کیفیت پایین:
کیفیت خوب:
عصر ایران؛ محسن ظهوری – یکی دستش را جلوی دهانش گذاشته و کمر را خم کرده. او در برابر پادشاهی ایستاده که راست بر تخت نشسته. انگار داستان را زود شروع کردم. اول ببینیم از چه نقشی حرف میزنم. پس در این قسمت از «ایران به روایت آثار» داستان نقشبرجسته بار عام هخامنشی را ببینید.
«ایران به روایت آثار» مجموعه گزارشی ویدئویی است که هر هفته شنبهها در عصر ایران منتشر میشود. قسمت پنجاهویکم این مجموعه را میتوانید روز شنبه پنجم تیرماه ببینید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در قسمت قبل منتشر شد:
ایران به روایت آثار؛ قسمت چهلونهم: اردشیر و اردوان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سنگنگاره داستان ما، نقشی است از بار عام هخامنشی. یعنی به حضور پذیرفتن مردم یا نمایندههای آنها نزد شاه. از این دست تصاویر قبل از هخامنشیان هم وجود داشته. مثلا نگارهای در محوطه آشوری «تَل بَرسیپ» در عراق امروز، با شاهی که گل و عصایی بر دست دارد و بر تختی نشسته تا به حضورش بیایند. یا نقشی در جام ارجان متعلق به تمدن عیلامیان که در حوالی بهبهان پیدا شد؛ پادشاهی نشسته بر تخت با مردی که به حضورش آمده؛ کمر خم کرد و دست را جلوی دهان گذاشته.
اما نقشبرجسته بار عام هخامنشی از حیث هنر و تکنیک و زیبایی مانند ندارد. نقشبرجستهای که در خزانه تختجمشید پیدا شد، به سال ۱۳۱۶ خورشیدی. وقتی «اریک اشمیت» سرپرست هیات علمی موسسه شرقشناسی شیکاگو کاوش در این محوطه را آغاز کرد؛ نقشبرجستهای مستطیلی شکل که سالها زیر خاکستر و خاک پنهان شده بود؛ شاهی در صدر مجلس رو به سمت راست نشسته و کسی در برابرش خم شده. و یکی دیگر؛ شاهی در مرکز مجلس رو به سمت چپ نشسته و کسی در برابرش خم شده.
دو نقشبرجسته متقارن که در بخش جنوبی و شرقی کاخ خزانة تختجمشید یافت شدند. هر دو شبیه به هم، اما یکی سالم و دیگری آسیب دیده. پس نقشبرجسته سالم را به موزه ملی آوردند و آن یکی در تختجمشید ماند. حالا به داستان خودمان برگردیم.
یکی در برابر شاه دست به دهان برده و کمر خم کرده. میگویند لباسی که بر تن دارد مادی است؛ ردایی کوتاه تا پایین زانو و کلاهی گرد بر سر با نواری که بر پشتش افتاده. به چینخوردگیهای لباسش که نگاه کنید، میبینید ماهرانه بر سنگ نقش زده شده.
این مرد ریش کوتاه و نوکتیزی دارد که آن را بافته. عصای کوتاهی هم به دست چپ گرفته که سر آن رو به شاه است و آن را مخصوص تشریفات دانستهاند. دست راست را جلوی دهان گذاشته؛ میگویند بهخاطر آنکه نفسش هوا را آلوده نکند. یعنی دود معطر و مقدسی را که از دو شیء جلویش بلند میشود. دو آتشدان یا بخوردان مخروطی با سری به شکل غنچه گل بر پایههایی بلند با شیارهایی افقی. دو آتشدانی که بین شاه و این مرد قرار گرفته؛ همان که احتمالا وزیر تشریفات دربار دانستهاند و عدهای هم میگویند شاید با دستش بوسهای برای درود و سلام به شاه میفرستد؛ به شاهی که استوار و عمود بر تختی نشسته با عصایی بلند در دست راست و گلی به دست چپ. عصای او را نشانه قدرت دانستهاند و گل را هم نیلوفر آبی و نشانه جاودانگی حکومت. او ردای پارسی شاهانه بر تن دارد؛ ردایی بلند تا مچ پا که چینخوردگیهای آن در عین ظرافت نقش بسته.
شاه پاهایش را روی چهارپایهای گذاشته که برخیها پایههای آن را شکل سم گاو دیدهاند. مثل پایههای تختش که شبیه به پنجه شیر دانستهاند. تخت او بر سکویی قرار گرفته که از سطح زمین بالاتر است. نشانه بلندمرتبهگی شاهان. او تنها کسی است که حق دارد بر صندلی بنشیند و بقیه باید بایستند. شاه است؛ از ریش بلند و بافتهاش هم پیداست. و از تاج سلطنتیاش و موی بافتهای که از زیر آن بیرون زده. همه نشانه شاهان هخامنشی. درست مثل آرایشی که مرد پشتسر او دارد. همان ریش و همان پیرایش. او ولیعهد است و حق دارد که مثل شاهان باشد. قرار است شاه آینده باشد؛ پس در دست چپ او هم گل نیلوفری است و دست راست را بالا آورده؛ رو به پدرش تا شاید تائید سلطنت او معنا دهد. شاید هم رسم مقدسی بوده. این دو همتراز هم ترسیم شدهاند و بقیه پایینتر. مثل کسانی که پشت ولیعهد ایستادهاند.
