شرق نوشت: ابوالحسن بنیصدر درحالی در بهمن سال 58 بهعنوان اولین رئیسجمهور ایران انتخاب شد که کشور هنوز آرامش نداشت. شروع جنگ ایران و عراق در نیمه دوم سال 59 نیز شرایط را خاصتر هم کرد. بنیصدر در آن زمان هم رئیس دولت و هم فرمانده کل قوا بود اما اختلافاتش با دیگر بزرگان انقلاب شرایط کشور را تا مرز بحران پیش برد. یکی از این اتفاقات، اختلاف بنیصدر با آیتالله بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور بود که همزمان دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را نیز بر عهده داشت.
حزب جمهوری اسلامی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی نزدیک به 60 درصد آرا را به دست آورده بود و در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی، اکثریت را در اختیار گرفته بود، آنها از مخالفان بنیصدر و همطیفانش بودند و او خود و دولتش را در مقابل مجلس میدید.
حزب جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده بود که با سیاستهای دولت در جنگ مخالف است و در بیانیهای در مهر 1359، برخلاف دیدگاه بنیصدر که بر جنگ کلاسیک با تکیه بر نیروهای ارتش تأكید کرده بود، از ضرورت بسیج مردم و اعزام آنان به جبههها و جنگ مردمی گفته بود.
یک سال از ریاستجمهوری بنیصدر میگذشت که بزرگترین تقابل او با مخالفانش در 14 اسفند سال 59 در دانشگاه تهران اتفاق افتاد؛ در آن روز به مناسبت سالگرد محمد مصدق میتینگی برگزار شد که سازمان مجاهدین خلق یکی از متولیان اصلی برگزاری آن بود، بنیصدر در آنجا سخنرانی کرد که در نهایت درگیری شدیدی بین طرفداران و مخالفان او صورت گرفت و شعارهای تندی علیه آیتالله بهشتی و حزب جمهوری اسلامی سر داده شد.
فردای آن روز، روزنامه «جمهوری اسلامی» که به این حزب تعلق داشت، هواداران بنیصدر را به حرمتشکنی، زدن کف و سوت در ایام محرم و پارهکردن عکس امام خمینی (ره) متهم کردند.
آیتالله خامنهای، عضو ارشد حزب جمهوری اسلامی و نماینده مجلس، در واکنش به سخنرانی بنیصدر گفت: «گروهکهای ضد اسلام از طرفی، گروهکهای ضد خط امام، سیاستمداران منزویشده از چشم مردم افتاده. این عناصر پلید و خبیث با یکدیگر یک واحد و یک طیف را به وجود آوردند. دیروز حادثه همین بود که گفتم».
روحانیون حوزه علمیه قم نیز دست به راهپیمایی اعتراضی زدند و آیتاللهالعظمی گلپایگانی هم در تلگرافی به امام خمینی (ره) از اختلافها و درگیریهای رخداده ابراز نگرانی شدید کردند.
ورود امام به اختلافات
اتفاقات و اختلافات پیشآمده باعث شد بنیصدر و آیتالله بهشتی در این خصوص با امام (ره) نامهنگاری کنند.
رئیسجمهور وقت در نامه خود نوشت: «دایره تهدید دوربرد اینک نزدیک میشود و به نزدیکترین کسان شما رسیده است... تصمیم با شماست... اگر در این اوضاع مصلحت است که اینجانب بمانم، باید ترتیبی معین بفرمایید که هر روز یک بازی درنیاورند».
آیتالله بهشتی نیز در روزهای آخر اسفند 59 در نامهای به امام (ره) از دوگانگی میان بینش مدیران، اینگونه مینویسد: «...شاید برای شنیدن، این خبر تلخ و دشوار باشد که بسیاری از کسانی که در طول این سالها به مقتضیات طبیعت و ماهیت نظام اداری و رژیم شاهی، در همه سازمانهای لشکری و کشوری همواره در اقلیت بوده و زیر فشار اکثریت غربگرا یا شرقگرا بر این سازمانها به سر میبردهاند، هماکنون در جمهوری اسلامی... دوباره تحت همان اکثریت قرار گرفتهاند ولی این بار زیر حمایت همهجانبه رئیسجمهور و فرمانده نیروهای مسلح... امروز در جمهوری اسلامی با حمایت رئیسجمهور و همفکران ایشان در جبهه ملی و نهضت آزادی و با همدستی خلقیها همهجا سرکوب میشوند که به سرنوشت مؤمنان در جنگ اصحاب اخدود دچار گردند».
بهشتی در این نامه اینگونه مینویسد: «اگر اداره جمهوری اسلامی بهوسیله صاحبان بینش دوم را در این مقطع اصلح میدانید، ما به همان کارهای طلبگی خویش بپردازیم و بیش از این شاهد تلفشدن نیروها در جریان این دوگانگی فرساینده نباشیم».
او همچنین در این نامه از پناهدادن رئیسجمهور به مخالفان حاکمیت اسلام گله کرده و از تلاشهای بنیصدر برای حذف مسئله رهبری فقیه در آینده خبر میدهد.
امام خمینی (ره) نیز برای بررسی قضائی این موضوع دستور صادر میکنند و در نامهای برای صیانت کشور و جمهوری اسلامی مطالبی را گوشزد میکنند.
ایشان در این نامه دخالت هریک از مقامات در امور مربوط به مقامات دیگر را برخلاف قانون عنوان میکنند که باید دخالتکننده به مردم معرفی شود.
امام (ره) همچنین گوشزد میکنند کسی حق ندارد در مصاحبهها و نطقها و رسانهها به یکی از مقامات توهین یا آنان را تضعیف کند و متخلف به ملت معرفی میشود و مورد مؤاخذه قرار میگیرد.
ایشان همچنین در بخش دیگری از این نامه مینویسند: «برای رسیدگی به شکایات نسبت به مسائل جنگ و سایر مسائل مورد اختلاف بین مقامات جمهوری اسلامی، هیئتی تعیین خواهد شد مرکب از یک نماینده از طرف رئیسجمهور و یکی از طرف دیگر و یکی از سوی اینجانب که کوشش در حل شکایات نمایند و رأی اکثریت هیئت مذکور معتبر است و در صورت تخلف یکی از مقامات، باید متخلف را به مردم معرفی کنند و مورد مؤاخذه قرار گیرد».
امام (ره) اعلام میکنند چون در سخنرانیهای رئیسجمهور، نخستوزیر، رئیس دیوان عالی کشور، رئیس مجلس شورای اسلامی، گروههای منحرف و مخالف با جمهوری اسلامی توطئه کرده و موجب فساد میشوند، اینان [مقامات] تا پایان جنگ تحمیلی سخنرانی نکنند اما مصاحبههای سالم و سازنده و ارشادی مانع ندارد.
ایشان در پایان نامه از مقامات رسمی میخواهند تا با کمک یکدیگر مشکلات کشور را حل کنند و برادرانه با یکدیگر همکاری کنند.
امام خمینی(ره) همچنین هیئتی سهنفره برای مشخصشدن دلایل این اتفاق تشکیل دادند که این هیئت در 12 خرداد سال 60، قانونشکنی ابوالحسن بنیصدر را علت اختلافات 14 اسفند سال 59 دانست که او این رأی را رد کرد.
چندی بعد، امام (ره) در سخنرانی خود گفتند: «قانون معین شده است. نمیشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط میکنی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد».