5 روز از انتشار گزارش در روزنامه «اعتماد» ميگذرد. نفسهايش از شدت استرس به شماره افتاده. «فقط مانده پيراهن تنم را دربياورم و به شاكيان بدهم. در اين ۶سال خانواده ما نابود شد. عرفان سه بار طعم مرگ را چشيد. ۲۰هكتار زميني را كه راضي شديم به خانواده شاكي بدهيم؛ سهم ۵۰نفر از خانوادهمان بود كه راضي هم نبودند. اما گفتم؛ براي نجات جان اين بچه، دار و ندارمان كه همين زمين است را ميدهم.
شاكيان غير از اين زمين، ۳ميليارد تومان نيز از ما ميخواستند، اما با تلاشهاي خير اين پرونده، طي صورتجلسهاي، مبلغ ديه به ۲ميليارد تومان كاهش يافت. از مبلغ ۲ميليارد تومان؛ ۲۵۰ميليون تومان، نتوانستيم جمعآوري كنيم. قرض، وام و هر كاري كه توانستم، انجام دادم، اما جمع نشد كه نشد.» جملات؛ مرتب با بيان سه، چهار كلمه با نفسهاي طولاني مدت، قطع ميشود و دلنگرانيهايش را مرور ميكند.
«من در اين شش سال، فشار روحي زيادي را متحمل شدم. دلم ميخواهد؛ كلا از اين كره خاكي بروم؛ بروم جايي كه هيچ كس را نبينم. از دادگاه انديمشك تقاضا كرديم؛ نامهاي بابت باقيمانده مبلغ ديه به ما بدهد؛ تا بتوانيم براي خيرين ارسال كنيم. عرفان هم، از وقتي متوجه شده؛ سه، چهار نفر خير، ميخواهند كل مبلغ را بدهند؛ دم به دقيقه تماس ميگيرد و ميپرسد؛ چي شد.»
دو خير و پرداخت ۲۵۰ميليون تومان
۱۴مهر ماه؛ عقربههاي ساعت ۱۲ظهر را هدف قرار دادند. سجاد شيرمهد با لحن كلامش، خوشحالي را منعكس ميكند. «خانم طاروردي، از طرف يكي از موكلينش (أ. هنديزاده) مبلغ ۱۵۰ميليون تومان واريز كردند. فقط مانده ۱۰۰ميليون تومان.»
همان روز؛ ساعت ۶عصر، گويا دنيا را به سجاد دادند. بدون وقفه، با شادي توام با هيجان؛ كلمات را به هم متصل ميكند. «يكي ديگر از خيرين حاضر شده؛ باقيمانده مبلغ را كه حدود ۱۰۰ميليون تومان است، واريز كند. او جزو گروه خيرين شهميرزاديهاي مقيم خارج از كشور است. او گفت؛ مبلغ ۱۰۰ميليون تومان در ۱۷مهر ماه، واريز خواهد كرد. خدا خيرشان بدهد.»
تجسم آزادي برادرش عرفان؛ جملاتش را غرق در شادي ميكند. «با اين حساب؛ مراحل اداري و قانوني عرفان، از يكشنبه ۱۸مهرماه، انجام ميشود. اين دو خير؛ نجاتدهنده عرفان، از چوبه دار شدند. ما تا هميشه؛ دعاگوي اين خيرين هستيم.»
تماسهاي خيرين با روزنامه «اعتماد» در فاصله ۶ تا ۱۴مهرماه
افراد زيادي تماس گرفتند. آن هم از سراسر كشور. اين تماسها، تا جايي ادامه پيدا كرد كه مبلغ ۲ميليون تومان به حساب تاييد شده از سوي دادگاه، واريز شد.
تماس اول؛ مردي جوان، با لهجه خاص تركي «اگر مبلغ را واريز كرديم و جمع نشد چه؟»
تماس دوم و سوم نيز زن و مردي بودند كه شماره حساب را ميخواستند؛ اما هيچ سوالي در ذهنشان براي پرسيدن نبود.
در پي تماسهاي مكرر؛ تماسي از روابط عمومي خيريه «دلنواز»؛ اضطراب ناشي از جمعآوري مبلغ را با شنيدن صداي خانمي كم كرد. «مدير اين خيريه، به دليل ارتباط با گروه خيرين؛ قصد دارند، كل مبلغ را جمعآوري و واريز كنند. آيا مدركي دال بر اثبات مبلغ باقيمانده وجود دارد؟» با توضيحاتي مبني بر سوال، قانع ميشود و در ادامه توضيح ميدهد «تا عصر تماس ميگيرند.»
دو روز بعد مدير خيريه «دلنواز» تماس گرفت. قصدش كمك كردن بود؛ اما به دنبال مدرك ميگشت. «فيش واريزي يكميليارد و ۷۵۰ميليون تومان و صورتجلسه را براي ما ارسال كنيد، تا بتوانيم آن را در گروه خيريه بگذاريم. خيرين در گروه با ارسال مدارك؛ اعتمادشان جلب ميشود.» صورتجلسه و نامه تاييديه، از طرف دادگاه براي مدير خيريه ارسال شد؛ ولي ديگر؛ واكنشي صورت نگرفت.
