عصرایران؛ مصطفی داننده- سجاد گنجزاده؛ با ضربه کارتهکای عربستانی پخش زمین شد. طارق حمدی فکر کرد که طلای المپیک را از آن خود کرده است اما داوران ضربه سهمگین او که باعث بیهوشی گنجزاده ما شده بود را خطا اعلام کردند و طلا را از او گرفتند و به سجاد دادند.
طلای سجاد مبارکمان. چند روزی بود که چشممان به یک طلا از سوی کاروان ایران خشک شده بود و این مدال خوش رنگ در آخرین روز حضور ایران در المپیک، حالمان را خوب کرد.
خودمانیم اما اگر این قصه به گونهای دیگر نوشته شده بود و سجاد این ضربه را زده و داوران به نفع ورزشکار عربستانی رای میدادند، واکنش ما چه بود؟ مجریان و گزارشگرهای تلویزیون چه واکنشی نشان میدادند؟
پیمان یوسفی چه میگفت؟ بهزاد کاویانی چه مرثیهای میسرود؟ شک نکنید که پای لابی و ناداوری وسط میکشیدند. پول نفت عربستان تبدیل به شاه بیت این رقابت میشد.
جواد خیابانی، شب از ژاپن به خانههای ما میآمد و از دلارهای نفتی حرف میزد که خرج این طلا شده است.
واکنش طارق حمد را دیدید؟ رای داور را پذیرفتف چند مشت به زمین زد، گریه کرد و تمام. اگر ما بودیم، نیم ساعت تمام در حال اعتراض به داور بودیم و زمین را به زمان میدوختیم تا حق را به حق دار برسانیم.
او در مصاحبه خود بعد از اهدای مدالها هم گفته است:« هدف من مدال طلا بود و نه چیز دیگر. با تمام وجود تلاش میکردم به این مدال برسم، اما تصمیم داور در نهایت همه چیز را تعیین کرد. نظر دیگری درباره تصمیم داور ندارم و این تصمیم جزو قوانین بود که به خاطر ضربه خشن یا چیزی مانند آن گرفته شد. در هر حال خدا را شکر میکنم.»
بله، ما عادت داریم که شکستها را به گردن دیگران بیندازیم. دیگر زمان آن فرا رسیده است که ما دست از این بهانه برداریم و به جای کنایه زدن به دیگران به خودمان تلنگر بزنیم. به مدیریت خودمان که باعث شده است مدالهای المپیک از دستمان برود. به مدیریت خودمان که سالها حسرت یک قهرمانی در سطح ملی و باشگاهی در سطح آسیا بر دلمان مانده است.
ما باید به این فکر کنیم چرا در ورزش کشور همه تیمها با مشکلات بزرگ و کوچک فرهنگی و مالی روبرو هستند و کسی هم نمیتواند برای آن راه حل پیدا کند. ما باید به این فکر کنیم که چرا همه ورزشکارانمان بعد از شکست از شرایط گلایه میکنند و المپیکی تمرین نکردهاند.
البته همه اینها را میگوییم اما دوباره وقتی مسابقاتی شروع میشود، آش همان آش است و کاسه همان کاسه. ما استاد بهانه گرفتن و انداختن تقصیر گردن دیگران هستیم.
ولی امسال بارها از همینهایی که اسمشون را بردی شنیدیم که داوریها هیچ حرف و حدیثی نداشت.
از دیروز تا الان داشتم به همین موضوع فکر می کردم
از این مطالب در همه حوزه ها بیشتر بنویسید. البته که در ورزش بدلیل گستردگی مخاطب بیشتر شنیده می شود.
از اینکه بازیکنان برای پول بیشتر چگونه از هوادار و احساساتش سوء استفاده می کنند و یا مربیان فرار رو به جلو می کنند. و در حوزه مدیریت کشور هم که سخن بیشتر و کی بود کی بود می نبودم و وعده و وعده و عده و نتیجه هیچ.
هر چه برداشت می کنیم نتیجه انی است که کاشتیم
چقدر جامعه ما تشنه آگاهی است :-(
احسنت.
از حق هم نگذریم، آن ضربه ضربه ای نبود که در این سطح باعث بیهوشی شود.
با شما موافق هستم. متاسفانه هنر صدا و سیما شده نفرت پراکنی و فرافکنی.
کاش در رابطه با عملکرد این مجریان یک نظرسنجی گذاشته شود. سوهان روح هستن به خدا