۰۹ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۹ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۳۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۰۰۴۳۷
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۴ - ۰۷-۰۶-۱۴۰۰
کد ۸۰۰۴۳۷
انتشار: ۱۳:۲۴ - ۰۷-۰۶-۱۴۰۰

عباس عبدي: سكوت راه‌حل نيست

عباس عبدي: سكوت راه‌حل نيست
بدون ترديد در 150 سال گذشته، هيچ‌گاه تا اين حد بي‌تفاوتي يا حتي ضديت با اين ارزش‌ها در جامعه وجود نداشته و علت آن نيز سكوت علما در برابر اين تحريفات و دروغ‌هاست‌. علمايي كه خود را متوليان دين و دينداري مي‌دانند.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: مدتي بود كه قصد داشتم متني را خطاب به آقايان علماي قم بنويسم كه به عللي به تاخير مي‌انداختم، اكنون و پس از پايان عزاداري‌هاي محرم آن را تقديم مي‌كنم.  
 
بياييم فرض كنيم كه يك نفر كه از پزشكي سررشته‌اي ندارد يا نه؛ حتي مدرك پزشكي هم دارد ولي اقدام به انتشار گزاره‌هاي غير يا ضدعلمي كند و با اين كار خود جان و سلامت مردم را به خطر اندازد. اتفاقا اگر اين فرد داراي مدرك پزشكي باشد و تعمدا و با انگيزه‌هاي خاص خود گزاره‌هاي ضدعلمي را بيان كند، خطرش بيشتر است، زيرا براي مردم باورپذيرتر مي‌شود. 
 
منظور از گزاره‌هاي ضد علمي نيز روشن است. آنچه علم تجربي پزشكي تا اين لحظه ثابت كرده و اتفاق نظر نسبي درباره آن وجود دارد و هيچ پزشكي حق تخطي از آن را ندارد. چنين اقداماتي اگر چه جرم است، ولي جامعه پزشكي نيز در برابر آن سكوت نمي‌كند، به ويژه اگر اين فرد از رسانه رسمي كشور اقدام به انتشار اين نظرات زيان‌بار كند. نه فقط پزشكان، بلكه كليه صنوف و حرفه‌ها، چنين اتحاد و حساسيتي را نسبت به اصول حرفه‌اي خود دارند. 
 
اكنون چنين اتفاقي در عرصه دين فراوان رخ داده است، بدون اينكه كوچك‌ترين واكنشي از سوي متوليان ديني ديده شود. فيلم‌هاي كوتاه از سخنان بسيار عجيب و وهن‌آميز نسبت به آموزه‌هاي ديني و امامان منتشر مي‌شود كه جز اظهار تاسف هيچ چيز ديگري درباره آن نمي‌توان گفت. 
 
گزاره‌هايي كه دست به دست مي‌چرخند و مفاد آن را معادل دين و اسلام معرفي مي‌كنند و موجب مضحكه است. جالب اينكه اكثر اين افراد نيز معمم هستند. به عبارت ديگر خود را از مجموعه مطلعان امور ديني معرفي مي‌كنند. البته روي آوردن به اين آموزه‌هاي موهن دلايل خود را دارد. بسياري از آنان مي‌بينند كه با آموزه‌هاي گذشته نمي‌توان كسي را در دين حفظ كرد، چون آن آموزه‌هاي راستين در زمينه عدالت و اخلاق و برابري و... در عمل اجتماعي و سياسي پياده نشده‌اند.
 
گفتن اينكه امام علي(ع) چه رفتاري در عدالت داشت و با برادر نابينايش چگونه رفتار كرد، پيش از انقلاب جذاب بود، ولي اكنون و در اين بازار گسترده فساد، رنگ مي‌بازد، لذا بايد به امور خارق عادت و عجيب و غريب پرداخت، بلكه مردم كم‌سواد و بي‌بهره از دانش مذهبي را جذب و حفظ كرد. 
 
