عصر ایران- اگر اراده یا برای حل مشکلات اساسی اقتصاد ایران به قصد غلبه بر معضلات و بهبود زندگی و رفاه مردم وجود داشته باشد نخست باید دانست مهم ترین چالش ها کدام است؟ گفت و گوی عصر ایران با دکتر مهدی پازوکی استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با همین پرسش آغاز و حین گفت و گو به موارد دیگر نیز پرداخته می شود:
مهم ترین چالش و مشکل اقتصاد ایران در حال حاضر چیست؟
بیانضباطی . به عنوان مثال بیانضباطی پولی و در این مورد میتوان به حجم بدهی بسیار بالا اشاره کرد. همچنین بیانضباطی مالی در بودجه . بهطوری که مخارج دولت را روز به روز گسترش دادهایم .
در این مورد باید به نمایندگان مجلس اشاره کرد که در افزایش مخارج دولت سهم به سزایی دارند. کما این که بودجه نهادها، از جمله بودجه مجلس شورای اسلامی را بهطور غیرمتعارفی افزایش دادهاند. جدای بی انظباطی پولی و مالی همچنین میتوان به بیانضباطی اداری اشاره کرد. در همه جای دنیا از طریق آزمون بهترین نیروها را وارد بخشهای مختلف دولتی میکنند، اما در ایران خیلیها از طریق رابطه وارد نهاد ریاستجمهوری و وزارتخانهها و نهادهای دیگر میشوند. البته این فقط مختص قوه مجریه نیست و در دستگاههای دیگر هم چنین اتفاقی میافتد. به عنوان مثال وقتی دورهِ مجلس تمام میشود، با شروع دوره جدید کل کادر اداری و مدیران کلها عوض میشوند و طرفداران رییس جدید جایگزین میشوند. در اینصورت هم قبلیها حقوق میگیرند و هم جدیدها وارد لیست حقوقبگیرها میشوند. در واقع به خاطر این بیانضباطیها ست که چرخ اقتصاد لنگ میزند.
* حال که قدرت یک دست شده آیا می تواند در کاهش بی انضباطی ها تأثیر بگذارد؟
از اینکه قدرت در قوا همسان شده است، ابراز خوشحالی میکنم. چون در این حالت همه ملزم به این هستند که پاسخهای قانعکننده به پرسشها بدهند و دیگر نمیتوانند این قوا یا آن نهاد را مسبب دشواریها معرفی کنند. به عنوان مثال قوهقضاییه که الان هم خوشبختانه با قوای مجریه و مقننه همسان شده است، میتواند در انضباط مالی و خصوصا سرمایهگذاری بخش خصوصی نقشی منحصربهفرد و اساسیاایفا کند.
* مهم ترین موانع پیش روی بخش خصوصی در این میان چیست؟
برای اینکه بخش خصوصی در ایران مورد توجه قرار بگیرد و سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری و گسترش فعالیتهای تشویق شوند، لازم است فضایی مناسب برای افزایش تولید ملی در کشور فراهم شود. با این توضیح که حاکمیت با انجام سه کار میتواند این فضا را برای سرمایهگذاران فراهم کند.
اولین نکته هم امر مهمی به نام شفافیت است. یعنی اقتصاد برای گذر از بزنگاه پر مانع، به شدت به ایجاد شفافیت احتیاج دارد. در واقع شفافیت باید بر فعالیتهای دولت، بودجه شهرداریها و .... جدی گرفته شود. به این معنی که مردم حق دارند درباره مراودات مالی سووال کنندذ و حکومت هم باید خود را ملزم به پاسخگویی در قبال مطالبات و پرسشهای افکار عمومی بداند. بنابراین اولین ویژگی لازم ایجاد کسب و کار و در نتیجه رونق بخش خصوصی ایجاد شفافیت است.
الان در ایران طبقه جدیدی به لحاظ اقتصادی به وجود آمده است که در شهر تهران قابل مشاهده است. مثلا شما ویلاهای چند صد میلیارد تومانی لواسان را ببینید، اینها اگر ثروت پدری و فعالیت سالم اقتصادی بوده مشخص است و البته اگر ریشه در رانت هم دارد، نمیتواند امری پنهان باشد که حتما بخشی از این موضوع به رانت ربط دارد. یعنی باید اقتصاد را برای دلالها، واسطهگرها، کلاهبردارها و ... نا امن کنیم. همچنین باید از بورژوازی ملی دفاع کرد.
