برای خودش حساب باز نمیکرد جز برای اسلام.
علمای ما همین طور هستند، و باید هم، این طور باشند، اصلاً فرد آمده طلبه شده است برای این که اسلام را بفهمد، و به دیگران هم منتقل بکند.
بر حسب آیه شریفه 122 سوره توبه که خداوند میفرماید: «وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِينْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيهِمْ لَعَلَّهُمْ يحْذَرُونَ» معنی آیه این است که خداوند میفرماید که از هر گروهی از مسلمانها باید چند نفری کوچ کنند و بیايند در حوزههای علميه که ميتوان اسلام را در آنجا شناخت برای چه؟ «لِيتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ»، تا خودشان در دین، تفقّه و اطلاع کامل پیدا کنند، و یکی هم اینکه «وَ لِينْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيهِمْ» برگردند و قوم خودشان، مردم و دیگران را مطّلع کنند. هم خودشان اطّلاع بر اسلام پیدا کنند، و هم اسلام را به دیگران برسانند.
این، وظیفهای است که خداوند برای مسلمانها تعیین کرده که قهراً مصداق کاملش، اشخاصی هستند که علمای دین و فضلای حوزه میشوند، و دلسوز و همهکاره مسلمانها و اسلام هستند، و عرض کردم نسبت به حضرت امام رحمةالله علیه، ايشان، مصداق کامل عمل به این وظیفه بود، الان هم در مورد حضرت آیة الله صافی سلّمه الله تعالی، ایشان مصداق کامل عمل به وظیفه هستند.
ایشان واقعاً دلسوز اسلام است، و خداوند انشاءالله که با سلامت کامل، ایشان را نگه بدارد، و اسلام و مسلمين و حوزههاي علمیه کما هو حقّه از حضور ایشان، کمال استفاده را بنمايند. به هر حال این صحبت کوتاهي بود که من راجع به حضرت آیةالله صافی عرض کردم.
- زمانی که شما در شورای نگهبان در خدمت ایشان بودید، اگر خاطرهای از اخلاقیاتشان بفرمایید.
خاطره همین است که آقای صافی، عاشق و علاقهمند شدید نسبت به احکام و ویژگیهای اسلام هستند، و آن چيزي که برای ایشان مهمّ است، این است که بر خلاف اسلام عمل نشود، و طبق آنچه خدا فرموده است باشد؛ حالا چه مصوّبه مجلس باشد، و چه تصمیمِ جاهای دیگر.
استعفاي ايشان از شوراي نگهبان هم روزي بود که من نبودم. وقتی آمدم گفتند که آقای صافی، استعفای خودش را نوشته است، و فرستاده اند خدمت حضرت امام. ایشان همان موقع به من فرمودند: «من که شورای نگهبان را ترک کردم، دلخوشم که شما آنجا کاری بکنید که نکند نسبت به اسلام، و احکام اسلام کماعتنایی بشود..»
ببینید آن ویژگییی که خود آیتالله العظمی صافی دارند، همین عشق به اسلام است؛ نسبت به ائمّه علیهم السّلام، نسبت به پیامبر بزرگوار، نسبت به علماي اسلام، و نسبت به مظاهر اسلامی کاملاً دل سوخته هستند.
اگر در یک جمله بخواهید معرّفی کنید...
اسلام مجسّد.یعنی اگر خود اسلام را بخواهیم معرّفی کنیم که یک نفر آن طوری که خدا گفته است، و اسلام میگويد درست کنیم، چه کسي را بگويیم؟ مثل آقای صافی.
البتّه باز نمیگويم منحصر در ایشان است، من نسبت به حضرت امام رحمةالله علیه؛ همین عقیده را داشته و دارم. آقای خمینی اصلاً ساخته شده اسلام بود، آقای خمینی را اسلام ساخت، هیچ چیزی را نمیخواست جز این که خدا را میخواست؛ و مطیع و علاقهمند به کسی بود که علاقهمند به اسلام باشد، و برای هیچ کس حساب باز نمیکرد مگر این که آن کس وابستگی به اسلام داشته باشد.
جناب آقای صافی هم؛ همینطور هستند. اینها اشخاصی هستند که خدا بالأخره این طور آنها را ساخته است، و آنها هم، اسلام را میخواهند، پیغمبر را میخواهند، و کسی که با پیغمبر و احکام الهی ارتباط داشته باشد را میخواهند. اینها این طور هستند.»