عصرایران؛ احسان محمدی- اگر در خیابان جلوی ده نفر را بگیرید و از آنها بخواهید وظایف و انتظارات از «وزیر ورزش و جوانان» را ردیف کنند احتماً بیشتر آنها در مورد پرسپولیس و استقلال حرف میزنند. اینکه وظیفه وزیر این است که از این دو تیم حمایت کند و انتظار داریم از تیم خاصی طرفداری نکند.
اثبات اینکه وزیر سابق نقشی در قهرمانیهای پرسپولیس نداشت الان از اثبات گرد بودن زمین برای آنها که به تخت بودن زمین باور دارند سختتر است. هزار دلیل رو میکنند و قسم میخورند وزیر «پرسپولیسی» بود و اگر او نبود قرمزها هرگز این همه جام نمیآوردند.
از آن طرف پرسپولیسیها هم گاهی همین حرفها را میزدند. حتی پیشکسوتان، چهرههای رسانهای و بعضی از روزنامهنگاران هم به این موج پیوستند که «وزیر» قهرمان لیگ را تعیین میکند. بحث در این مورد البته که بینتیجه است اما نشان میدهد بخش بزرگی از قضاوتها در مورد عملکرد وزیر بستگی به نوع رفتار و گفتارش در قبال دو تیم پرسپولیس و استقلال دارد که هواداران میلیونی دارند. یعنی از این اتهام مبرا شود کسی خرده نمیگیرد که چرا ورزش همگانی را چندان توسعه نداد و چرا در توسعه و تجهیز اماکن ورزشی کوتاهی کرد و چرا به ورزشهای بومی و محلی نپرداخت و ... مسئله استقلال و پرسپولیس است و بس!
هر چهارسال البته المپیک یا بازیهای آسیایی از راه میرسد. جایی که قرمز و آبی محلی از اعراب ندارند و وزیر باید پاسخ دهد که چرا فلان ورزشکار پناهنده شده؟ چرا فلان مربی در کوچ ضعیف عمل کرده؟ چرا برای قایقران جلیقه یخدار نخریده؟ چرا تیراندازان برای تمرین فشنگ نداشتهاند؟ چرا دوچرخهسوار اندازه کافی در تورنمنتهای بینالمللی شرکت نکرده؟ چرا مربی خارجی برای بسکتبال نیاورده و ... که البته این اتفاقات هم سر جمع در یک ماه خلاصه میشود و دوباره برمیگردیم به بحث شیرین استقلال و پرسپولیس!
تکرار میکنم که دو تیم محبوب پایتخت، هواداران میلیونی در سراسر ایران دارند (حالا نه 40 و 50 میلیون اغراقآمیزی که میگویند) اما قاعدتاً از وزیر ورزش و جوانان انتظار میرود روی امور مهمتری وقت بگذارد نه اینکه شب و روز حرص بخورد که چرا پرسپولیس قهرمان شد و استقلال نشد یا چرا استقلال در شهرآورد پرسپولیس را شکست داد و ...
بخشی از این ابتذال کار رسانههاست. اینکه وزیر ورزش (در هر دورهای) را تا سر حد یک هوادار متعصب روی سکوها تقلیل میدهند. اگر کسی فقط پنج دقیقه وقت بگذارد و شرح وظایف و اختیارات وزیر ورزش و جوانان را مرور کند احتمالاً متقاعد میشود که وزیر کارهای دیگری هم جز دنبال کردن استقلال و پرسپولیس دارد!
«توسعه و تقویت ورزش بانوان»، «اتخاذ سیاست های حمایتی در جهت اشتغال و ازدواج جوانان»، «مناسبسازی اماکن و فضاهای ورزشی جهت بهرهبرداری و حضور بانوان و خانوادهها و معلولان جسمی و حرکتی»، «حمایت، نظارت و هماهنگ سازی فعالیت های کلیه نهادهای ورزشی اعم از کمیته ملی المپیک، کمیته ملی پارالمپیک، فدراسیون ها، انجمن ها، هیأتها و کمیته های ورزشی به منظور حسن اجرای وظایف» و ... تنها گوشهای بسیار ناچیزی از وظایف وزیر و وزارتخانه است.
هر کسی وزیر ورزش و جوانان میشود بیش از هر چیزی باید مواظب باشد که هیچوقت و هیچجا با تیشرت قرمز یا آبی دیده نشود، در فضای مجازی هیچ پستی مربوط به این دو باشگاه را «لایک» نکند، به هیچ وجه از دو عدد 6 و 4 استفاده نکند، فرزندان و وابستگانش به هیچکدام از این دو تیم از گذشته تا حالا هیچ علاقهای نداشته باشند و ... این موارد را رعایت کند «وزیر خوب» است در غیر اینصورت فلک را سقف بگشاید هم به درد نمیخورد!
در این نوشتار روی سخنم بیشتر با اهالی رسانه، پیشکسوتان، ورزشکاران و کسانی است که در فضای اجتماعی حرف و سخنشان مخاطب دارد. دست برداریم از این مبتذل کردن وزیر و وزارتخانه. توقعات بزرگتر داشته باشیم.
هر چند ناگفته نباید گذاشت که اگر احتمالاً از وزرای قبلی وزارت ورزش و جوانان بپرسیم «آرزوی تحقق نیافتهتان چیست؟» به خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس اشاره میکنند.
این که کار وزارتخانه تیمداری نیست و به شدت به اعتبار و بیطرفی آن صدمه میزند. اما کیست که نداند تصمیمگیری نهایی برای خصوصی شدن این دو باشگاه به دلایل اقتصادی، اجتماعی و امنیتی خارج از اختیارات وزارت ورزش و جوانان است.
مهم تر از همه اما این است که یکی از ریشههای وفور این همه مطب و داروخانه، پزشک و بیماری، خودکشی و افسردگی در جامعه، کمبود تحرک و ورزش است. پس، از وزیر توسعه ورزش همگانی بخواهیم نه اینکه به تیم رقیب برگردان بزند یا پنالتی بگیرد! کمک کنیم به خروج از این بنبست مبتذل.