عصر ایران؛ سروش بامداد- یکی از فعالان حمل و نقل برای کاهش تلفات جادهای و جلوگیری از سوانح رانندگی راهکار ساده و بسیار کم هزینهای دارد.
او که پیشنهاد یا راهکار خود را با عصر ایران در میان گذاشته میگوید بخش قابل توجهی از سوانح رانندگی با تلفات بالا مربوط به وسایط نقلیۀ سنگین است و بررسیها نشان میدهد در سراشیب (سرپایینی) بیشتر دچار سانحه میشوند تا وقتی رو به ارتفاع و بالا در حرکت هستند.
در مسیرهای سراشیب خاصه وقتی بار سنگین حمل میکنند یا اتوبوسهای حامل مسافر که در سرازیری ناگزیر از ترمزهای متعدد هستند امکان عمل نکردن ترمز بیشتر است.
در این مواقع راننده چارهای ندارد جز این که کامیون، تریلی یا اتوبوس را به طریقی دیگر متوقف کند چون هر لحظه احتمال خطر بیشتر می شود و از این رو با برخورد به کوه و صخره و گارد ریل و هر مانع بازدارنده دیگر متوقف میسازد یا آماده باشد به دره سقوط کند یا استقبال از هر اتفاق پیش بینی نشدۀ دیگر.
دربارۀ اتوبوس همکاران محیط زیستی ما هم ظاهرا همین اتفاق رخ داد. سربالایی را پشت سر گذاشته بودند و در سرپایینی هر چه ترمز زد نگرفت و اگر تپه شنی پیش رو بود آن دو دختر نازنین هم پرپر و خانواده هایی عزادار نمی شدند.
حالا راهکار یا پیشنهاد ساده و عملیاتی این فعال حمل و نقل که به گفته خود تمام ایران را طی 40 سال درنوردیده و معتقد است نقاط حادثه خیز همین سرپایینی های تندند که راننده دیگر نمیتواند با ترمز کنترل کند با جملۀ آخر بند قبلی روشن شده و این است:
وزارت راه یا پلیس راه یا مقامات محلی شهرستان یا روستای نزدیک به آن نقاط ، توقفگاههایی ایجاد و چند کامیون شن و ماسه در آن تخلیه و از جلوتر با تابلوهای بزرگ اطلاع رسانی کنند که مثلا 500 متر به تپۀ شنی مانده تا راننده با طیب خاطر برنامه ریزی و کامیون، تریلی یا اتوبوس فاقد ترمز را با آن متوقف کند. همیشه هم به خاطر ترمز نیست. ممکن است راننده خود دچار مشکلی شده باشد و از عهدۀ کنترل برنیاید.
تصور کنید رانندۀ هراسان از عمل نکردن ترمز و مستأصل از کنترل که چارهای جز متوقف کردن با صخره نمیبیند ناگاه با تابلوی تپۀ شنی مواجه شود و اتوبوس یا کامیون را به جانب آن براند و در برخورد متوقف شود بی آن که آسیب جانی و حتی صدمۀ مالی وارد شود. البته به مرور دیگر «ناگاه» هم نباید باشد و انتظار داشته باشد.
این کار واقعا ساده است و نیاز به بررسی در کمیسیون تخصصی دولت یا مجلس انقلابی یا پژوهش در فلان مرکز یا سفارش به مرکز مطالعات راهبردی فلان نهاد تحقیقاتی هم ندارد و آزمایش آن هم به سادگی میسر است و کمی همت میخواهد و خارج شدن از این لابیرنت اداری که یادش رفته هدف رفاه انسانها بوده نه این که آدمها لای چرخ های آن له شوند.