ولي مشكل از آنجا آغاز مي‌شود كه همه اينها ضبط و به سرعت در عرصه عمومي پخش مي‌شود و افراد و جوانان آگاه و مطلع نيز آنها را مي‌بينند و فرآيند گريز از دين به ‌واسطه بيان اين آموزه‌ها آغاز مي‌شود كه از سال‌ها پيش آغاز شده است. 
 
بدون ترديد در 150 سال گذشته، هيچ‌گاه تا اين حد بي‌تفاوتي يا حتي ضديت با اين ارزش‌ها در جامعه وجود نداشته و علت آن نيز سكوت علما در برابر اين تحريفات و دروغ‌هاست‌. علمايي كه خود را متوليان دين و دينداري مي‌دانند. 
 
كاش فقط سكوت بود، بلكه از نظر برخي ناظران اين سكوت مترادف با نوعي تاييد ضمني نيز است، زيرا آقايان در برابر گزاره‌هاي ديگر كه آنها را غيرمنطبق با ايده‌هاي خود مي‌بينند فوري واكنش نشان مي‌دهند. كافي است يك نفر درباره نقد قانون مجازات‌ يا حجاب چيزي بنويسد، حتما در برابرش واكنش نشان مي‌دهند، ولي دروغ بستن به خدا و پيامبر، مثل آب خوردن از سوي سطوح پايين مبلغان مذهبي رخ مي‌دهد و با سكوت مواجه مي‌شود. 
 
اين فقط يك مشكل در عرضه دين به جامعه است. در حالي كه مشكل مهم و جدي‌تر ديگري هم وجود دارد، زيرا رسميت بيشتري دارد و آن قرار دادن دين در برابر اولويت‌هاي مردم و جامعه است. اصرار بر انجام مناسك و آيين‌هاي جمعي در شرايط كرونايي و برخلاف نظرات كارشناسان، تنها نتيجه‌اي كه دارد، قرار دادن دين در برابر خير عمومي و مصلحت جامعه و مردم است و خطر چنين رفتاري حتي از مورد قبلي نيز بدتر است. 
 
اتفاقا اين رفتار ريشه در ترس آنان نسبت به وضعيت دينداري دارد. آنان از يك‌سو دينداري را به مناسك تقليل داده بودند، آن هم مناسكي كه وجه نمايشي و حركتي آن بر محتوا غلبه دارد. البته اخيرا ديدم كه امام جمعه اصفهان در اين باره اظهارنظر فقهي صريح و روشني در مخالفت با اين تجمعات كرده بود ولي اين تجمعات فقط بخشي از مشكل است. 
 
بخش مهم‌تر اصل وجود اين رفتار است. يعني غلبه رفتارهاي مناسكي و نمايشي به عنوان نشانه دينداري است كه اگر چنين شود مناسك و نمايش‌هاي ديگري هم هست كه مي‌توانند رقيب قدرتمندتري براي اين‌گونه از دينداري باشند و اكنون رقيب شده‌اند. آنچه دينداري را بدون رقيب و به عنوان يك نياز ماندگار معرفي مي‌كند، اخلاق و معنويت است كه اتفاقا در اين حالت، دينداري مناسكي به حاشيه مي‌رود. 
 
نتيجه اين شيوه برخورد با مناسك مذهبي در بلندمدت آشكار مي‌شود و آن تعريف مذهبي بودن در تقابل با جامعه است. در سال‌هاي دور مذهبي‌ها مقيد بودند كه صداي بلندگوها را به نحوي تنظيم كنند كه مزاحم مردم نشود. 
 
اين نوع مذهب كه خود را در كنار مردم تعريف مي‌كرد حالا به مذهبي تبديل شده است كه خود را در تقابل با سلامتي مردم تعريف مي‌كند. در همه اين موارد آقايان علما مي‌توانند و ‌بايد اظهارنظر و بحث كنند، چه تاييد و چه رد. در هر حال سكوت راه‌حل نيست.
ارسال به دوستان