اولی جامه بلندی بر تن دارد و سرپوشی بر سر که آن را دور گردن و دهانش هم پیچیده. سبیلی بر صورت ندارد و احتمالا ریش هم نگذاشته. عدهای او را روحانی دربار و برخی هم خواجهوفادار یا جامهدار شاه دانستهاند. او پارچهای را به دست راست گرفته و دست چپ را روی ساعد دست راست انداخته. میگویند شاید کاربری این پارچه به آتشدانها یا بخوردانهای روبهروی شاه مرتبط بوده. مثلا گیاهان مطهر را او درون آتشدانها میاندازد. شاید هم نه، او را حولهدار شاه هم نامیدهاند، نمیدانیم.
پشتسر او شخصی است با لباس پارسی بر تن و خنجری بسته شده بر کمر که چیزی را بر دوش چپ انداخته و شیئی را هم به دست راست گرفته. گفتهاند آنچه بر دوش چپ دارد کماندان پادشاه است چرا که اگر از آن خودش بود باید بر کمر میبست. آنچه بر دست راستش قرار گرفته را هم تبرزین شاه دانستهاند. اما این چطور تبرزینی است؟ یکسرش مانند چنگال دو شاخهای است و یک سمتش صورت یک پرنده که چیز بیضی شکلی در دهانش قرار داده شده. واقعیت این است که پژوهشگران هنوز درباره این شیء به جمعبندی قطعی نرسیدهاند.
پشت این مرد، دو سرباز نیزه به دست ایستادهاند و دو سرباز هم در پشت مردی که به حضور شاه آمده. اینجا یکی نیزهدار است و یکی هم سطلی بر دست دارد که معلوم نیست به چه کار میآمده. شاید بازهم به آتشدان مربوط است.
نقشبرجستهای که درون تختجمشید قرار گرفته و قرینه این یکی است هم همین تصویر را نشان میدهد. البته با تفاوتهایی در جزئیات که چون آسیب دیده، باید از روی نقاشیاش آن را بررسی کنیم. انگار همان ماجرا را از سوی دیگر نشان دادهاند. اینجا دست راست آنکه به حضور شاه آمده به سمت ماست. خنجری را هم بسته بر کمرش میبینیم. شاه و ولیعهد هم برعکس شدهاند. دست چپشان به سمت ماست که گل را گرفتهاند. اما دو مرد پشت ولیعهد و سربازان، همچنان به همان صورت هستند.
اشمیت با پیدا کردن این دو نقشبرجسته در کاخ خزانه، یک سئوال برایش پیش آمد. این نقوش نشاندهنده بار عام است یعنی مراسمی که در کاخ آپادانا انجام میشد. پس اینجا چه میکنند؟
روی پلکان کاخ آپادانا تصاویر هدیهآورندگان حکاکی شده. نمایندگان ملل تابعه که هر کدام هدیهای برای شاه آوردهاند. در مرکز پلکان بهجای تصویر شاه، نقشی از سربازان هخامنشی قرار دارد با نشان فر کیانی بر بالای سرشان که مختص شاهان است. اشمیت پی برد که دو نقشبرجسته بار عام قبلا به جای این سربازان بوده اما در زمانی احتمالا پس از خشایارشا، از مرکز پلکانهای آپادانا جدا شده و به خزانه فرستاده شدهاند تا جلوی چشم نباشند. چرا؟
اول باید ببینیم شاه و ولیعهد این تصویر چه کسانی هستند. ابتدا گمان میرفت شاه نشسته بر تخت داریوش اول هخامنشی باشد، اما تاج این شاه شباهتی با تاج کنگرهدار داریوش در کتیبه بیستون ندارد و بیشتر شبیه تاج ساده خشایارشا فرزند و جانشین داریوش است. پس شخص پشتسر او باید داریوش فرزند خشایارشا باشد که ولیعهد قانونی بود اما او را به جرم قتل خشایارشا کشتند. به دستور اردشیر برادر کوچکترش که با این کار تاج را بر سر خود گذاشت. شاید دلیل حذف نقوش بار عام از پلکان کاخ آپادانا، حضور برادرش در تصویر بوده. شاید اصلا این پادشاه نقش شده خشایارشا نیست و یکی دیگر از پادشاهان هخامنشی است. تا اینجا، همینقدر میدانیم که شاهی بر تخت نشسته و ولیعهد و همراهانش بر پشت تختش ایستادهاند با سربازانی آماده خدمت، تا وزیر تشریفات آغاز مراسم بار عام را اعلام کند. نمایندگان ملل تابعه بیایند و هدیههای خود را تقدیم کنند و درخواستشان را به پادشاه بگویند. مراسمی مهم که میدانیم در زمان هخامنشیان در تخت جمشید برگزار میشده و حالا فقط نقشهای آنها برای ما باقی مانده.
چطور اين مطلب را متوجه نشدند ؟؟