عصر ایران؛ فردین علیخواه* (عضو گروه جامعهشناسی دانشگاه گیلان)- روانریتیها(ترکیب روان شناس-سلبریتی)در شبکههای صدا و سیما، شبکههای ماهوارهای و اینستاگرام بازارشان حسابی سکه است. در شبکههای صدا و سیما حتی اگر جواناند ژست «حکیمی به فرزندش گفت» را میگیرند، اغلب صورتشان را مهربان و دوست داشتنی نشان میدهند، همه چیز میدانند و از هر دری سخنی میگویند. حرفهای محبتآمیز میزنند، اگر برای جمع صحبت میکنند گاهی لحن ملامت و سرزنش به خود میگیرند تا انگیزه ایجاد کنند. با غرّش بر سر مخاطبان، از همه آنان میخواهند با صدای بلند بگویند: «تو هیچیت نیست!».
به جز سیاست، از هر دری سخنی میگویند. مرزهای علومشان مشخص نیست. جامع الاطرافاند. خودشان، خودشان را روانشناس میدانند ولی روانشناسانی که عمر خود را در دانشگاه و پژوهش صرف کردهاند و سهمی در علم روانشناسی دارند اینان را کاسب میدانند. میگویند« اینان روانشناسی را به گند کشیدهاند. »
از نظر روانریتیها حال مردم از دخالتهای بیمنطق و بیجای دیگران، از افزون طلبی و طمعی که دارند، داشتن تفسیر غلط از زندگی، جذب انرژیهای منفی موجود در پیرامون بد میشود. آنان باید نگاهشان را تغییر دهند تا دنیایشان «زیبا و زیباتر» شود.
روانریتیها کاری به سیاست ندارند. حتی کاری به اقتصاد هم ندارند چون خوب میدانند که در این کشور اقتصاد هم گرفتار در سیاست است. اصلاً آنها کاری با قدرت کلانی که روان افراد را به این وضعیت دچار ساخته ندارند. سیاست که در ایران بر ذره ذره زندگی آدمها سیطره دارد در حرفهای آنان به حالت تعلیق درآمده است.
از نظر آنان همه چیز در ایجاد یک روان ناآرام نقش دارد جز سیاستِ همه چیز خواه. از نظر آنان آدمها گویی در خلا زندگی میکنند. برای مثال، برای یک فرانسوی، یا یک آرژانتینی یا یک رومانیایی همان حرفهایی را میزنند که برای یک ایرانی میگویند: « نگاهت رو به زندگی تغییر بده عزیز دلم».
بعضی از آنان از مخاطبان خود میخواهند که در کل خواندن یا گوش دادن به اخبار را از زندگیشان حذف کنند تا دنیایشان زیباتر شود. و چقدر سیاست مدارانِ مردم گریز به ویژه در خاورمیانه به این نوع توصیهها علاقه دارند. تنها احساس کنشگری یک ملت گوش کردن به اخبار است و آنرا هم اینان توصیه میکنند ترک کنید.
روانریتیها مانند قرص مسکّن عمل میکند. مخاطبان به حرفهای آنان گوش میدهند و در لحظه نگاهشان زیبا میشود. بعد از یکی دو روز دوباره حالشان بد میشود. دوباره در اینستاگرام کلیپی از نصایح آنان میبینند و نگاه شان زیبا میشود. بعد از چند روز دوباره حالشان بد میشود.
دوباره به آنها گوش میکنند و این قصه همچنان ادامه دارد. به همین دلیل برنامهها یا کلیپهای روانریتیها مدام باید تولید و عرضه شود. مخاطبانی معتاد داریم که اگر محصول به آنها نرسد در گوشهای کز میکنند و به صفحه گوشی خیره میشوند.
روانریتیها کارخانه تولید معنا شدهاند. آنان نیک میدانند که آدمها به ویژه در ایران که نقش دین در زندگی اجتماعی و فردی کم رنگه گشته دنبال جایگزیناند.
به همین دلیل آنان سرمایهگذاری کردهاند و کارخانههای کوچک تولید معنا ساختهاند. آنان کپسولهای متنوع معنا تولید میکنند در رنگ و لعابهای مختلف. سعی میکنند در خط تولید، تنوع را حفظ کنند تا مشتری دلزده نشود. به طعم آنچه میگویند یک بار از نیچه، یک بار از «آلیس در سرزمین عجایب»، یکبار از ویکتور هوگو، یکبار از مریم میرزاخانی و یکبار از معلم دوره ابتداییشان چیزی اضافه میکنند تا غذایشان کسالتآور نشود.
به یقین اینان کشیشان عصر جدید هستند. کشیشان مردم را به خدا دعوت میکردند اینان آنان را به «خود» دعوت میکنند. ولی چه نوع خودی؟ این خود در واقع خودِ فردِ مخاطب نیست بلکه خودِ روانریتی است! خودی که در عوض کشیش با دستورالعملهای روانریتی ها پیش میرود و شدیدا به تولیدات صنعت رویاسازی و رویافروشی آنان وابسته است.
مردم همانطور که در محضر کشیشها راحت گریه و اعتراف میکردند در محضر اینان هم آسان اشک میریزند، همانطور که کشیشان در آنچه میگفتند یقین داشتند اینان نیز همیشه با یقین حرف میزنند، همانطور که کشیشان ژست« پیری در راه جوانی بدید» را میگرفتند اینان نیز چنین لحن و ژستی دارند، کشیشان مدام نصیحت میکردند، نصحیت، نصحیت و نصیحت.
اینان نیز نصحیت میکنند ولی پشت نیچهی بخت برگشته، سعدی، شوپنهاور، وین دایر و برایان ترسی پنهان میشوند. تنها یک فرق دارند:
کشیشها بعد از موعظه «پاکت» میگرفتند اما مخاطب روانریتیها قبل از موعظه باید تصویر تراکنش را برای ادمین آنان ارسال کند تا مطمئن شوند پول واریز شده است؛ کاملا شیک و مدرن!
برخی از روحانیون در ایران به ویژه نسلهای جدیدتر، وقتی میبینند که بازار روانریتیها سکه است و دسته دسته مردم را جذب خود کردهاند سعی میکنند مانند آنان حرف بزنند. دو سال قبل نوشتم که در سالهای آینده به تدریج شاهد ظهور پدیدهی «آخوندریتی» (ترکیب آخوند-سلبریتی) خواهیم بود.
این روزها نشانههایی از آن را خوب شاهدیم. تبلیغ محصولات تجاری توسط آنان، استفاده از زبانِ بدنِ خاص بازاریابی برای اثرگذاری بر مشتری، نمایش بخشهایی از زندگی خصوصی خودشان از آن جمله است که از روانریتیها متاثر است. این روند همچنان تشدید خواهد شد.