۰۶ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۰۲۵۷۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۴ - ۲۱-۰۶-۱۴۰۰
کد ۸۰۲۵۷۷
انتشار: ۰۹:۰۴ - ۲۱-۰۶-۱۴۰۰

چرا قهرمان‌ها از سینمای ایران رفتند؟

چرا قهرمان‌ها از سینمای ایران رفتند؟
به گفته برخی از اهالی سینما، قهرمان‌پروری در سینمای ایران سیاستی کنترل شده است و مدیران فرهنگی تمایل چندانی به خلق قهرمان در سینما ندارند. اینطور به نظر می‌رسد، باور برخی بر این اصل استوار است که قهرمان‌پروری ناپسند است و در سینمای امروز جایگاهی ندارد.
به اعتقاد برخی؛ برای حضور قهرمان در سینمای ایران نیاز به «سوپرمَن» نیست، قصه‌های دلنشین بسیاری در سینما وجود دارند که ما با آن همذات‌پنداری می‌کنیم اما سینمای ایران به بهانه‌ی باورپذیربودن شخصیت‌ها، از سیاهی و سفیدی مطلق به سمت شخصیت‌های خاکستری پیش می‌رود.
 
به گزارش ایلنا، قهرمان‌پروری و خلق قهرمان در سینما از جذابیت‌های همیشگی پرده نقره‌ای به حساب می‌آید، قهرمانانی که توانسته‌اند به تنهایی بار فروش یک فیلم را به دوش بکشند و مردم را به سالن‌های سینما بیاورند. به عبارت دیگر می‌توان گفت، تجربه خلق قهرمان سینمایی به منظور حفظ قلمرو و مخاطبان است تا در ورای آن بتوانند در بازار نیز به موفقیت برسند. قهرمان‌پروری در سینمای جهان، مولفه‌ای مهم قلمداد می‌شود اما در سینمای ایران مثل بسیاری از مسائل دیگر به دست فراموشی سپرده شده است. 
 
از سینمای کلاسیک تا سینمای مدرن امروز، قهرمانان فراوانی روی پرده سینماها ظاهر شدند و در قلب مخاطبان جای بازکردند. تجربه نشان می‌دهد، اغلب این آثار نمایشی، گیشه را هدف اصلی خود قرار می‌دهند. اگر بخواهیم این ادعا را باورپذیرتر کنیم باید به آثار ابرقهرمانانه هالیوودی اشاره کنیم که نه تنها در ایالات‌متحده بلکه در تمام جهان مورد اقبال قرار می‌گیرند و به فروش قابل‌قبولی دست می‌یابند. 
 
کارنامه حضور قهرمانان در سینمای ایران چندان قابل قبول نیست، می‌توان ادعا کرد که قهرمانان در سینمای پیش از انقلاب شرایط و روزگار بهتری داشتند. تردیدی وجود ندارد که بیشتر بار قهرمان‌سازی و قهرمان‌پروری هنر هفتم ایران را باید به مسعود کیمیایی نسبت داد. کارکترهایی که یک تنه دربرابر ظالم ایستادگی می‌کردند و در راه آرمان‌های خود فدا می‌شدند. از این رو می‌توان قهرمان‌پروری را ویژگی اصلی سینمای این کارگردان دانست که هیچگاه از آن غافل نبوده است. 
 
اما عصر طلایی حضور قهرمانان در سینمای پس از انقلاب به دهه ۶۰ بازمی‌گردد. قهرمانانی که به واسطه جنگ هشت‌ساله ایران و عراق روی پرده نقره‌ای ظاهر شدند اما حیات آن‌ها هم چندان طولانی نبود و در اواسط دهه ۷۰ ناپدید شدند. اگرچه فیلمسازان ایرانی تلاش کردند تا در مقاطع مختلف باردیگر قهرمانان را روانه پرده نقره‌ای کنند اما بیشترشان در این راه شکست خوردند. 
 
حضور قهرمانان در سینمای ایران کوتاه است
 
مهرداد خوشبخت (کارگردان و فیلمنامه‌نویس و تدوینگر) در ارتباط با چرایی عدم خلق قهرمان در سینمای ایران توضیح داد: حضور قهرمانان در سینمای ایران بسیار کوتاه است؛ البته باید گفت که سینمایی قهرمان‌پرور داشته‌ایم اما در سال‌های اخیر به حذف آن‌ها دچار شده‌ایم چراکه آقایان جمشید هاشم‌پور و به نوعی فرامرز قریبیان در دهه ۶۰ به عنوان قهرمانان سینمای ایران شناخته می‌شدند. 
 
کارگردان فیلم «آبادان یازده ۶۰» اظهار کرد: به طور متوسط حدود ۷۰ فیلم سالانه در سینمای ایران ساخته می‌شود که درصد ناچیزی از این آثار قهرمان‌پروری می‌کنند. به همین دلیل نمی‌توان گفت که سینمای پس از انقلاب ایران قهرمان‌پرورانه است. 
 
به گفته برخی از اهالی سینما، قهرمان‌پروری در سینمای ایران سیاستی کنترل شده است و مدیران فرهنگی تمایل چندانی به خلق قهرمان در سینما ندارند. اینطور به نظر می‌رسد، باور برخی بر این اصل استوار است که قهرمان‌پروری ناپسند است و در سینمای امروز جایگاهی ندارد.
 
به گفته خوشبخت، مدیران اسبق وزارت ارشاد مانعی برای قهرمان‌پروری بودند. مصاحبه‌ای از زبان آقایان فخرالدین انوار و محمد بهشتی در ارتباط با عدم تمایل وزارت ارشاد برای قهرمان‌پروری در سینمای ایران شنیده‌ام. همچنین فیلمسازانی که در گذشته فعالیت می‌کردند به این موضوع اشاره کرده‌اند که مدیران ارشاد نمی‌خواستند تا قهرمان در سینمای ایران چه از منظر تیپ‌سازی و چه از وجه ایدئولوژیک عَلَم شود و دنباله‌رو داشته باشد. 
 