با این توضیح که بورژوازی ملی همان سرمایهگذاری در تولید است. در واقع ما باید با شفافیت تلاش کنیم به تولید رونق بدهیم و این را هم بدانیم که خلاء شفافیت زمینهای نامناسب را پیش روی ما قرار خواهد داد و کسی دیوانه نیست در چنین حالتی برای سرمایهگذاری پا پیش بگذارد. ما باید اموال کسانی را مصادره کنیم که دزد و قالتاق هستند و اموراتشان را با رانت جلو میبرند. همچنین به کسانی امنیت بدهیم که در این مملکت تولید را افزایش داده و روز به روز با درایت و تعامل با بازارهای جهانی سعی میکنند با شرکتهای تراز یک دنیا هماهنگ شوند. پس بنابراین با وجود مخالفتهای شدید رانتخواران، شفافیت باید بهطور تمام و کمال در فعالیتهای اقتصادی اعمال شود.
*«رقابت» در توسعه اقتصادی چقدر میتواند سهیم باشد؟
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. لازم است، بین بنگاههای بخش خصوصی رقابت سالم ایجاد شود تا کیفیت بالاتر برود. الان اگر شما سس مهرام را هم روی محصولات ایرانخودرو و سایپا بگذارید، کسی سراغاش نمیرود، چون این ۲ کارخانه عظیم انحصار تولید خودرو را از آن خود میبینند.
به همین دلیل، دلیلی نمیبینند به فکر بالا بردن کیفیت محصولات باشند. یعنی چون حمایت از صنعت اتوموبیلسازی منطقی و توسعهگرا نبوده است، این صنعت در ایران «مونو پول» شده است. بهطوریکه کیفیت پرشیای ۹۸ از نمونهای که در سال ۸۸ تولید شده است، نازلتر است! پس این عدم رقابت به ضرر جامعه است و همچنین مردم را به سمت کالاهای خارجی سوق میدهد.
نکته مهم دیگر هم چیزی جز این نیست که «نفی انحصار» را جدی و واجب بدانیم. در واقع باید هر گونه انحصار، چه انحصار دولتی، چه انحصار خصوصی و چه انحصار خصولتی را باید از میان برداریم.
*به خصولتی ها اشاره کردید که پدیدهای واقعا پدیدهای قابل تامل است!
بنده به شخصه به شدت با شرکتهای خصولتی و اساسا اینکه تکلیف دولتی یا خصوصی بودن روشن نباشد، مخالف هستم. یعنی این خصولتیها هستند که نمیگذارند بخش خصوصی رشد کند. پس باید شرکتهای وابسته به تامیناجتماعی، شرکتهای وابسته به وزارتدفاع، شرکتهای وابسته به صندوقهای بازنشستگان و ... باید واگذار شوند و پولهایشان را به بانک بگذارند و بدانند که سودآوری بیشتری هم نصیبشان میشود تا بخش خصوصی از دخالتهای بیجای آنها خلاص شود. قبل از انقلاب و در همین صنعت تولید تلویزیون زمانی که حاج محمد تقی برخوردار در کارخانه پارسالکتریک تلویزیون رنگی تولید میکرد، کرهای ها تلویزیون سیاهوسفید هم نداشتند، اما امروز سامسونگ و الجی تقریبا همه بازار دنیا را گرفته است. یعنی در ایران یک شرکت خصوصی در حد سامسونگ و الجی نداریم.
بنابراین باید انحصار را از بین ببریم واین وظیفهای اصولیِ حکومت است. پس اگر به نظر من با ایجاد شفافیت و رقابت و البته از بین بردن انحصار فضای مطلوبی برای چرخش خط تولید ایجاد شود، زمینه برای به وجود آمدن بخش خصوصی فعال و قوی قابل دسترس خواهد بود. با این توضیح که مهمترین اتمسفر چیزی جز «امنیت» نیست. یعنی نظام تصمیمگیری و دولت باید امنیت را برای بخش خصوصی ایجاد کند و تحتتاثیر شعارهای افراطی قرار نگیرد.
