عصر ایران؛ امیر حسن خدیر- تمدید سه سالۀ قرارداد فرهاد مجیدی با باشگاه استقلال هم به کام هواداران پُرشمار این تیم خوش نشسته، هم تصویر بهتری از مصطفی آجورلو مدیر عامل جدید ترسیم میکند که گمان میشد به دنبال ایدیولوژیک کردن باشگاه است، هم پاسخی است به پرسش مهدی پاشازاده در مصاحبه با برنامۀ «ورزش و مردم» در ظهر جمعه که نمیدانست چرا فرهاد، اعتنایی به او نشان نداده چرا که منتظر بوده مدیر عامل جدید تصمیم بگیرد و تصمیم هم گرفت و پست معاونت ورزشی را برچید تا عمر حضور معاون ورزشی تنها 15 روز باشد!
البته آقای پاشازاده نتوانست خویشتنداری کند و همینکه اشتیاق خود را برای مربیگری از طرُق دیگر نشان داد اتفاقا مهمترین انگیزه برای فرهاد شد تا از هر حاشیه و بگومگو بپرهیزد و به تمدید قرارداد بیندیشد.
حالا فرهاد بیش از پیش میداند که داستان استقلال و پرسپولیس با تیمهای دیگر جداست از این منظر که مدیرعامل بیش از آن که مجری مصوبات هیأت مدیره باشد واسط نهاد دولت و باشگاه برای تأمین هزینهها و تزریق بودجه است و اگر هیأت مدیره و مدیرعامل تعیین میشود برای آن است که از انگ دولتی بودن باشگاه نزد کنفدراسیون فوتبال آسیا برهند و امسال میخواهد با تیمی که خود بسته نتایج بهتری بگیرد و به عبارت روشن تر استقلال را از آن خود و هواداران و مدیران را خادم و نه مخدوم میداند. به عبارت روشن تر مدیر عامل قرار است پول و امکانات بیاورد و صاحب و مالک تیم نیست.
مهدی پاشازاده ظهر جمعه با دو قطبی مجازی - حقیقی میکوشید این گزاره را اثبات کند که فضاسازیها به سود مجیدی واقعی نیست و تنها در شبکههای اجتماعی جریان دارد حال آن که هواداران در مقابل باشگاه هم تجمع کردند و به عزل مددی و ملکیان انجامید و این دیگر مجازی نبود و اگر کرونا مجال دهد در ورزشگاه ها نمود بیشتری پیدا میکند.
پیمان یوسفی، مجری برنامۀ ورزش و مردم هم بر خلاف سَلَف شوخ طبع و مرحوم خود - که به میانۀ صحبت میهمانان میدوید- تنها گوش میداد و از پاشازاده نپرسید حالا که مدیر عامل قبلی رفته چقدر احتمال دارد شما بمانید که توقع دارید فرهاد با شما هماهنگ باشد یا نپرسید آیا خود شما به دنبال آن نیستید که جای او بنشینید؟!
یا وقتی پاشازاده گفت کاپیتان تیمی بوده که فرهاد در آن بازی میکرده تا بزرگ تری خود را جدای عنوان «معاونت ورزشی» به رخ بکشد، میتوانست یادآور شود عنوانهایی را که با دوسطر میآیند و میروند، زیاده جدی نگیرد و بگوید دانیل پاسارلا هم کاپیتان آرژانتین در سال 1978 بود(مهمترین جام ممکن در دنیای فوتبال - قهرمانی جهان - را بالای سر برد ) و در 1982 نیز در تیمی که دیهگو مارادونا در آن بازی میکرد اما مارادونا در سال 1986 و در حضور پاسارلا با آن افتخارات، کاپیتان شد. چرا که محبوبیت و حمایت هواداران داستان دیگری است یا وقتی اشاره کرد استقلال به الهلال باخت یا جام حذفی را از دست داد میتوانست بگوید که هواداران اتفاقا نگران فرهاد بودند.
هم اقدام مجیدی در سکوت و تمدید قرارداد به مدت سه سال و دهان به دهان نشدن با قدیمیهایی که پشتِ در نشسته بودند تا مربیگری را بقاپند، هوشمندانه بود هم شعار مدیر عامل جدید که بر استقلال قدرتمند و ثروتمند تأکید کرده یعنی قرار است پول بیاورد و در بای بسمالله زمین دستگردی را در اختیار تیم گذاشته است و چه بسا امکانات دیگر پاس هم اضافه شود.
(از منظر تاریخ فوتبال البته باید اشاره شود که امکانات اولیۀ پاس در سال 1342 از تاجِ آن زمان تأمین شد. پس از آن که قانونی محدود کننده تصویب شد که به موجب آن نظامیها باید برای تیمهای نظامی بازی میکردند و پاس شکل گرفت. به همین خاطر 4 افسر شهربانی که ستونهای تیم تاج و تیم ملی بودند - محمد رنجبر، حشمت مهاجرانی، حسن حبیبی و اصغر شرفی- به تیم تازه تأسیس پاس متعلق به شهربانی پیوستند و از آن موقع میگفتند تاج و پاس برادرند و به خاطر همین طرفداران شاهین و بعدتر پرسپولیس علیه پاس هم شعار میدادند و متقابلا هواداران تاج، از پاس هم جانبداری میکردند).
مجیدی همچنین بر سر ادامۀ حضور برادرش در جایگاه سرپرست چانه نزد و انتخاب بیژن طاهری و محمدی نوریفر هم رضایت هواداران را جلب میکند. درست است که فرزاد برادر فرهاد مجیدی است اما جدای برادری خود 10 سال در استقلال بازی کرده و 3 بازی ملی هم دارد و قابل انتقال به کادر فنی است و نباید با موارد مشابهی چون علی دایی و برادرش محمد مقایسه شود.
جدای اینها رفتار جواد آذری جهرمی وزیر پیشین ارتباطات هم قابل توجه است که جریمۀ مجیدی به خاطر شکایت خود را تکذیب کرد و گفت اگر باز بخواهند از جنبه های دیگر مصاحبۀ مورد نظر، جریمه و محرومیت باقی باشد حاضر است خود او آن مبلغ را بپردازد.
پرسپولیس و استقلال در زمینههای مختلف با هم رقابت دارند. یکی دو بار قهرمانی در آسیا را به رخ میکشد و دیگری قهرمانیهای پیاپی اخیر در لیگ برتر را. یکی مدعی مردمیتر بودن است و دیگری به نفوذ در لایههای مختلف اشاره دارد.
ماجراهای اخیر اما یک گزاره دیگر را نشان داد که خود استقلالیها هم قبول دارند: اینکه پیشکسوتان پرسپولیس بیش از پیشکسوتان استقلال به تیمشان و موفقیت آن و نه خودشان و کسب موقعیت و استفاده از فرصتها و شکافها میاندیشند و از رشک و حسد دورترند.
از چی ایراد بگیرند و با استفاده از آن برای خود دنبال موقعیت باشند
انگار چند سال پیش و جریان برکناری علی دایی و حضور همزمان درخشان و دایی در تمرین پرسپولیس را فراموش کرده اید!!!!
پرسپولیسی ها دعواهایشان را قبلا کرده اند ،
مگر اینکه علی پروین ، درخشان ، مایلی کهن و علی دایی را نشناسید ،
دعواهای این روزهای استقلال هم به خاطر این است که تیم بی بزرگتر مانده بود ،
بعد از ناصر حجازی و منصور پورحیدری ،
باشگاه ثبات خود را از دست داده است