قهرمان بخشی از ماهیت سینما
 
می‌شود گفت قهرمان دوستی روزگاری در ذات انسان و سینما وجود داشته و مخاطب دلش می‌خواست در فیلم‌ها قهرمان ببیند و با انسان‌هایی فراتر از تصور مواجه شود. خوشبخت درباره امکان بازگشت قهرمان به پرده نقره‌ای گفت: به طور قطع می‌توان قهرمان را به سینمای ایران بازگرداند. هنوز هم مردم در سراسر دنیا به دنبال قهرمان هستند، این قهرمان می‌تواند خواه جنبه‌ای «فیزیکی» داشته باشد که در فیلم‌های اکشن دیده می‌شود و خواه جنبه‌ای معنوی که به صورت منجی ظاهر می‌شود. اما در کل ذات قهرمان‌دوستی درذات بشر وجود دارد. اگر یک فیلم قهرمان‌پرور به خوبی ساخته شود، مردم با آن هم‌ذات‌پنداری می‌کنند و به تماشای آن اثر سینمایی در سالن‌های سینما خواهند نشست. 
 
کارگردان فیلم «عقاب صحرا» تشریح کرد: فکر می‌کنم، مشکل سانسور در مبحث فقدان قهرمان در سینمای ایران اولویت چندانی ندارد بلکه در مواردی دیگر مستتر است. یکی از این مشکلات خود ما فیلمسازان هستیم که به دنبال چنین موضوع‌هایی نمی‌رویم. اگر فیلمسازان به سمت ساخت فیلم‌های قهرمان‌پرور بروند که مورد اقبال مردم قرار می‌گیرد، وزارت ارشاد نیز مخالفتی نخواهد داشت. 
 
ضدقهرمان‌هایی که جای قهرمان را گرفتند
 
فیلم‌های قهرمان محور، همواره محل تقابل قهرمان (پروتاگونیست) با نیروی متخاصم یا ضد قهرمان (آنتوگونیست) هستند. آنتاگونیست هیچگاه در کالبد آدم ظاهر نمی‌شود و لزومی ندارد که همواره شخصیتی منفی باشد. یکی دیگر از ویژگی سینمای ایران این است که بدمن‌های سینمای ایران را نمی‌توان یک آنتوگونیست تمام عیار دانست. 
 
قهرمانان آثار سینمای اجتماعی ایران به جز فیلم‌های قدیمی مسعود کیمیایی و برخی از آثار رخشان بنی‌اعتماد که قهرمانان برانگیزاننده هستند، قهرمان در معنای کلاسیک نیستند بلکه در آنها ضد قهرمان حضور پررنگی دارد. حال که سینمای اجتماعی در این روزها طرفداران زیادی برای خود دست و پا کرده؛ به نظر می‌رسد، فیلمسازان این دست دست آثار بیش از پیش ضدقهرمانان را در آثار خود بولد می‌کنند. مشاور اجرایی فیلم «تک‌تیرانداز» و «به وقت شام» درباره ضدقهرمان‌ها و بدمَن‌ها گفت: سینما، «بدمَن‌»‌هایی دارد که شخصیت منفی هستند، برای مثال قاتل‌هایی که بدون هیچ دلیلی آدم می‌کشند. برخی از کارکترها نیز برای دفاع از وطن خود شخصی را می‌کشند، اگرچه هردو نفر قاتل هستند اما شخصی که در دفاع از سرزمین خود کسی را به قتل رسانده، می‌تواند قهرمانی مثبت باشد. ضد قهرمان می‌تواند آدم بدی نباشد اما علیه قهرمان باشد. تعریف قهرمان و بدمن باید متفاوت باشد نمی‌توان ادعا کرد که هر ضدقهرمانی یک بدمن است. ما می‌توانیم در سینمای خود قهرمان داشته باشیم که آدم بدی باشد و همچنین ضدقهرمانی داشته باشیم که آدم خوبی باشد. در حال حاضر سینمای اجتماعی ایران به دلیل وجود بستر دراماتیک به طبقات پایین اجتماع توجه می‌کند و این کارکترها در همین بستر تبدیل به قهرمان داستان می‌شوند. 
 
وی ادامه داد: گرچه این موضوع، مختص سینمای ایران نیست و در بسیاری از نقاط جهان وجود دارد. بررسی سینمای جهان نشان می‌دهد، بسیاری از انسان‌های خشن تبدیل به قهرمان فیلم می‌شوند. سریال «خانه کاغذی یا سرقت پول» مصداق بارزی برای این نمونه است که در آن دزدان قهرمان داستان و پلیس به نحوی بدمن داستان هستند. 
 
قهرمان در سینمای هالیوود و بالیوود هنوز وجود دارد و تماشاگر همواره نسبت به شخصیت داستان غبطه می‌خورد و خود را به جای او تصور می‌کند اما مدت‌هاست که در سینمای ایران از قهرمان خبری نیست. حال آنکه به اعتقاد برخی؛ برای حضور قهرمان در سینمای ایران نیاز به «سوپرمَن» نیست، قصه‌های دلنشین بسیاری در سینما وجود دارند که ما با آن همذات‌پنداری می‌کنیم اما سینمای ایران به بهانه‌ی باورپذیربودن شخصیت‌ها، از سیاهی و سفیدی مطلق به سمت شخصیت‌های خاکستری پیش می‌رود.
ارسال به دوستان