عصر ایران؛ سعید درویشی- اگر از سال 1388 به این طرف درک میکردیم که در ایران فرهنگ مناظره نداریم، امروز نتایج بهتری از کارکرد رسانه میگرفتیم و بدون سند، رسانه ملی را نمیکوبیدیم.
بنای مناظره رو در روی نامزدهای ریاست جمهوری ایران از سال 1388 در صدا و سیما گذارده شد. قبل از آن چیزی به نام مناظره نامزدها در تلویزیون وجود نداشت؛ نامزدها یا مثل الان مقابل دوربین مینشستند و در برنامه ضبطی از طرحهایشان میگفتند یا نمایندههایشان با هم مناظره میکردند. دوازده سال پیش صدا و سیما در تبلیغات تلویزیونی نامزدها جهش بزرگی کرد اما کار خوب رسانه ملی با اشتباهات برخی نامزدها شکل امریکایی به خود گرفت. امریکایی به این معنی که آزاد هستی هر چیزی بگویی اما نقش تفاوتهای فرهنگی و سیاسی در چنین بزنگاههایی مشخص میشود.
در امریکا، موانع آزادی بیان به اندازه ایران نیست، ساختار حکومت هم با ایران متفاوت است بنابراین، محتوای مناظره خانم کلینتون و ترامپ یا مناظره ترامپ و بایدن، نمیتواند خدشهای به حکومت وارد کند زیرا ماهیت پسامدرنیسم در حکومت فدرال ایالات متحده آمریکا مانع مرجعیتگرایی و قداست بخشی به افراد میشود. در نتیجه، انتقاد یکی از دیگری مقابل دوربین تلویزیون، باعث خسران به کل حاکمیت نمیشود. این فرهنگ در رسانههای امریکا و مردم ایالات متحده هم جا افتاده است. رسانه تا آنجا قدرتمند است که صحبتهای دونالد ترامپ را که هنوز رئیس جمهور بود قطع کرد اما آب از آب تکان نخورد. افراد هم از بدو تولد با فرهنگ انتقادپذیری و تحمل بالا رشد میکنند.
دوازده سال پیش اولین مناظره نامزدهای ریاست جمهوری آسیبشناسی نشد. اگر این اتفاق میافتاد قطعا امروز مناظرهها کارکرد بهتری برای مردم داشتند. آبروی نظام هم حفظ میشد.
از گذشته تا امروز آنچه در مناظرهها دیدیم این بود که "هدف" که در اینجا رئیس جمهور شدن است، تلاش کرده تا "وسیله" یعنی بداخلاقی در مناظره را توجیه کند. بنابراین صدا و سیما نه تنها مقصر حاشیههای مناظرهها نیست بلکه باید از آن قدردانی هم شود که بهترین شیوه تبلیغات را برای نامزدها فراهم کرده است.
نوآوری رسانه ملی در خصوص گنجاندن مناظره رو در رو میان نامزدهای انتخابات، حرکتی در راستای احترام به افکار عمومی و دادن فرصت طلایی به نامزدها بود اما چرا نتیجه عکس شد؟ سادهترین پاسخ به این سوال به ریشههای فرهنگی ما برمیگردد؛ کمتحمل هستیم. رسانه میخواهد با آرامش به نامزدها فرصت بیشتری برای سبقت گرفتن از رقیب در کسب آرا بدهد اما مثل مقولههای دیگر که فرهنگ آن دیر در ایران جا میافتد، فرهنگ مناظره هنوز در ایران روی اصول نیست و بدتر اینکه این خواص جامعه ما هستند که پس از تجربه سه دوره مناظره در انتخابات مختلف، هنوز فرصتی را که مناظره برایشان فراهم میکند درک نکردهاند و مثل دو فرد عادی جامعه که بعد از تصادف رانندگی در خیابان به جان هم میافتند، مقابل میلیون ها نفر با تهمت و افترا یکدیگر را تحقیر میکنند.
اگر چنین مناظرهای برای انتخابات ریاست جمهوری در صدا و سیما وجود نداشت، همین نامزدها رسانه ملی را متهم به کمکاری مینمودند و از الگوی غربی دفاع میکردند اما با برخوردهای مناظره روز 15 خرداد و سابقهای که از مناظرههای پیشین داریم، آیا میتوانیم خود را لایق داشتن مناظره زنده در تلویزیون بدانیم؟