دوستی که با خودرو به اصفهان رفته بود میگفت معلوم است که راننده از این یکنواختی خسته میشود. در کشوری که او زندگی میکرد تدبیری اندیشیده بودند. کنار آزادراههایی اینگونه مراکز تفریحی ویژۀ کودکان ایجاد کرده بودند و بچهها در خودرو از پدر یا مادر راننده میخواستند توقف کند و همین توقف و پذیرایی با قهوه یا نوشیدن یک استکان چای خواب از سر راننده به در میکرد. در ایران اما تا پیشنهاد ساده مطرح میشود همه دنبال راه حل ریشهای هستند و می گویند از اساس باید درست شود. بله، اگر معاینه فنی جدیتر گرفته شود، اگر کفیت ترمزها بالاتر برود، اگر، اگر و اگرهای دیگر. اما از وضعیت موجود و راه حل سریع صحبت میکنیم که اگر هم سودی نداشته باشد ضرری ندارد.
عادت کردهایم راه حلهای ساده را کنار بگذاریم و دنبال راهکارهای پر خرج و پر طمطراق برویم و با حرفهای گنده گنده و اصطلاحات دهان پر کن خودمان یا دیگران را سرگرم کنیم اگر نگوییم بفریبیم.
پس داستان روشن است: بخش قابل توجهی از سوانح مربوط به وسایط سنگین است که در سراشیبی با بار یا مسافر نمیتوانند کنترل و ترمز کنند ولی اگر توقفگاه ماسهای یا تپه شنی پیش رو باشد با آن متوقف میکنند وگرنه تریلی است و اتوبوس پرمسافری که از مقابل می آید یا اتوبوس است و درهای که به ته آن فرو می غلتد و جان های شیرینی که از دست میرود.
کاش مدیران محلی منتظر دستور و بخشنامه از تهران نمانند و خودشان دست به کار شوند. در فواصل شن و ماسه تخلیه کنید تا آدم ها نمیرند. نه پول چندانی میخواهد نه به تحریمها مربوط است نه به جایی برمیخورد. امتحان کنید. یک نفر هم نمیرد کافی است.
خداوکیلی چنین مطلبی نمی نویسید؟
۱. برای جذب انرژی خودروها روشهای بهتری مانند بشکههای آب یا بشکههای ماسه وجود دارد که در جناغیهای بزرگراهی از آن استفاده میشود.
۲. اگر قرار باشد که این خروج اضطراری به صورت ایمن انجام شود و برای دیگر خودروها خطری نداشته باشد، پیادهسازی آن با دشواریهای زیادی روبرو خواهد شد. از جمله مشکل تملیک زمین و فراهم نبودن فضای کافی در جادههای کوهستانی (به دلیل وجود دره در یک سمت و کوه در سمت دیگر)
۳. در جادههای پر پیچ و خم (و سرپایینی) حتی یک پیچ برای بروز حادثه کافی خواهد بود و به دلیلی که گفته شد امکان پیادهسازی آن در تمامی پیچها وجود ندارد و پیادهسازی در فواصل چند پیچ، هرچند در کاهش حوادث اثرگذار است، اما نمیتواند به عنوان راه حلی مطمئن تلقی شود.
۱. من در مخالفت نگفتم و فقط به برخی مشکلات پیادهسازی آن اشاره کردم.
۲. چون پیشنهاد فنی است پس باید آن را با دید فنی بررسی کرد نه با دید احساسی. هر پیشنهادی باید از زوایای مختلف دیده شود تا باعث ایجاد خطرات دیگری نباشد.
موفق باشید
با شما موافقم. تمام کارهامون همین شکلی و بدون نگاه همه جانبه به موضوعه که برای محیط زیست مون این مشکلات پیچیده درست شده..... تا یکی یک راه حلی رو پیشنهاد می کنه، هیجان زده میشیم و اجراش می کنیم، بدون اینکه ازش بخوایم (یا حتی خودمون)در حاشیه اش هم فکر کنه (یا حتی خودمون فکر کنیم)....خواهشا قبل از اقدام قدری بیشتر فکر کنیم......مشکلمون اینه که فکر کردن برامون سخته
پتنتش قبل ثبت شده
به نظر شما چرا همچین مشکل مسخره ای در کشورهای دیگر وجود ندارد که با تپه شنی مشکل را حل کنند ؟
اینم شد نظر کارشناسی؟
مگه راه ها مستقیم و بدون پیچ هست که بشه این کار رو کرد.
هر سانتی متر از جاده ممکنه این اتفاق بیفته
این راهکار اصلا هم ارزون نیست.
