عصر ایران- قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه معتقد است «بدون بازگشت به برجام و برداشته شدن تحریمها نمیتوان دستآوردی -حتی حداقلی- در اداره کشور داشت».
وی در عین حال می گوید: «البته امکان بازگشت همه تحریمها نیست. به همین دلیل اگر ایران به دنبال کمرنگ شدن تحریمها، باز شدن رابطه بسته با غرب و همچینن تعامل لازم در خاورمیانه و همینطور پیوستن به افآیتیاف نباشد نمی توان مردم را از شرِ گرفتاریهایی که روز به روز بیشتر میشوند رها کرد».
مشروح گفت و گوی عصر ایران با قاسم محبعلی مدیر کل پیشین امور خاورمیانه در وزارت امور خارجه از این قرار است:
*احیای توافقهستهای به عمر دولت روحانی قد نداد و با توجه به رویکرد چند وقت اخیر غرب و همچنین شناختی که از نگاهِ دولت جدید در قبال مذاکره با غرب وجود دارد، بهنظر میرسد بازهم در برجام گره افتاده است. ایا این گره باز شدنی است؟
همان طور که شما اشاره کردید، با توجه به اتفاقهایی که در چند ماه گذشته در دنیا و ایران رخ داده است برجام فعلا سرنوشتی نامعلوم دارد. در واقع از این پس باید منتظر ماند و واکنش دولت آقای رییسی را نسبت به ادامه مذاکرهها دید. یا قانون و مصوبه مجلس اصولگرا توسط دستگاه دیپلماسی کشور مدنظر قرار داده میشود یا اینکه آقای رییسی نیمنگاهی به مذاکره خواهد داشت، البته با طرح شرط و شروط جدید که به احتمال زیاد با مخالفت شدید طرف مقابل مواجه خواهد شد. با برخی از اظهارنظرها در سطوح عالی و همچنین اصرار مجلس بر جدی نگرفتن مذاکرات هستهای، میتوان از همین حالا پیشبینی کرد که آمریکا هم به این تصمیم خواهد رسید که احیای برجام را از فکر و برنامههای خود خارج کند.
*امید زیادی برای احیای برجام در دولت دوازدهم بود. چطور شد که «وین» برای بار دیگر شاهد امضای مهم توافق هستهای نشد؟
شرایط ۲۰۲۱ با آنچه در ۲۰۱۵ در جریان بود، به کل تغییر کرده است. بهطور مشخص دیگر شاهد اجماع بینالمللی در خصوص پایان تجادل هستهای ایران در سیاستهای کشورهای تعیینکننده مشاهده نمیشود. همچنین هم روسیه و هم چین در این فضا دنبال امتیازگیری از ایالاتمتحدهاند و به همین دلیل، این دو کشور که با ایران همکاریهایی دارند دیگر مثل گذشته رغبت چندانی برای بهسرانجام رسیدن برجام ندارند. یعنی آنها با حساب و کتابهای مدیریتی به این نتیجه رسیدهاند که منافعشان در صورت به نتیجه رسیدن برجام تهدید خواهد شد.
همچنین ایران هم تحتفشار مصوبه مجلسیها نکتههایی را بهعنوان شرط روی میز مذاکره گذاشت تا در نتیجۀ این تحرکات عملا احتمال بازگشت آمریکا به برجام محال شود. چرا که آنها بههیچ وجه راضی نمیشود همه تحریمها برداشته شود. آمریکاییها هم متقابلا شرطهایی غیر از مباحث هستهای طرح کردند و با گفتن اینکه «مذاکرات، مقدمهای برای مذاکرات کلی بین ایران و آمریکا است» موردهایی از قبیل حقوقبشر، فعالیتهای موشکی، سیاستخاورمیانهای و ... را هم اضافه کردند و اینطور شد که بازگشت به برجام بسیار دشوار شده و بهنظر نمیرسد بهزودی راهی برای باز شدن این گره کور پیدا شود.
*یعنی گرهِ هستهای همچنان کور خواهد ماند؟
ظاهرا همینطور است! الان مثل سال ۲۰۱۵ نیست که اعضای شورای امنیت خواستار حل مسأله بودند. در واقع چون روسیه و چین تحت تحریم آمریکا هستند و از طرفی کاخسفید به روسها و چینیها اعتماد ندارد، بعید است برجامی را بپذیرد که منافع آن به این دو کشور برسد. ضمن این که تحدید (محدود کردن) ایران به سود روسیه و چین است. روسها با تحریمها، ایران را از بازار گاز و نفت خارج کردند و چین هم توانست از ایران نفت ارزان خریداری کند و هم از بازار بسته ایران برای رونق صادرات خود بهره ببرد. در واقع باید گفت، مشکل برجام فقط مشکلِ بین ایران و آمریکا نیست و مسألهای بینالمللی بهشمار میرود.
*چاره چیست؟ این گره اما قبلا باز شده بود و حالا کور شده...
