عصر ایران؛ مهرداد خدیر- با انتصاب «پیمان جبلی» به ریاست سازمان صدا و سیما انتظار میرود دوران تازهای در رسانۀ رسمی کشور که به رسانۀ ملی اشتهار دارد و سالانه 2000 میلیارد تومان بودجه به آن اختصاص مییابد و از درآمدهای آگهی هم برخوردار است، آغاز شود.
تا پیش از بازنگری در قانون اساسی، سازمان صدا و سیما در قالب شورایی از نمایندگان سه قوه اداره میشد و آنان همچون هیأت مدیره، مدیر عامل را به رهبری معرفی میکردند و منصوب میشد و به این اعتبار، محمد هاشمی هم آحرین مدیر عامل صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به حساب میآید و هم نخستین رییس این سازمان پس از ریاستی شدن آن.
چرا که پس از حذف مدیریتهای شورایی از قانون اساسی 68 او این بار به عنوان رییس منصوب شد و از این حیث رییسان سازمان صدا وسیما از 68 به این سو از این قرارند: محمد هاشمی، علی لاریجانی، عزت الله ضرغامی، محمد سرافراز، عبدالعلی علی عسگری و اکنون پیمان جبلی.
کوتاهترین دوره مربوط به محمد سرافراز است که هم از جانب نیروهای درون سازمان به خاطر اتخاذ سیاستهای انقباضی پس، زده شد و هم برخی نهادهای امنیتی پارهای رویکردهای او را نپسندیدند.
صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران با دهها کانال رادیویی و تلویزیونی و حتی انتشار روزنامه و مجله و بنگاه انتشاراتی و مجموعههای مرتبط دیگر و قریب 45 هزار نیروی انسانی یکی از بزرگترین و حجیمترین رسانههای جهان و شاید بزرگترین رسانۀ ایدیولوژیکِ غیر خصوصی در دنیا باشد که نه تنها رقابت بیرونی را برنمیتابد که درون آن هم رقابت جریان ندارد.
در مقاطعی البته رقابت درون شبکهای وجود داشت و ثمرات آن را در دوران مدیرانی چون اصغر پورمحمدی در شبکۀ سه یا بهروز مفید در شبکۀ 5 یا مهدی ارگانی در شبکۀ دو شاهد بودیم اما این روند استمرار نیافت.
مهمترین آسیب از منظر پایگاه اجتماعی به صدا و سیما در سال 88 رخ داد به شکلی که از شمار بینندگان آن یا دستکم اعتماد کنندگان کاسته شد اما در سالهای اخیر این وضعیت تا اندازهای بهبود یافته هر چند که اکنون رقیب قدرتمندی چون فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دارد.
صدا و سیما نه انحصار دهۀ 60 را دارد که هیچ رقیبی نداشت جز چند رادیوی فارسی زبان که قابل قیاس نبودند. نه روزنامه ها رقابت داشتند و نه از اینترنت و سایت و ماهواره و پیام رسان ها خبری بود.
مرجعیت صدا و سیما چنان بود که تا خبر شهادت رییس جمهوری و نخست وزیر در شبانگاه اعلام نشد کسی باخبر نبود. نویسندۀ این سطور بعد از ظهر هشتم شهریور 1360 مقابل نخست وزیری بود و دربارۀ انفجار پرسید و اهل محل اطلاعات متناقض می دادند و شب خبر تأیید شد. حال آن که با معیار امروز به چند دقیقه نمی کشید و شهر خبر می شد.
یا به یاد آوریم که امام خمینی ساعت 22:20 شامگاه 13 خرداد 1368 درگذشت و خود محمد رضا حیاتی که صبح 14 خرداد به رادیو می رفت خبر نداشت و از این که رادیو قرآن پخش می کرده تعجب می کنند و ساعت 6:45 باخبر می شود و 7 صبح ایران و جهان.
غروب 19 دی 1395 اما هنوز صدا و سیما خبر ناباورانۀ درگذشت هاشمی رفسنجانی را منتشر نکرده بود که همه از طریق کانال های تلگرامی و شبکه های ماهواره ای مطلع شدند.
مطابق نظر سنجی معتبر اخیر هنوز 42 درصد مردم هنوز اخبار را از صدا و سیما دریافت میکنند و رقابتی شانه به شانه با فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دارد.
با این حال این تصور که صدا و سیما هیچ تأثیر و مخاطبی ندارد به کل خطاست چرا که رایگانترین و ارزانترین امکان گذران اوقات فراغت است و برخی برنامههای آن از فضای تبلیغاتی و ایدیولوژیک صِرف فاصله دارد مانند خندوانه، دورهمی و سابق بر این نود و همین ها آمار ر بالا میبردند یا میبرند.
شخصا برنامه هایی چون کتابباز با اجرای سروش صحت در شبکۀ نسیم، ایرانگرد با اجرای جواد قارایی در شبکه یک، دست اول با کارشناسی و اجرای مجید تفرشی در شبکه سه را دوست دارم و دنبال می کنم. جسته و گریخته برنامه های دیگر را نیز می بینم. بنا براین نمی توان گفت که عرصه را به تمامی به جم و من وتو باخته یا واگذار کرده خاصه این که جذابیت های اولیه ناشی از کنج کاوی را از دست داده اند.
