عصر ایران؛ هومان دوراندیش- روزنامه نیویورک تایمز گزارش داده است که در حمله پهپادی آمریکا در کابل، در آخرین روزهای حضور نظامیان آمریکا در افغانستان، هیچ بمبی مربوط به داعش در کار نبوده است. پنتاگون گفته بود این حمله یک بمبگذار انتحاری را هدف قرار داد تا مانع انجام عملیات تروریستی او در فرودگاه کابل شود.
هر چه بود، در این حمله ۱۰ غیر نظامی هم کشته شدند که ۷ نفرشان کودک بودند. نفس این واقعه، موجه بودن چنین حملهای را به شدت زیر سوال میبرد، اما اگر نه بمبی در کار بوده باشد نه بمبگذاری، چنانکه نیویورک تایمز میگوید، چنین اشتباهی یک افتضاح تمامعیار است.
نیویورک تایمز را معتبرترین روزنامه جهان میدانند. اگر چنین خبری را یک رسانه محلی آمریکایی منتشر کرده بود، طبیعتا تردید بیشتری متوجه صحت خبر میشد. انتشار این خبر از سوی نیویورک تایمز، در شرایطی که دولت بایدن در معرض انتقادات متعددی است، قاعدتا فشار بیشتری را متوجه این دولت میکند.
انتشار چنین خبری در چنین فضایی، قطعا برای دونالد ترامپ هم خوشایند است. ترامپ در دوره ریاست جمهوریاش بارها علیه نیویورک تایمز موضعگیری کرد و نیویورک تایمز هم قاعدتاً در انتخابات ۲۰۲۰ بایدن را به ترامپ ترجیح داد. ولی مخالفت نیویورک تایمز با ترامپ، مانع از لاپوشانی حقیقت از سوی این روزنامه نشده است.
وقتی نیویورک تایمز در مسیر فعالیت حرفهایاش، آنچه را که حقیقت میداند، نه به سود دولت ترامپ مخفی یا وارونه میسازد نه به سود دولت بایدن، چطور ممکن است چنین کاری را به سود حکومت ایران انجام دهد؟
اخیرا عدهای از چهرههای پرگو و پرخاشگر توئیتر با انتشار توئیتهای متعدد مدعی بودند که نیویورک تایمز با سفیدنمایی اوضاع ایران آب در آسیاب جمهوری اسلامی میریزد.
باید از این علمای عرصه ژورنالیسم پرسید اگر مقامات حکومت ایران از دو قاره اینسوتر میتوانند در نیویورک تایمز نفوذ کنند، چرا رئیسجمهور آمریکا بیخ گوش نیویورک تایمز نمیتوانست چنین کاری کند؟ چرا دولت بایدن نتوانسته گزارش افشاگرانه اخیر نیویورک تایمز را جوری راست و ریس کند که کار از سیاهنمایی به سفیدنمایی بکشد؟
واقعیت این است که فعالان سیاسی همیشه روزنامه و روزنامهنگار را در خدمت اهداف خودشان میخواهند. مثلا اگر یک روزنامهنگار بر اساس تحقیقاتی که انجام داده، به این نتیجه برسد در ماجرای نیزار ماهشهر (در آبان 98)، ابتدا از داخل نیزار به سمت نظامیان شلیک شد؛ فعالان سیاسیِ مخالف جمهوری اسلامی، انتشار چنین گزارشی را خوش ندارند و آن را "به صلاح" نمیدانند.
در حالی که چنین گزارشی حتی اگر نادرست باشد، با گزارشهای تحقیقی بعدی میتواند اصلاح شود. ولی برای کنشگر سیاسی، روزنامه مطلوب "روزنامه حزبی" است. در ارگان رسمی حزب کمونیست فلان کشور، طبیعتا انتقادی از عملکرد کمونیستها منتشر نمیشود. در ارگان رسمی حزب موتلفه و جبهه مشارکت و حزب توده و جبهه ملی نیز.
ولی رسانه مستقل و آزاد، در قبال طرفین همه تقابلهای سیاسی در هر کجای جهان، موضع حقیقت را حفظ میکند. رسانه آزاد، دموکراسی را پاس میدارد و مخالف دیکتاتوری است، ولی به افراد و تشکلهای سیاسی، هر چقدر هم که مبارز و آزادیخواه باشند، تعهدی ندارد.
وظیفه رسانه آزاد نه "مبارزه سیاسی" که انتشار حقایق مربوط به وقایع سیاسی و اجتماعی است. این "حقایق" گاهی به مذاق فعالان سیاسیِ مخالف یا موافق قدرت مستقر، خوش نمیآید؛ ولی اگر روزنامهها بخواهند پسند و ناپسند طرفین نزاعهای سیاسی را مبنای کارشان قرار دهند، استقلال و آزادیشان از دست میرود.
روزنامهنگاری در ایران تاریخ خاص خودش را دارد و ما عمدتاً با روزنامههای حزبی مواجه بودهایم نه روزنامههای مستقل به معنای دقیق کلمه. بنابراین عجیب نیست که بسیاری از فعالان سیاسی ایران، فارغ از اینکه در داخل کشورند یا خارج کشور، دیر یا زود با رسانههای مستقل، مشکل پیدا میکنند.
حجم چشمگیر انتقادات ایرانیان خارج کشور از رسانههایی چون نیویورک تایمز و بیبیسی چنان است که باید از این حضرات بخواهیم ابتدا "رسانه آزاد" را بازتعریف کنند و تکلیف این موضوع را هم روشن کنند که آیا چیزی به نام "استقلال رسانه" را به رسمیت میشناسند یا نه؟
انتقاد مداوم از "بیطرفی رسانهها" در بین بسیاری از فعالان سیاسی خارج کشور، ناشی از غلبه "منطق مبارزه" بر "منطق ژورنالیسم" است. رسانه آزاد، به دلیل سرشت دموکراتیکش، در ماجرای میدان تیانآنمن همانند ارگان رسمی حزب کمونیست چین عمل نمیکند و همین که واقعیت را بازتاب دهد، به سود معترضان و به زیان حکومت چین عمل کرده است.
اما اگر آزادی و استقلال و بیطرفی حرفهای رسانهها در اثر فشارهای سیاسی و اجتماعی نقض شود، ممکن است ماجرایی شبیه سینما رکس آبادان رقم بخورد که همه گفتند کار حکومت بوده و رسانهها هم به جای اینکه بین حکومت و معترضان بیطرف بمانند و درباره واقعیت ماجرا تحقیق کنند، صرفا حرف معترضان را تکرار کردند!
رسانه آزاد و مستقل و بیطرف، از هر اعتراضی مهمتر است؛ چون هر اعتراضی که به هَدم چنین رسانهای منتهی شود، به دموکراسی ختم نخواهد شد. رسانه آزاد، ذاتاً دموکراسیخواه است و همین که کار طبیعی و مُقَدرش را انجام داد، در راستای تحقق دموکراسی گام برداشته است.
چنین رسانهای، چون مستقل است، حق دارد هر چه را که حقیقت میداند، منتشر کند. چه به سود مبارزان باشد چه به سود حاکمان.
مبارزانی که هنوز به قدرت نرسیده به شدت از عملکرد رسانههای آزاد و مستقل عصبانیاند، بعید است پس از کسب قدرت، تفاوت چندانی با حاکمانی داشته باشند که تا دیروز درگیر مبارزه با آنها بودند.