اگر رسیدن به توافق واقعا برای ایران و آمریکا مهم است، دو کشور هم باید طرفهای اروپایی را کنار بگذارند و هم درباره روسیه و چین مستقیما با هم مذاکره کنند. در حال حاضر مشخصا ایران از «مذاکره مستقیم» امتناع میکند. این امتناع اما ایران را درگیر بازیِ بازیگران بزرگتری کرده است و آن بازیگران بزرگتر هم به صورت جدا هر کدام منافعی را در قبال بازگشت ایران به برجام پیگیری میکنند
*جمهوریاسلامی در سال ۹۲ ارادهای جدی برای توافق از خود نشان داد. اما هماکنون همه چیز تغییر کرده و مشاهدات چیز دیگری را نشان میدهد. این تغییرِ نگاه ریشه در چه دلیل یا دلیلهایی دارد؟
در آن بُرهه وضعیت بهگونهای دیگر بود. در واقع در این سالها هم شرایط داخلی ما بهطور کلی فضای متفاوتی را تجربه میکند و هماینکه به دلیل اجماع نظام بیناللملل بر سر توافق، ایران چاره دیگری به غیر از مذاکره نداشت. اما الان روسها و چینیها شاید فکر میکنند با فرسایشی شدن مساله بتوانند سیاستهایشان را در قبال هستهای شدن ایران پیش ببرند و با گرفتن امتیازهای بیشتر به خواستههای استراتژیکشان برسند.
* آقای رییسی بارها گفته مشکلات و مسایل داخلی را به مذاکره با دنیا گره نمیزنیم. آیا میشود بدون در نظر گرفتن مناسبات با کشورهای دیگر جهان، امور داخلی را بهطور مطلوبی مدیریت کرد؟
نه، تجربه نشان میدهد بدون بازگشت به برجام و برداشته شدن تحریمها نمیتوانیم دستآوردی حتی حداقلی را در اداره کشور محقق کنیم. البته همه میدانند امکان بازگشت همه تحریمها نیست.
به همین دلیل اگر ایران به دنبال کمرنگ شدن تحریمها، باز شدن رابطه بستهِ با غرب و همچینن تعامل لازم در خاورمیانه و همینطور پیوستن به افآیتیاف نرود، محال است که توسعه را هدفی محقق ببینیم و مردم را از شرِ گرفتاریهایی که روز به روز بیشتر میشوند را رها کنیم. یعنی تنها در چارچوب همصدایی منطقی با نظام بینالملل است که میتواند ما را به کمتر شدن دشواریها امیدوار کند.
در واقع حل همه مشکلات در داخل توهمی بیش نیست. ضمن اینکه سیاستخارجی عرصۀ آزمون و خطا نیست و این ادعاهایی که دوستان رییسجمهوری جدید میگویند، همه قبلا مطرح و آزموده شده است و چرخ را نمیتوان دوباره اختراع کرد. آقایان فقط در حال کُشتن زمان هستند، با این توضیح که کُشتن زمان هزینههایی گزاف را به منافع عمومی تحمیل خواهد کرد. هزینههایی که مشکلات عامه مردم را بیشتر می کند و در نتیجه موجب سیر صعودی نارضایتی جمعی خواهد شد. البته «تعامل برای توسعه» به این معنی نیست که همه خواستهای طرف مقابل را چشم و گوش بسته بپذیریم. یعنی باید در چارچوب قواعد جهانی تبادل نظر شود.
*پس چرا همچنان بر این سیاست اصرار دارند؟
این دیگر به نگاه گروهی ربط دارد که هماکنون همه نهادهای تصمیمگیر و اجرایی را در دست خود میبیند. چیزی که معلوم است، این است که هزینههای سیاست ستیز بهقدری زیاد است که اگر ادامه پیدا کند، وضعیت را پیچیدهتر هم میکند. مخصوصا اینکه خاورمیانه در این روزها آبستن حوادث ناخواسته است و به همین دلیل ممکن است، کار از دست همه در برود و ایران، آمریکا و اسراییل نتوانند کاری از پیش ببرند.
* اگر بدون بازگشت به برجام و برداشته شدن تحریمها نمیتوانیم دستآوردی حتی حداقلی داشت چرا این گزاره نادیده گرفته میشود؟
رفتار هر کس یا گروهی بر اساس منافع تنظیم میشود. بالاخره کسانی هم داخل ایران، هم منطقه و هم در سطح جهان که هدفی جز بهدست آوردن منفعتشان ندارند و برای این امر هر کاری که لازم بدانند، انجام میدهند. حتی گروهی در داخل آمریکا از ایرانهراسی سود میبرند. در این میان درباره هزینهسازان داخلی باید گفت، اگر وضعیت تجارت خارجی کشور شفاف شود و بر نقل و انتقال بانکی بر اساس استانداردها انجام شود، دکان خیلیها تخته میشود. پس طبیعتا نقش تصمیمگیران پنهان بسیار بیشتر از مسؤولین وزارتخارجه و کارشناسان است. آنها سعی میکنند حداکثر استفاده را از شرایط ببرند. در واقع باید گفت، سیاستهای داخلی و خارجی بر اساس منافع ذینفوذ تنظیم میشود و این خیلی خطرناک است.
*با توجه به شرایط و جابهجایی قدرت در قوه مجریه، چه چشماندازی را برای کشور و البته مردم پیشبینی میکنید؟
نگرانی اقتصاددانان روز به روز بیشتر میشود و روزهای سختی را پیشبینی میکنند. بههر حال مشکلاتی از قبیل کسری بودجه، تورم، آوار نقدینگی، عدم سرمایهگذاری در آب، برق و گاز و همچنین بهره نبردن از تکنولوژی جدید موجب میشود به این نتیجه برسیم که نمیتوانیم امیدی برای گذر از برهه بحرانی فعلی داشته باشیم. در پایان لازم به تاکید میدانم، برای رهایی از دشواریها و رساندن جامعه به آرامش یک راه بیشتر نداریم و آن کار چیزی جز اتخاذِ تصمیمهای سخت و تعیینکننده نیست.