صدا و سیما اگرچه همچنان انحصاری است اما مخاطب امکان مقایسه و انتخاب دارد و به خاطر فضای مجازی هر خطای آن بارها بازنشر و تکثیر می شود و قابل انکار نیست.
آیت الله خامنهای در حکم انتصاب آقای جبلی صدا و سیما را با 4 واژه توصیف کرده اند: دانشگاه، آوردگاه، آسایشگاه و قرارگاه.
در توضیح دانشگاه این هدف آمده: ارتقای سطح آگاهی و معرفت عمومی و در توصیف آوردگاه نیز این عبارت: مقابله با تحریف و تفتین. مراد از آسایشگاه، بهرۀ چشم و دل همگان از جلوههای زیبایی و هنر و قرارگاه نیز این قرار: پراکندن نشاط و امید در فضای عمومی.
چنانچه ملاحظه میشود دوبار کلمۀ «عمومی» آمده و یک بار «همگان». بنا بر این اگر صدا و سیما رسانۀ «همگان» باشد بخش مهمی از نارضایتیها رفع می شود. مشکل این است که صدا و سیما به خصوص در عرصۀ اطلاع رسانی رسانۀ همگان نیست و تنها بخش هایی از جامعه را بازتاب می دهد که به گواه دو انتخابات اخیر اکثریت را هم نمایندگی نمی کنند.
بهرۀ چشم و دل همگان از جلوههای زیبایی و هنر، نیز تعبیر دقیقی است. هر چند مستقیما به بهرۀ گوش اشاره نشده تا از موسیقی بگوییم اما اولین انتظار، زیبایی است و برخی از انواع موسیقی را هم طبعا دربرمیگیرد.
یک بار که یک مجری برنامهای سیاسی در اوج التهابات بعد از انتخابات 88 تعبیر تحریک کنندهای را به کار برد خطاب به او نوشتم دستکم نگویید بینندگان عزیز! چون اگر عزیز شما بودیم چنین سخن نمی گفتید.
اگر پیمان جبلی بتواند دستکم درون صدا و سیما رقابت ایجاد کند و نهادهای ذینفوذ را توجیه کند چنانچه از صبح تا شب برنامه ایدیولوژیک پخش کنند نتیجۀ وارونه دارد چون مردم را به کانالهای ماهوارهای سوق میدهد، اگر مجریان و برنامهسازان محبوب را بازگرداند، اگر قبل از انتشار شایعات در فضای مجازی خود صدا و سیما خبررسانی کند، اگر کار تبلیغی را با تبدیل رسانه به بوق اشتباه نگیرد و اگر به شعور و تنوع سلیقۀ همۀمخاطبان اهمیت دهد بخشی از آب رفته شاید بازگردد و البته بازتعریف اصطلاح تهیهکننده و این که معیار چیست و چگونه است که از بیرون به دشواری میتوان راه یافت؟
در همین اربعین امسال برنامۀ «منِ او» به جای حجم عظیمی از تبلیغات و شعار به جنبه های اجتماعی پیاده روی در عراق پرداخت و محمد دلاوری با لحن و ظاهری مثل همۀ مردم و راحت و بیتکلف برنامه اجرا کرد و کافی است با مجریان دیگر مقایسه شود و مدام بر جنبه های اجتماعی قیام عاشورا تأکید داشت و به پرسشهایی که در ذهن مخاطبان بود پاسخ داد و از جمله از چند نفر از اهالی نجف و کربلا پرسید در جنگ با ایران کجا بودند و گفتند مخفی بودیم یا شرکت نداشتیم تا ذهنیتها مثبت شود.
همگان، یعنی همۀ مردم ایران. چه آنان که در انتخابات اخیر به آقای رییسی رأی دادند و چه به رقبا و چه اکثریتی که نامزد مقبول خود را نیافتند و رأی ندادند.
5 سال دیگر که دوران ریاست پیمان جبلی تمام شود اگر در میانۀ راه مانند سرافراز تغییر نکند مهمترین سنجه برای ارزیابی عملکرد او همین میزان توجه به «همگان» است.
نام رییس جدید (پیمان) را میتوان نمادی از ظهور نسل تازه (متولدین دهه 40 به بعد) دانست. ایران، سرزمین تلفیق است و هر انحصاری محکوم به شکست است. چه انحصار در سیاست، چه اقتصاد و چه رسانه و انتظار میرود آقای جبلی دستکم دست از سر شبکۀ نمایش خانگی بردارد خاصه حالا که در وزارت ارشاد نیز همفکران روی کار آمدهاند و نیز محدود کردن دخالتها و انحصار طلبیهای دیگر.
چه اشکالی دارد که مردم صدا و سیمای اهل فکر را ببینند و از این انزوا به درآیند؟ در همین برنامۀ آقای دلاوری خانم نفیسه روشن بازیگر که به خاطر پوشش چادر و حضور در کربلا متفاوت به نظر می رسید چند بار به جای «فراغ بال» میگفت «فراغ باز» و مجری هم اصلاح نمی کرد.
به جای اینکه برخی با «فراغ باز» هر حرفی را مطرح کنند بگذاریم اهل فکر و هنر و ادب با «فراغ بال» حضور یابند و امثال خانم روشن هم با بازی خود درسریالها چراغ تلویزیون را روشن نگاه دارند.