فرسایش داره هر سال هم باید خاک ریخت روش.
یه کم فکر کنید تو روخدا!
در سرازیری گردنه اسد آباد همدان به کرمانشاه شیب راهه هایی به این منظور (به صورت سربالایی با شیب تند) دیده شده است و مناسب است در شرایط اضطراری . اما این مستلزم این است که شیب راهه در سمت راست مسیر حرکت خودرو باشد تا امکان فرار داشته باشد. در سرازیریی که سمت راست دره هست باید فکر چاره دیگری شود.
لابد داستانش را شنیدین.
میگن آقای خسروشاهی رئیس شرکت مینو ، در یکی از بازدیدهاش از شرکت نستله سوئیس ( که خودش هم نمایندگی اون شرکت را داشته ) دستگاه عجیب و غریبی را در مسیر تولید شکلات میبینه!
میپرسه این چیه؟
میگن این دستگاه تشخیص میده که کدام یک از شکلاتها خالی است و پر نشده. اونها را از خط تولید خارج میکنه تا باعث لطمه دیدن آبروی شرکت نشه!
آقای خسرو شاهی تصمیم میگیره وقتی برگشت ایران ، موضوع را در هیئت مدیره مطرح کنه و چنین دستگاهی را خریداری کنند.
دستگاه قیمت فوق العاده بالایی هم داشته ولی خوب آبروی شرکت هم نباید به خاطر چهار تا شکلات خالی در معرض خطر قرار می گرفت.
وقتی موضوع را در هیئت مدیره مطرح میکنه ، تصمیم میگیرن یک بازدیدی از خط تولید داشته باشن.
در مرحله آخر خط تولید میرسن به کارگری که می بینن نشسته و در کنارش کهنه پنکه ای کار می کنه!
خطاب به کارگر میگن : گرمته پنکه روشن کردی؟
کارگر جوان میگه نه قربان ، اینجا متوجه شدم که در مسیر ، بعضی از شکلاتها پر نشدن و خالی وارد مسیر بسته بندی نهایی میشن.
این بود تصمیم گرفتم پنکه ای را که در خونه داشتم بیارم اینجا و در مسیر خط تولید روشن کنم.
باد پنکه باعث میشه شکلاتهای پر نشده و خالی که سبک هستند به بیرون پرت بشن و در مسیر بسته بندی نهایی قرار نگیرن!
دیگه راننده خیالش راحته تپه شنی هست تو سراشیبی با ۱۲۰ تا سرعت با خیال راحت ویراژ میده و یه کم حرفه ای باشه لایی هم خیلی حال میده
نظر خوبیه ولی قبلا انجام شده . در گردنه های جاده فیروزکوه چندین و چند نمونه از این تپه های شنی موجود هست ، چیز جالب و مفیدی .
اما یه پیشنهاد دیگه ،
اگه واقعا جون آدم ها مهمه ، هزینه کردن هم خوبه . و میشه این هزینه رو از خود مسافران گرفت ( رو قیمت بلیط )
پیشنهاد:
با همکاری و هماهنگی پلیس راه در هر اتوبوس یک نفر همراه راننده باشه با شرح وظیفه مراقبت از خواب نرفتن راننده .
این شخص میتونه سرباز و یا کارمند پلیس راه باشه و یا حتی از شرکت های خصوصی .
در فواصل مناسب هم جایگزین بشه .
هزینه آن هم رو بلیط محاسبه بشه .
نکته: بیشتر تلفات جاده ای مال تصادف اتوبوس هاست
ان هم در اثر خواب رفتگی راننده .
اگر کسی بخواد راه هست ....
راه کار ساده و کم هزبنه ای است
البته مشکل اصلی عدم رعایت سرعت مجاز و بی توجهی رانندگان سنگین در ترمز گرفتن های متوالی و از همه کیفیت بد قطعات یدکی چینی است.
در کنار این راه حلها بهتره بر کیفیت نظارت بشه.
این اتفاقات نمیافتد.
البته که خواب الودگی راننده هم هست و دلایل دیگر ...