صاحب تلفن با شمارهاي ثابت از تهران؛ پس از جويا شدن از صحت گزارش و خبر، خودش را معرفي ميكند. «من وكيل دادگستري در تهران هستم. من و چند نفر از دوستانم قصد داريم، كل مبلغ را واريز كنيم. اما بايد از دادگاه و دادستان انديمشك تاييديه بگيرم.»
تمام مدارك ارسال شد، ولي ديگر خبري از اين وكيل پيگير نشد.
اينبار تماس از طرف وكيل شخصي است كه خارج از كشور زندگي ميكند. مردي ميانسال و در بيان كلام، محترم. «شخصي از خارج از كشور ميخواهد مبلغ باقيمانده را واريز كند. فقط بايد از همه چيز مطمئن شود.»
سرانجام ارتباط از خارج از كشور برقرار ميشود. شخص خير در پرداخت مبلغ مصر است. «حتما حتما، اين مبلغ را پرداخت ميكنم. فقط ميخواهم مطمئن شوم كه خانواده شاكي، حرفشان را عوض نميكنند و با پرداخت نهايي ۲۵۰ميليون تومان، عرفان آزاد ميشود. هدف من نجات جان اين جوان است كه بدون هيچ عمدي، به اتهام قتل، محكوم به قصاص شده. حتما تا چند روز آينده؛ كل مبلغ را واريز ميكنم.»
شش روز پس از انتشار گزارش مربوط به عرفان، خانمي به نام «معصومه طاروردي» تماس گرفت. او هم وكيل دادگستري است. (أ. هنديزاده) يكي از موكلينم است. قصد دارد؛ مقداري از مبلغ ديه را براي كمك به آزادي عرفان به شماره حسابي كه مورد تاييد دادگاه است، واريز كند. مدركي در اين خصوص موجود است؟»
چند روز بعد؛ درست در ۱۴ مهرماه، «أ. هنديزاده»؛ مبلغ ۱۵۰ميليون تومان به حساب تاييد شده از سوي دادگاه، واريز كرد.
از ميان سه خير ديگري كه اعلام كردند قصد واريز كل مبلغ را دارند؛ خيري، از گروه شهميرزاديهاي مقيم خارج از كشور، قصد داشت؛ كل مبلغ ۲۵۰ميليون تومان را واريز كند، اما با اطلاع از واريز ۱۵۰ميليون تومان از طرف يكي ديگر از خيران، ۱۰۰ميليون تومان باقيمانده را واريز كرد. در نهايت مبلغ ۲۵۰ميليون تومان توسط خيرين جمعآوري شد و «عرفان شيرمهد» زنداني محكوم به قصاص، از چوبه دار رهايي يافت.
مراحل پيگيري كارهاي اداري عرفان شيرمهد؛ در دست اجراست و پس از طي كردن مراحل اداري و قانوني؛ اين زنداني محكوم به قصاص كه 6 سال دوره حبس خود را گذرانده، به زودي آزاد خواهد شد.
تكليف حقوقي مازاد كمكهاي خيرين چيست؟
يك حقوقدان؛ در خصوص تكليف حقوقي مازاد كمكهاي خيرين ميگويد: «چنانچه مبالغ پرداختي از سوي خيرين، در حسابي كه از سوي دادستان مسدود شده؛ مازاد بر مبلغ مورد توافق فيمابين اولياي دم و قاتل يا صورتجلسه اصلاحي باشد، مستندا به اصول ۴۱ و ۴۷ قانون اساسي كه مالكيت اشخاص را به شرطي كه از راه مشروع باشد، محترم ميداند و وظيفه رد ثروتهاي غيره مشروع به صاحب آن را دولت معين كرده؛ شايسته است مدعيالعموم (دادستان) در اجراي عدالت و دفاع از حقوق مردم از جمله خيرين به اين مهم بپردازد. همچنين به استناد ماده ۳۰۱ الي ۳۰۵ قانون مدني و قاعده منع دارا شدن ناعادلانه و بلاجهت و ايضا قاعده فقهي (واكل مال به باطل) قانونگذار بايد از تشكيل ثروتهاي بدون سبب مشروع جلوگيري كند و شخصي كه مالي را من غير حق دريافت كرده، ملزم به استرداد آن به مالك نمايد.»
جزییات کمکهایی که خیرین داوطلب به دنبال انتشار گزارش «اعتماد» واریز کردند
«أ. هندیزاده»؛ توسط وکیلش «معصومه طاروردی»، مبلغ ۱۵۰میلیون تومان، به حساب تایید شده از سوی دادگاه واریز کردند.
«گروه خیرین شهمیرزادی»؛ مقیم خارج از کشور، مبلغ ۱۰۰میلیون تومان به حساب تایید شده از سوی دادگاه واریز کردند.
«فرامرز علیزاده»؛ مبلغ ۱۰۰هزار تومان به حساب تایید شده از سوی دادگاه برای کمک واریز کردند.
«مبین حسینی»؛ مبلغ يكمیلیون تومان، به حساب تایید شده از سوی دادگاه واریز کردند.
«احسان احمدی»؛ مبلغ ۵۰۰هزار تومان؛ به حساب تایید شده از سوی دادگاه واریز کردند.
مبلغ ۴۰۰هزار تومان از سوی افراد ناشناس؛ به حساب تایید شده از سوی دادگاه واریز شد.