*البته گروهی با هر نوع تعاملی با دنیا مشکل دارند.
متاسفانه همینطور است. اما حکومت حتما باید این را در نظر داشته باشد، هر چقدر بتوانیم سرمایهگذاری مشترکی با کشورهای خارجی داشته باشیم، قطعا میتواند سهم بسزایی در ترمیم فضای کدر و مخدوش شده بخش خصوصی داشته باشد.
* انحصار و انحصارگراها چه قدر نقش تخریبی دارند؟
- اگر دولت توسعهخواهد باشد و پیشرفت اقتصاد و فرهنگ کشور را جدی بگیرد، قطعا و حتما باید یکی از وظایف اساسی خود را از بین بردن هرگونه انحصار قرار بدهد. یعنی اگر خودِ دولت انحصارگر شود به استقبال فاجعهای ملی خواهیم رفت. سووال مهم این است، چرا امروز صنعت هواپیماسازی در کشورهای بلوک شرق رشد نکرد و در پاسخ باید گفت، به دلیل انحصار دولت! یعنی شما اگر میخواهید سوار هواپیما شوید به طور یقین ایرباس و بویینگ را به توپولوف ترجیح خواهید داد. یعنی سرمایهگذاری در دنیا از یک منطقی پیروی میکند. کل هواپیمایی که در سال احتیاج داریم، فقط حدود ۲۰۰ فروند است و با این وجود در اصفهان کارخانه هواپیماسازی راه انداختیم! انگاری برای تامین شیر مصرفی در آپارتمان گاو پرروش داده و نگهداری کنیم.
بنابراین باید اقتصاد را با مبانی علمی به پیش ببریم و با «هزینه - فایده» پروژههای زیانده را از دستور کار خارج کنیم. اساسا قرار نیست هیچ کشوری بتواند همه مایحتاج خود را تولید کند. تاکید میکنم، پدیده انحصار پدیدهای شوم است که به نظر من با توجه به اینکه ایرانیها در کمترین حالت حدود۴۰۰ میلیارد سرمایه در خارج از کشور دارند، اگر فقط ۱۰ درصد این پول به اقتصاد داخلی تزریق شود، مشکل بیکاری حل و رشد اقتصادی محقق خواهد شد.
* و البته امنیت اقتضادی را هم باید جدی گرفت. درست است؟
دقیقا! ما نباید سرمایهگذاران را اذیت کنیم. البته با توجه به اینکه رییس دولت سیزدهم از درون دستگاه قضایی آمده است و هماهنگی بالایی را هم با رهبری دارد، امیدوارم فضا برای کسب و کار امنیتی نشود. چون هنوز هم سرمایهدار بودن از نظر تندروها جرم است. در واقع آنها نمیفهمند که سرمایهای که ریشه در فساد نداشته باشد، فرصتی بزرگ برای اقتصاد کشور است. به همین دلیل اگر شرایط را برای کسب و کار مهیا کنیم، مخارج دولت از مالیات تامین میشود و با بینیازی دولت به درآمدهای نفتی و تکیه بر مالیات حتی شاهد پررنگ شدن دموکراسی هم خواهیم بود. چون دولتی که به مردم نیاز دارد، لاجرم باید به مطالبات عمومی توجهی کافی نشان بدهد. در چنین حالتی درآمدهای نفتی فقط و فقط صرف سرمایهگذاریهای زیر بنایی خواهد شد.
*و مقابله با سوء استفاده ها و نفوذهای غیر قانونی چگونه باشد؟
من که قدرتی ندارم جلوی نفوذ کلاهبردارها و رانتخوارها را بگیرم. این را میدانم که قطعا باید جلوی سوءاستفادهِ سوءاستفادهکنندگان را گرفت تا سرمایه ملی حیف و میل نشود. باید از خودمان سووال کنیم، چرا ایرانیها در ترکیه ویلا میخرند و با پول ملی برای ترکها ایجاد اشتغال و ... میکنند؟ اگر مردم ببینند با دزدها و اختلاسگرها برخورد لازم میشود، میتوانند برای سرمایهگذاری در داخل کشور اعتماد کنند تا به جای «شاگرد اول شدن» روز به روز درجا نزنیم و از کشورهای منطقه عقب نیفتیم.