عصر ایران؛ باقر محسنی ساروی- «محمد بنسلمان» که رسما شاهزاده اما در عالم واقع پادشاه عربستان سعودی است رؤیاهایی در مورد قدرت مطلقالعنان دارد که به شدت تنشآلود و متعلق به چند قرن گذشته است اما در دنیایی زندگی میکند که ناچار است شهر هوشمند «نیوم» بسازد تا به همه دنیا بگوید که چه اندازه «بهروز» است و به قول انگلیسیها نگرشی «futuristic» - خیلی مدرن- دارد.
اراده معطوف به قدرت بنسلمان در همان کشور و حتی در میان فرزندان و فرزندزادگان «ملک عبدالعزیز»- بنیانگذار پادشاهی- و منتقدان سیاسیاش به رسمیت شناخته نمیشود و حتی مدعیان فراوانی دارد و وی ناچار از یک جنگ قدرت پنهان با عموها و عموزادگان خود یا اقدام به حذف سخت و نرم مخالفان و روزنامهنگاران است اما در همان حال متحدان نزدیکش، کشورهایی هستند که اساساً قدرت فردی و متکی به ترور و حذف مخالفان را نمیپسندند و وی ناچار است این جنگ قدرت را پوشیده نگاه دارد و در بطنِ خطر، لبخند بزند، کاری که البته آسان نیست و فشار روانی بالایی برای «محمد» داشته است و همین فشارها موجب میشود بیش از گذشته خطا کند و اصرار به قدرتنمایی یکی از همان خطاهاست.
«محمد» از نظر خاستگاه فرهنگی و دینی نیز در جامعهای بهشدت سنتی و محافظهکار بالیده که تغییرات دنیای جدید را برنمیتابد. تعدد زوجات را لازم و ثواب میداند و به برداشتی خشک از دین اسلام باور دارد که از دیرباز هنگام بلند شدن صدای اذان در پنج مرحله، همه کاسبان برابر قانون شریعت باید مغازه و کسب و کار را رها میکردند و برای اقامه نماز واجب به مسجد میرفتند اما در عمل خود مانند همتایان اروپایی خود به یک زن بسنده کرد- چیزی که در جامعه سنتی عربستان بهویژه برای اصحاب قدرت امری غریب است- و برای به دست آوردن دل طبقه جدید فرمانهایی برای آزادیهای اجتماعی زنان و در آخرین مورد لغو تعطیلی اجباری مغازهها به هنگام اذان را صادر کند و ناخودآگاه خود را در معرض خشم و غضب مفتیان افراطی قرار دهد و بیراه نیست اگر گفته شود «محمد بنسلمان» هم از ناحیۀ اندرونی در معرض خطر است - توسط مدعیان سلطنت از میان فرزندان و فرزندزادگان ملک عبدالعزیز- و هم از منظر افکار عمومی جامعه سنی وهابی و سلفی موجی از خشم و نفرت مذهبی را علیه خود آوار میکند ضمن اینکه شیعیان قلمرو پادشاهی مانند استان «قطیف» هم نگاه سلبی خود را دارند و رخدادهایی چون تکرار مبارزه «شیخ نمر» که به اعدام وی ختم شد، یکی از دیگر خطرات در کمین «بنسلمان» است و به همین دلیل برخی از رقبای وی این پیشبینی را دارند که بن سلمان - شاهزاده محمد- زودتر از سلمان - پادشاه پیر که ضعف و آلزایمر دارد و در عمل از کارها کنارهگیری کرده- راهی گورستان «العود» - گورستانی در ریاض که محل دفن عبدالعزیز و رجال خاندان سلطنتی است - خواهد شد و اخباری که در سال 2018 درخصوص شنیدهشدن صدای تیراندازی در اطراف کاخ «الخزامی» و احتمال انجام کودتا علیه بنسلمان میداد نیز احتمال تحقق این پیشبینی را افزون میکند.
نیمی از ذهنیّت محمد بنسلمان، خواهان جامعه سنتی با ساختار سیاسی بسته است که پادشاهی مادام العمر وی را پذیرا باشد و قیام و اقدامی نکند اما نیمی دیگر از ذهنیت وی خواهان «جامعه باز» است و به توسعه اقتصادی و تکنولوژیکی میاندیشد تا عربستان را در میانه آتش و خون در خاور میانه، سرآمد کند و این دردسر بزرگ و رویای پارادوکسیکال، به این آسانی محقق نخواهد شد.
بنسلمان همچنین برنامه چشمانداز اقتصادی مهمی را کلید زد که ظرف چند سال آتی از اتکا به درآمد نفت کاسته شود و از منظر فرهنگی نیز میخواهد به سمت رشد طبقه متوسط فکری برود اما احتمالاً نمیداند که رشد طبقه فکری تهدیدی برای ادامه حضور مادامالعمراو بر هرم قدرت است و نمیتوان از جامعهای که در هزاره سوم زیست میکنند توقع داشت مانند مردم قرن هفتم سیاستورزی کنند.
بهعنوان نتیجهگیری و بدون اینکه قصد داشته باشیم حاکمیت ملی این کشور بزرگ اسلامی را زیر سوال ببریم باید گفت عربستان سعودی از نظر سیاسی و اجتماعی به یک پیچ خطرناک نزدیک میشود و نه محمد بنسلمان و نه رقبا و معارضانش برنامهای مطمئن برای عبور امن از این پیچ ندارند.